خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1367/ کتاب «پایان دفاع ، آغاز بازسازی»
شنبه 2 مهر 1367 | 12 صفر 1409 24 سپتامبر 1988
ساعت هفت صبح به مجلس رسیدم. تا ساعت هشت گزارشها را خواندم. اعضای خانه کارگر و شوراهای کارگری آمدند. برای آنها سخنرانی کردم و به سئوالاتشان جواب دادم. ساعت نه صبح به سوی قم حرکت کردیم و ساعت یک ربع به یازده رسیدیم. در مرکز آموزش عالی مربی [عقیدتی سیاسی] سپاه بعد از شنیدن گزارشها، برای فارغالتحصیلان صحبت کردم. یکصد و هفتاد نفر بعد از پنج سال و نیم فارغالتحصیل شدهاند.
ظهر به منزل آیتالله منتظری رفتم. با ایشان مذاکراتی داشتم. گلههایی دارند و چند روزی است که به علت آنفلونزا مریضاند. ناهار را با ایشان خوردیم. کمی استراحت کردم و باز هم مذاکره. سپس جمعی از دفتر تبلیغات اسلامی قم آمدند. انتقاداتی در مورد سپاه و اعزام مبلغ داشتند.
به مدرسه فیضیه رفتم. جمعی از اعضای جامعه مدرسین و شورای مدیریت [حوزه علمیه قم] جمع بودند. درباره حدود حضور روحانیت در جنگ مذاکره کردیم. سپس به صحن مدرسه آمدیم. جلسه با شکوهی برای شهدای روحانیت بود. برای آنها سخنرانی کردم. از اینکه در آمار شهدا، شهدای روحانیت ذکر نشده بود، ناراحتاند. میگویند دو هزار و 150 شهید و 295 مفقود دادند. بعد از سخنرانی به سوی تهران حرکت کردیم. ساعت هفت و نیم به مجلس رسیدم. نماز خواندم و گزارشها را مرور کردم.
به جلسه سران قوا در دفتر رئیس جمهور رفتم. دکتر ولایتی هم بود. او درباره مذاکرات صلح مشورت کرد و تصمیمگیری شد. قرار شد برای آزادی گروگان هندی با کارت سبز [= گرینکارت] آمریکایی و استاد دانشگاه آمریکایی در بیروت کمک شود. برای ملاقات با وزیر خارجه انگلیس و فرانسه در نیویورک به خواست آنها، اجازه خواست.
آقای خامنهای، خواستِ رئیس جمهور الجزایر را مطرح کردند. او خواسته است که سران کشورهای نفت خیز منجمله عراق، در یک جلسه مشکل قیمت و سهمیه را حل کنند؛ قرار شد فعلاً جواب بدهیم با وضعی که عراق در مذاکرات دارد، چنین اجتماعی موفق نخواهد بود. برای خواب به مجلس رفتم.