خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت»
یکشنبه 28 بهمن 1363
در گزارشها مطلب مهمی نبود. جلسه علنی را به آقای یزدی سپردم. به جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتم. گروههای برنامهریزی ستاد، در شور بود. دو سه ساعت درباره آنان بحث شد.
قرار شد از لحاظ سازمانی با وزارت فرهنگ و آموزش عالی مربوط باشند، ولی یک شورای عالی برنامهریزی با انتخاب شورای [عالی] انقلاب فرهنگی آنها را اداره و مصوبات آنها را تأیید کند و برای تصویب به شورا بیاورد؛ حدود سیصد نفر هستند. در گذشته برنامهریزیها توسط هیأت علمی دانشگاهها انجام میشده است و در دوران بعد از انقلاب ستاد انقلاب فرهنگی، خودشان [برنامه ریزی را] به عهده گرفته بودند و امروز تعدیل شد؛ وزارت با آن وضع مخالف بود.
ظهر، در دفترم آقایان [محمد] خزاعی و [میرعباس] صفوی نمایندگان رشت و فومن آمدند. جریان برخورد حزبالله رشت با آقای احسانبخش [امام جمعه رشت]، در روز 22 بهمن را گفتند؛ قبلاً هم اعضای جهاد [سازندگی]، تلفنی شاکی بودند.
عصر، آقای روحانی آمد. درباره عملیات آینده مذاکره کردیم و نظراتم را گفتم که برای قرارگاه ببرد. به بهداری مجلس رفتم؛ برای عکس گرفتن از دستم که مدتی است درد دارد. دکتر جزایری دستگاه عکسبرداری را از [بیمارستان] فیروزگر آورده بود. تا ساعت هشت شب، در دفترم کار کردم.
تلفنی، با رئیس جمهور، درباره خرید [هواپیماهای] اف - 4 صحبت کردیم. با نخستوزیر هم، درباره اولویت دادن به کارکنان کارخانهها در فروش کارخانههای دولتی و تأمین کسریهای بودجه سال گذشته مذاکره شد.
شب، برای دیدن آقای ربانی [املشی] به منزلشان رفتم. دیروز از بیمارستان به منزل آمده است؛ حالشان خوب نیست. به منزل آمدم. خانواده شهید علمالهدی، مهمان عفت بودند. درباره کاروان زینب، توضیحاتی دادند.