خاطرات دیگران از آیت الله هاشمی رفسنجانی
3 خاطره سید حسین موسویان، از دیپلماتهای سابق کشور
خاطره اول
مرحوم گنشر که برجسته ترین وزیر خارجه آلمان بعد از جنگ جهانی دوم است، بعد از یک ملاقات ۹۰ دقیقه ای با مرحوم ایت الله هاشمی درسال ۷۰-۱۳۶۹به من گفت که در طول ۱۶ سال مدیریت دستگاه دیپلماسی المان با برجسته ترین روسای جمهور عالم ملاقات کرده ام اما رییس جمهوری به تیزهوشی اقای هاشمی ندیده ام.
خاطره دوم
در ایامی که مدیر کل اروپای وزارت خارجه بودم،در اواخر دهه ۶۰ ، به همراه یکی از وزرای صنعتی به دیدار اقای هاشمی رفتیم. کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و اطریش در وین را در پیش داشتیم. وزیر مذکور که رییس کمیسیون مشترک بود، یک گزارشی از کلیه پروژهای صنعتی جدید،در دست اجراء و یا نیمه تمام کشور به صورت جدول و در قالب یک کتابچه ای تقدیم کرد که شامل صدها پروژه کوچک و بزرگ در اقصی نقاط کشور بود و قرار بود به طرف اطریشی ارائه شود تا انتخاب کنند. اقای هاشمی کتابچه ای که شاید حدود یکصد صفحه جدول اماری از پروژه ها بود را ظرف چند دقیقه تورق کرد و به وزیر فرمود این گزارش شما اشتباهات زیادی دارد و سپس نمونه هایی از اشتباهات درمورد درصد پیشرفت و میزان ارزبری چند پروژه را نشان وزیرداد. وزیر گیج و مبهوت وشرمنده ازاتاق رییس جمهور بیرون امد و از دفتر رییس جمهور به معاونینش زنگ زد و تک تک ایرادات اقای هاشمی را سئوال کرد. معاونین مربوطه حضور ذهن نداشتند. وزیر گفت من اینجا می نشینم تا بررسی کنید و جواب دهید. مدتی طول کشید تا جواب دادند و نهایتا تمام ایرادات اقای هاشمی را بدون استثناء تایید کردند. وزیر بافریاد پشت تلفن به معاونینش گفت که شش ماه است همه با هم جدول اماری پروژهای کشور را در اورده ایم و درشورای معاونین بررسی کرده ایم اما اقای هاشمی با یک تورق چند دقیقه ای فهمید که ما گند زده ایم! اقای وزیر که بقدری عصبانی بود و نای بلند شدن نداشت، رو به من کرد وگفت : این شیخ از عجائب خلقت است. حضور ذهن و تسلطش بر امور صنعتی و اقتصادی و وضعیت پروژها از من و همه وزرای صنعتی و اقتصادیش بیشتر است بطوریکه هروقت نزد او امدیم، شرمنده از اتاقش خارج شدیم.
خاطره سوم
در ایام سفارتم در المان، روزی صبح سحر از دفتر صدراعظم المان تماس گرفتند و احضارم کردند. گیج و نگران رفتم. وزیر صدراعظم هنگام ورود با من دست نداد! در حالی که روی صندلی نشستم، او راه میرفت و سیگار میکشید! بعد از چند دقیقه گفت شما دیشب خواب کردید و من تمام شب را بخاطر شما در این اتاق بیدارماندم. دیشب نیروهای ناتو کشتی ایران کلاهدوز را در بندرانتورپ بلژیک توقیف و محموله خمپاره یا موشک به مقصد المان را کشف و ضبط کرده اند. انگاه با لحنی تند از من پرسید چرا دست از این کارها برنمیدارید؟
من که واقعا روحم از این ماجرا خبر نداشت ، جزئیات واقعه را از پرسیدم. در نهایت هم او به من گفت که امریکاییها این موضوع راکشف وضبط کرده اند، کار از دست المان خارج است ،این کار به معنی تهدید خاک ناتوست و ممکن است کشورهای عضو ناتو جملگی سطح روابط دیپلماتیک را با ایران کاهش دهند. اخر جلسه هم به من گفت: ضمنا شما هم از این به بعد میتوانید در المان باهمسرتان دراقامتگاه تان والیبال بازی کنید چون احدی از مقامات این کشور با شما ملاقات نخواهد کرد تا تکلیف این موضوع روشن شود. در حقیقت با زبان محترمانه گفت که ماموریت تان خاتمه یافته است!
عازم تهران شدم. به دیدار اقای هاشمی رفتم. قبل از اینکه حرفی بزنم فرمود: میدانم برای چه امده اید. من سفر استان فارس بودم. خدمت مقام معظم رهبری رسیدم. در حالی که فوق العاده عصبانی بودند،فرمودند گزارش سفر استان فارس بماند برای بعد. هرچه سریعتر و قبل از هر کاری، موضوع خمپاره را بیگیری و روشن کنید. دیروز هم درجلسه شورایعالی امنیت ملی بحث کردیم و هیچکس چیزی نمیدانست. بنابراین برای رهبری ، شورایعالی امنیت ملی و من این مهمترین دستور کار است تا مشخص شود عوامل این خیانت به منافع وامنیت ملی کشور از خارج هستند یا از داخل چون ما تردید نداریم این اقدام توطئه ای علیه امنیت ملی ایران است. خدمتشان عرض کردم که من دیگر به المان برنمیگردم چون در عمرم اینقدر تحقیر نشده بودم که یک مقام خارجی به من بگوید برو باهمسرت در منزل والیبال در بازی کن!
اقای هاشمی فرمود تکلیف شرعی شماست که هر چه زودتر برگردید وقبل از اینکه این باد به طوفانی درروابط خارجی ما تبدیل شود، انرا مهار کنید. این موضوعی است که امریکاییها و صهیونیستها میتوانند بر ان سوارشده ،کل روابط ما با جهان غرب را معلق و حتی با اقدامات ایذایی بین المللی، روند بازسازی کشور بعد از جنگ را معلق کنند.امیدمان بعد از خدا به شماست. لذا فورا برگردید و تلاش کنید تا بحران پیش رو مدیریت شود. توقع مقام معظم رهبری هم همین است و لذا برای اینکار اختیار کامل به شما میدهم. برای یافتن راه حل مفصل مشورت کردیم ،همراه با اقای دکتر ولایتی و اقای دکترمحمود واعظی فرمولی را جمعبندی کردیم که با اجرای ان بحران مهار و مدیریت شد.
در این مقاله قصد تشریح کم و کیف فرمول مذکور را ندارم اما همین مقدار بگویم که اجرای ان نیازمند یک مجموعه سلسله اقداماتی سریع وشجاعانه در سطح داخلی ، منطقه ای و بین المللی بود که بدون همت ، پیگیری ، تدبیر، ،ریسک پذیری و مدیریت مستقیم اقای هاشمی هرگزبه نتیجه نمی رسید. درخلال این پروسه، از نزدیک شاهد بودم که او از یک تیز هوشی باورنکردنی در تشخیص معادلات بین المللی برای مدیریت چنین بحرانهایی در عالم دیپلماسی برخوردار است.
من باور دارم که او نه تنها از مدیران سیاسی کم نظیر تاریخ معاصر ایران بلکه افتخار تاریخ روحانیت تشیع است. خدایش او را رحمت نموده و به بازمانده گان سیاسی کشور هم لیاقت ثبت این افتخار در تاریخ سیاست ایران و جهان را عطاء فرماید.