خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1365/ کتاب «اوج دفاع»
چهارشنبه 7 آبان 1365 تا ساعت هفت ونیم صبح مطالعه کردم. تا ده ونیم در جلسه علنی بودم. در تنفس برای جمعی از سپاهیان تیپ بیت المقدس صحبت کردم. آقای ]سیدرضا[ زوارهای آمد و مطابق معمول از مجریان شاکی است. پدر شهید حیدری نماینده سابق بوشهر و مادر ایشان آمدند و برای انتقال فرزند سربازشان به شیراز کمک خواستند. ظهر جمعی از سفرا و کاردارنمان آمدند. برای آنها مفصلاً صحبت کردم. عصر آقای ]احمد[ عزیزی ]رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس[ آمد و راجع به شایعه آمدن مک فارلین به ایران توضیح خواست؛ توضیح دادم. آقای رحمانی مسئول بسیج آمد و برای شرکت در برنامه فرماندهان بسیج که برای اعزام یکصدهزار نفر در آذر ماه برنامه ریزی میکنند، دعوت کرد؛ پذیرفتم. شب مهمان آقای موسوی اردبیلی بودیم. مطلع شدیم که یک هواپیما در بندرعباس به زمین نشسته و پانصد موشک تاو و مقداری داروی هدیه از طرف آمریکا آورده که ما برای آزادی گروگانها در لبنان کمک کنیم. در جلسه سران در مورد مسائل مربوط به گروگانهای فرانسوی و آمریکا که در جریان مذاکره و معامله است، بحث و تصمیمگیری شد. آقای امراللهی آمد. گزارش پیشرفتهای سازمان انرژی اتمی را گفت. فرانسویها اصرار دارند تفاهم نامه سیاسی و اقتصادی، همزمان منتشر شود. مشکل آزادی گروگان آمریکایی، مسائل جدید آنها با سوریه است. در مورد مسائل مربوط به آیتالله منتظری هم بحث شد؛ مشکل عمیق است. آقایان معیری و شیخالاسلام درباره تفاهم نامههای سیاسی و اقتصادی با فرانسه در جهت عادی کردن روابط نظر خواهی کردند. شب خبر دادند که عراق به باختران و اسلام آبادغرب حمله هوایی کرده و بیش از صد نفر را شهید و مجروح کرده است. ظاهراً هدف پادگان نظامی بوده، ولی به غیر نظامیان هم آسیب وارد شده است. دستور داده شد با زدن بصره تلافی شود و عملیات فتح 2 که در منطقه دوکان انجام شده اعلان شود.