خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی – انقلاب و پیروزی راهپیمایی و تظاهرات به خاطر بستن فرودگاه مهرآباد از زبان هاشمی

خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی – انقلاب و پیروزی راهپیمایی و تظاهرات به خاطر بستن فرودگاه مهرآباد از زبان هاشمی

  • شنبه ۷ بهمن ۱۳۵۷

راهپیمایی و تظاهرات به خاطر بستن فرودگاه مهرآباد از زبان هاشمی تاریخ 7/11/1357      اعلام بستن فرودگاه مهرآباد و به تأخیر افتادن بازگشت امام به وطن، موج تازه‌ای از تظاهرات و اعتصاب‌های گسترده از جمله راهپیمایی شکوهمند و پرجوش و خروش  28 صفر را به همراه آورد و علی‌رغم تلاش و کوششی که ما برای حل و فصل مسالمت‌آمیز مسائل داشتیم، هر لحظه بر روحیه تهاجمی مردم افزوده می‌شد و احتمال اقدام نظامی و بروز درگیری، قوت بیشتری می‌گرفت.     شعارهایی که مردم در راهپیمایی 28 صفر ]7 بهمن  1357[ و تظاهرات پراکنده دیگر مطرح می‌کردند، از جمله شعار: "وای به حالت بختیار، اگر امام فردا نیاد - اگر امام فردا نیاد مسلسلها بیرون میاد "و یا" وای اگر خمینی حکم جهادم دهد - ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد"، به خوبی روحیه مردم در به مبارزه طلبیدن دشمن را نشان می‌داد.      در این اوضاع و احوال فکر تحصن اعتراضی روحانیان مبارز در دانشگاه تهران ]در تاریخ 8 بهمن  1357[، در جمع ما مطرح و در همان لحظات اولیه با شرکت ده‌ها نفر از روحانیان که بعدآ تعداد آنها به صدها نفر رسید، به سرعت شکل اجرایی گرفت و بلافاصله با حضور جمعی از روحانیان و حمایت مردم، ابعاد گسترده‌ای یافت ما در آغاز این تحصن با انتشار اعلامیه‌ای، شدیدآ به دولت بختیار حمله و تاکید کردیم که "تا بازگشت امام خمینی به آغوش پر از مهر ملت، در مسجد دانشگاه تهران، تحصن اختیار می‌کنیم و از این محل مقدس در کنار برادران دانشجوی خود، ندای حق طلبانه خود را به گوش جهانیان خواهیم رساند".     جلسه‌های ما برای اداره برنامه‌های این تحصن در اتاقی در کنار مسجد برگزار می‌شد و جمعی از روحانیون و نفراتی از دانشگاهیان هم با ما همکاری و همفکری داشتند.     مردم در حمایت از این تحصن به سوی دانشگاه به حرکت در آمدند و وقتی از سوی نیروهای نظامی مستقر در میدان انقلاب ]24 اسفند[، متوقف شدند، شروع به درگیری و مقابله کردند که این کار در چند نوبت انجام شد. ولی سخت‌ترین درگیری در بعد از ظهر اولین روز تحصن روی داد که در نتیجه آن، عده زیادی شهید و مجروح شدند و مردم جنازه شهدا را به دانشگاه آوردند و در خیابانها گرداندند؛ آنها با عصبانیت شعار می‌دادند "رهبران؛ ما را مسلح کنید".     در چنین شرایطی جمعیت زیادی هم در صحن و در داخل مسجد دانشگاه حضور داشتند که لازم بود آنها را هم مشغول سازیم و هم کنترل کنیم تا حوادث تلخ دیگری روی ندهد.     به همین دلیل من نیز مثل جمع دیگری از دوستان، در اجتماع این مردم در مسجد سخنرانی کردم و با ارائه تحلیلی گفتم: "رژیم در مقابل فشار افکار عمومی داخل و خارج، نمی‌تواند زیاد مقاومت کند و در نهایت مجبور خواهد شد که با آمدن امام،  موافقت کند" و یکبار وقتی که دیدم جوانها بی‌مهابا در معرض خطر اصابت گلوله قرار می‌گیرند به میان جمعیت رفتم و عبای خودم را از دوش برداشتم و در مقابل آنها ایستادم و به آنها گفتم حق ندارید که چنین کارهایی بکنید و بعد هم آنها را همراهی کردم و آنها هم همانجا ماندند و شعار رهبران ما را مسلح کنید، دادند.     امام در مورد این کشتارهای دسته جمعی در تهران و در چند شهرستان دیگر، اعلامیه‌ای ]در تاریخ 9 بهمن  1357[ صادر و تاکید کردند "... تا دیروز محمد رضای خائن، ارتش را با آتش گشودن روی ملت و برادران و خواهران خود ننگین کرد، اکنون نوکر یا نوکران خائنش این خدمت به استعمار را به عهده گرفتند..." و پس از تشکر از مردم برای تحمل این همه مصیبت و زحمت، افزودند: "... من در اولین فرصت خودم را نزد شما می‌بینم تا در شادی و غم با شما سهیم باشم و با هم در صف واحد به اعمال عّمال اجانب، خاتمه دهیم".     این تحصن که با حضور شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح، آیت‌الله خامنه‌ای و جمعی دیگر از روحانیون مبارز سازماندهی شده بود، و به صورت گسترده مورد حمایت مردم، علما و مراجع معظم تقلید قرار گرفت، تا زمانی که دولت بختیار تحت فشارهای مردمی مجبور به بازگشایی فرودگاه شد، ادامه یافت.منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری