خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی – انقلاب و پیروزی بحث آیت الله هاشمی با امام در خصوص تشکیل حزب جمهوری اسلامی
بحث آیت الله هاشمی با امام در خصوص تشکیل حزب جمهوری اسلامیتاریخ : 0/11/1357 من همین بحث را چند روز پس از پیروزی انقلاب و بعد از تشکیل دولت، خدمت امام بردم. گفتوگوی صریحی با امام کردم و گفتم: "بالاخره تا به حال ما مبارزه میکردیم. اما از این به بعد مسئول اداره کشور هستیم و در اولین قدم شما دیدید که یک حزب کوچک توفیق پیدا کرد که دولت تشکیل دهد، به علاوه میبینید احزاب در بیرون همه فعال هستند"ـ آن موقع اکثر احزاب روزنامه داشتند، میتینگ میدادند، حرفهایشان را مطرح و یارگیری میکردند، این گروهها خیلی زیاد بودند ـ گفتم: "ببینید، بخشی از فضای جامعه را اینها دارند پر میکنند. ما به صورت تشکیلاتی، هیچ جا نیستیم، در حالی که همه جا هستیم و با این وضعیت معلوم است که حزب در شرایط پذیرش مسئوولیت اداره کشور، یک ضرورت است. اگر ما هم حزب نداشته باشیم، دیگران که حزب دارند، این کار را میکنند. شما که نمیخواهید جلوی دیگران را بگیرید ـ ایشان نمیخواستند جلوی دیگران را بگیرند و مانع تحزب دیگران بشوند ـ فقط پیروان صمیمی شما تشکیلات ندارند."در ذهن ایشان این بود که روحانیت یک تشکل طبیعی هست. در این مورد نیز نمونههای مشخصی ما آن موقع داشتیم که برای ایشان از لحاظ استدلال کافی بود.در هر حال گفتم: "روحانیت الان انسجامی که شما فکر میکنید، حتی در این شرایط ندارد. گرچه بعضی از خاصیتهای احزاب را به دور از آثار منفی آنها دارد، ولی آمادگی لازم برای اداره یک جامعه بزرگ و پر مسأله را ندارد، هر چه هم پیش برویم بدتر میشود، خلاصه اینکه ما تشکیلات میخواهیم."ایشان در پاسخ این سوال که چرا با تشکیل حزب موافقت نمیکنند، میگفتند: "حزب یک چیز تدریجی الحصول است، من نمیتوانم چیزی را که هر زمانی میتواند وضعی داشته باشد، تایید کنم" و میفرمودند: "شماها را میتوانم تایید کنم، چون میدانم شما خوب کار میکنید، اما حزب، یک سازمانی میشود و یک سازمان وجود خاصی برای خودش پیدا میکند و تداوم دارد، من نمیدانم ادوار بعد چه میشود"، من هم به این نکتهای که ایشان میگفتند، جواب دادم و گفتم: "شما که نمیخواهید حزب را تا قیامت تایید کنید، الان در زمان خودتان وقتی که ما متصدی کارها هستیم، تایید میکنید، ما هم کارمان را میکنیم. اگر فردا حزب یک روش یا شکل نادرستی به خودش گرفت، ما هم تایید نخواهیم کرد. بنابراین معلوم است که تا صالح است، شما تایید میکنید، اگر مسألهای پیش آمد، تاییدتان را پس میگیرید." استدلال دیگرشان این بود که شماها که میخواهید حزبی بشوید باید به عنوان پدر جامعه و متعلق به همه باشید و درست نیست نیروهائی که مقبولیت عام دارند در یک حزب که بخشی از جامعه است، محدود شوند. جواب من این بود که: "بناست حزب مجموعهای از افکار مختلف نیروهای اسلامی طرفدار انقلاب اسلامی باشد و نه جناح فکری محدود، که در این صورت حزب میتواند حالت پدری خودش را در جامعه حفظ نماید"، به هر حال ایشان پذیرفتند و موافقت کردند که ما حزب تشکیل دهیم. منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری