خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
سهشنبه 6 خرداد 1365 فراموش کردم که زنگ ساعت را تنظیم کنم. سحر بیدار نشدم و همگی بدون سحری روزه گرفتیم. معمولاً با زنگ ساعت بیدار میشوم و بچهها را بیدار میکنم. به مجلس آمدم. پیش از رفتن به جلسه، دکترهادی آمد و گزارش مذاکره سه ساعت و نیمه دیشب را با آمریکاییها داد. معتقد بود تا حدی آنها را قانع کرده که روش آنها نادرست است و توقعات آنها بی جاست. نوشتههایی که در گذشته ]منوچهر قربانیفر[ شخص رابط درباره این سفر و تعهدهای آنها نوشته بود، به دکترهادی دادم که به آنها استناد کند. بعد از ظهر خبر داد که جلسه امروزشان بی نتیجه بوده و آنها میگویند امشب بدون اخذ نتیجه خواهند رفت. گویا اختلاف بر سر این است که نمیخواهند قبل از آزادی گروگانها، قطعات را تحویل دهند.تا ظهر در جلسه علنی ماندم، چون دستور مهم بود. ظهر سفیرمان در یمن جنوبی آمد و گزارش وضع یمن بعد از کودتا و جریان کودتا را داد. آقای محلوجی آمد و گزارش مشاهداتش از صنایع نظامی را داد؛ از طرف قرارگاه خاتم مامور بررسی صنایع نظامیاند. پروژه ساخت موشک تاو را پروژه خوبی میداند ولی قابلیت زمانبندی آن را قبول ندارد. همچنین ادعای ساخت موشک از طرف آقای سیاح تنکابنی را بیاساس میداند.عصر به جلسه شورای انقلاب فرهنگی نرفتم. افطار مهمان آقای فخرالدین حجازی بودم. عصر دکترهادی آمد. گزارش مذاکره با مک فارلین را داد. مطلب مهمی نداشت. آنها میخواهند گروگانها قبل از تحویل سلاح آزاد شوند و ما برعکس؛ قرار شد فرمول تدریج را بگیریم.