خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»

پنجشنبه 6 شهریور 1365  در منزل بودم. وقتم به مطالعه گذشت. همشیره طیبه و بستگان دیگر آمدند. محمد همشیره زاده که از مکه برگشته می‌گوید وضع ایرانی‌ها خیلی خوب بوده، افکار ما نفوذ کرده و بچه‌های عربستان، ایرانی را که می‌بینند با حماسه مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل می‌گویند. زوار دیگر کشورها هم در راهپیمائی ]برائت از مشرکین[ شرکت کرده‌اند. عصر آقای رحمانی محافظم و مهدی فرزندم از جبهه تلفن کردند و خداحافظی نمودند و گفتند عازم خط مقدم برای عملیات هستند. روحیه خوبی داشتند. خداوند همه نیروهای جان برکف اسلام را حفظ کند. عفت نیست و خبر ندارد، لابد خواب خواهد دید. جای مهدی را در خانه خالی می‌بینم ولی از راهی که انتخاب کرده خوشحالم. اگر بماند در زندگی‌اش مؤثر است و اگر شهید شود، رستگار است. از لحاظ روحی آمادگی نوشتن نامه‌ای به مهدی احساس شد، نشستم و یک نامه نه صفحه‌ای نوشتم. خبردادند که عربستان صدوسه نفر از صدوسیزده نفر حجاج بازداشتی ما را آزاد کرده است.