خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • بازدید هوایی هاشمی از پل شناورارومیه

بازدید هوایی هاشمی از پل شناورارومیه

شعار علیه استاندار در حضور رئیس جمهور!

  • جمعه ۲۸ مهر ۱۳۶۸

 

جمعه 28 مهر   |     19 ربیع الاول 1410                   20 اکتبر  1989

پس از نماز و صبحانه، آقای هدایت [لطفیان] فرمانده سپاه آمد. درباره مسائل امنیتی استان گفت. در شورای تأمین شرکت کردم. گزارش وضع را شنیدم. قرار شد گردان‌های ضربتی با پشتیبانی هلی‌کوپتر داشته باشیم. دیشب باران خوبی آمده و ادامه دارد. صحبت لغو بعضی از برنامه‌ها است. به پادگان ارومیه رفتیم. مراسم صبحگاه برگزار شد و صحبت کردم. به استانداری برگشتیم. با دانشگاهیان جلسه داشتم. آنها  نیازها را گفتند.

در جلسه شورای اداری شرکت کردیم. [آقای عطایی] استاندار، مسئول برنامه و بودجه و رئیس دانشکده پزشکی صحبت کردند.  نمایندگان مجلس هم حرف زدند؛ آقای [بیت‌الله] جعفری علیه استاندار و رئیس قوه قضائیه و ... آقای [علی] عبدالعلی زاده در حمایت آنان. سپس من در لزوم تحرک بیشتر در جهت نقد امکانات طبیعی و میدان دادن به مردم و لغو مقررات دست و پاگیر صحبت کردم.

به استادیوم ورزشی رفتیم. در سالن سرپوشیده خانواده شهدا و جانبازان جمع بودند. برای آنها صحبت کردم. جمعی از آنها علیه استاندار شعار می‌دادند. گویا محرک، نمایندگان مجلس بودند.

باران می‌آمد و زمین خیس بود. قرار بود، اجتماع مردم در میدان ورزشی، روی چمن باشد. برای نماز جمعه و سخنرانی عمومی، خواستیم مردم را به داخل سالن بیاوریم، گفتند سالن ظرفیت ندارد؛ به بیرون رفتیم. به خاطر وضع هوا در زمین و بدی وضع صدا،  صحبت  کوتاه و کم محتوائی انجام دادم. جمعیت هم به اندازه مورد انتظار نبود. نماز جمعه را با آقای [غلامرضا] حسنی و نماز عصر را به امامت آقای [سید علی اکبر] قریشی خواندیم و به استانداری آمدیم.

بعد از ناهار آقای جواهری قاضی شرع آمد. او از [آقای عطایی] استاندار [آذربایجان غربی] حمایت کرد و مطالبی از منطقه گفت. کمی استراحت کردم و با نمایندگان و علمای اهل سنت ملاقات داشتیم.

با هلی‌کوپتر به دریاچه ارومیه (رضائیه) رفتیم. جاده جدید الاحداث و پل شناور را و عملکرد شمع کوبی را دیدیم. به فرودگاه برگشتیم؛ مصاحبه و بدرقه و حرکت به سوی سنندج با هواپیمای سی -  130.

ساعت شش به سنندج رسیدیم. مصاحبه و استقبال رسمی و حرکت به سوی شهر؛ در راه مردم استقبال گرمی انجام دادند. محبت مردم برایم جالب بود. در استانداری مستقر شدیم

جلسه شورای تأمین [استان کردستان] تشکیل شد. شبیه به مذاکرات و تصمیم‌های ارومیه بود. شام صرف شد و سپس ملاقات کوتاهی با آقای [سیدموسی] موسوی، نماینده امام [در غرب کشور] داشتیم که از سرپرست استانداری، آقای [عبدالحسین] مقدم [باقرزاده] و از مرکز بزرگ اسلامی [غرب کشور] دفاع کرد. سپس جمعی از نمایندگان محلی آمدند. از آقای  موسوی و مقدم انتقاد داشتند. دیر وقت خوابیدم.