خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1367/ کتاب «پایان دفاع ، آغاز بازسازی»
پنجشنبه 11 اسفند | 23 رجب 1409 2 مارس 1989
تا ساعت هشت صبح در مهمانسرا بودیم. اخبار رادیوهای خارجی و داخلی را گوش دادم. به مرکز توپخانه رفتم. در مراسم صبحگاه مشترک نیروهای مسلح صحبت کردم. سیمیولاتور [= شبیه ساز] آموزش دیدهبانی توپخانه را دیدیم. به هوانیروز رفتم و از مرکز تعمیرات هلیکوپتر و مانور حدود هفتاد هلیکوپتر بازدید کردم. به مرکز آموزششان رفتیم و سیمیولاتور کار نیفتاده را دیدیم. متأثر شدم که این وسیله مهم آموزشی، بعد از ده سال از انقلاب راهاندازی نشده است. به آقای [علی] جنتی گفتم پیگیری کنند.
در سالن آمفیتأتر در مراسمی جوایز فارغالتحصیلان و استادان ممتاز را دادم. برای ناهار و استراحت و نماز در محل مهمانسرای پایگاه بودم. جمعی از طلبههای عقیدتی سیاسی آمدند. تذکراتی دادند و اشکالات کار نیرو را گفتند.
به مهمانسرای استانداری برگشتیم. در جلسه شورای مسئولان استان شرکت کردم. دو سه نفر از مدیران مشکلات و نیازها را گفتند و من هم مفصلاً برای آنها صحبت کردم. آقای صباغ مدیرکل کشاورزی آمد. یک میلیون تومان کمک کشاورزان به جبهه را داد. به مسجد سید رفتیم و در اجتماع مردم و جلسه سالگرد شهید [حسین] خرازی صحبت کردم. در برگشت به هتل شاه عباس رفتیم. سالنها و اتاقها و حیاط هتل را تماشا کردم؛ جالب است. در نمایشگاه هنرهای دستی درد دل هنرمندان را در خصوص مشکل صادرات محصولاتشان شنیدم؛ متأثر شدم و قول مساعدت دادم. شام خوردم و خاطرات را نوشتم و اخبار را گرفتم و خوابیدم.