خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
دوشنبه 11 خرداد | 4 شوال 1407 1 ژوئن 1987
ساعت هشت صبح، همراه با آقای خامنهای خدمت امام رفتیم. موافقت ایشان را برای جواب به نامه تقاضای توقف عملیات حزبی جلب کردیم. درباره عملیات جنگی در ماههای حرام پرسیدیم. فرمودند چون خطر تجهیز بیشتر دشمن و ضربه به اسلام وجود دارد، مانعی ندارد.
به دفترم آمدم. مهندس بهزاد نبوی ]وزیر صنایع سنگین[ آمد. تقاضا داشت که در قانون ساصد ]= سازمان صنایع دفاع[، محدودیت تأسیس صنایع قید شود؛ بر عکس نظر مهندس ترکان.
مسؤولان بنیاد مستضعفان آمدند. گزارش دادند و من هم صحبت کردم. آقای ]رضا[ امراللهی ]رئیس سازمان انرژی اتمی[ برای امور هستهای آمد. آقای ]موسی[ رفان ]فرمانده نیروی هوای سپاه[ آمد. گزارش وضع سایت های ضدهوایی و موشک ها را داد. از کمی امکانات و عدم همکاری نیروی هوایی ارتش گله داشت.
عصر در جلسه دانشگاه تهران شرکت کردم. به مناسبت هفته مجلس، چند دانشکده مراسمی را برای سه روز ترتیب دادهاند. درباره قانونگذاری صحبت کردم و جواب سئوالات را دادم. عصر به خانه رسیدم.
نامهای که به امضای خود و آیت الله خامنهای بود، برای امام بردم که درباره متوقف کردن کارهای حزب جمهوری اسلامی، بر اساس مذاکراتی که صحبت کرده بودیم، کسب تکلیف کنیم. ساعت یازده شب جواب امام رسید؛ بد نبود. جلوی مزاحمتهای بعدی بد خواهان را می گیرد. آن را برای نشر اول وقت فردا، به روزنامه جمهوری ]اسلامی[ رساندیم. نگران هستیم که اگر زودتر از طرف خود ما حقیقت اعلان نشود، به گونه دیگری از طرف بدخواهان منتشر شود. خیلی مایلند به این گونه منعکس شود که امام دستور انحلال حزب را دادهاند و این در آینده، برای اعضای حزب و به طور کلی برای فکر "تحزب" مضر خواهد بود.