خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»

  • پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۶۵

پنجشنبه 27 آذر 1365  تا ساعت نه ونیم صبح در جلسه ماندم و سپس در دفترم با آقایان دکتر هادی درباره مسائل بیت آقای منتظری صحبت شد. یوسف پور و شهاب نمونه عکس‌های ماهواره‌ای تجارتی از عراق را آوردند. برای خرید نقشه کامل عراق بودجه خواستند. ظهر آقای ]محمدجواد[ لاریجانی ]معاون بین‌الملل وزارت امور خارجه[ آمد. گزارش سفر به پاکستان را داد و درباره مسائل افغانستان، کویت و آمریکا مشورت کرد. یکی از فرماندهان سپاه ـ که پایش در جنگ قطع شده ـ آمد. از دوستان ]پسرم[ مهدی است. به او کمک کردم. عصر آقای منصوری همراه با ذوفن آمدند و درباره مهاجران ایرانی به سایر کشورها صحبت کردند. پیشنهاد محبت و برخورد سازنده  داشتند. موافقت کردم. حدود یک میلیون ودویست هزار نفر ایرانی در خارج است. خطرهای مهاجران افغانی به ایران را نیز گفتند. مسئولان مدارس مهاجران عراقی در ایران آمدند. تقاضا داشتند که انشای شاگردان به زبان عربی باشد که آنها بتوانند نمره بیاورند. نظر دادم که تا پایان جنگ خوب است. اول شب ]آقای صادق المهدی[ نخست وزیر سودان و همراهان به ملاقات آمدند. بحث‌های کلی و در حدود لزوم همکاری و تحکیم روابط داشتند. تا ساعت هشت ونیم در دفترم کار کردم. به آقای ]غلامرضا[ شافعی وزیر صنایع گفتم که به سپاه امکانات برای مسائل جنگ بدهد. آقامحمدی آمد و نامه جلال طالبانی ]رهبر اتحاد میهنی کردستان عراق[ را آورد که حامل پیغامی از ]عبدالرحمن[قاسملو ]رهبر حزب دموکرات کردستان ایران[ مبنی بر آمادگی ترک مخاصمه با ایران بود.