خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی – انقلاب و پیروزی تحلیل آیت الله هاشمی رفسنجانی از ادغام شورای انقلاب و دولت موقت در سال 1358

خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی – انقلاب و پیروزی تحلیل آیت الله هاشمی رفسنجانی از ادغام شورای انقلاب و دولت موقت در سال 1358

  • شنبه ۹ تیر ۱۳۵۸

تحلیل آیت الله هاشمی رفسنجانی از ادغام شورای انقلاب و دولت موقت در سال 1358تاریخ 9/4/1358      بالا گرفتن نارضایتی‌ها و فشار نیروهای انقلابی بر دولت و تداوم برخی ناهماهنگی‌ها بین نهادهای انقلابی و اعضای دولت موقت که با توجه به اوضاع و احوال جامعه انقلابی در آن روزها، تقریبآ طبیعی به نظر می‌رسید، موجب اظهار ناراحتی‌های مکرر مهندس بازرگان و جمعی از اعضای دولت شد؛ تا حدی که حتی بحث استعفای اعضای دولت نیز چندین بار پیش آمد.     این مسأله با هدف پیدا کردن راه حلی مناسب، در جلسه مشترک شورای انقلاب و دولت موقت و در حضور حضرت امام (ره) ]در تاریخ 9 تیر  1358[، مطرح شد.     در این جلسه سه پیشنهاد و راه حل مطرح بود. راه حل اول این بود که شورای انقلاب و نهادهای انقلابی کلا منحل شود و فقط دولت زیر نظر مستقیم رهبر انقلاب انجام وظیفه کند و راه حل دوم انحلال دولت و واگذاری کلیه امور به شورای انقلاب بود.     اما راه حل سوم که در آن مقطع زمانی مناسب‌تر تشخیص داده شد و امام با آن موافقت فرمودند و قرار شد بر مبنای آن عمل شود، این بود که شورای انقلاب ودولت موقت با حفظ جایگاه و موقعیت فعلی خود در هم ادغام شوند، به نحوی که عده‌ای از اعضای شورای انقلاب وارد دولت شوند و مسئولیت اجرایی بگیرند وعده‌ای از اعضای دولت موقت نیز وارد شورای انقلاب شوند و در تصمیم گیریهای آن  سهیم باشند؛ به این ترتیب هر دو نهاد با وظایف و مشکلات یکدیگر بیشتر آشنا شده و با حل مسائل و مشکلات احتمالی، کارها با سرعت بیشتری انجام می‌شود.     در اجرای این طرح ]که در جلسه‌های 17، 20 و 21 تیرماه 1358 شورای انقلاب مطرح شد[، از جمع اعضای شورا، آیت‌الله خامنه‌ای، به معاونت وزارت دفاع منصوب شدند و آیت‌الله مهدوی کنی و من، به خاطر آشنایی و ارتباطی که با کمیته‌های انقلاب و سپاه پاسداران داشتیم، در وزارت کشور معاونت این دو بخش را برعهده گرفتیم و آقایان ]محمدجواد[باهنر و ]ابوالحسن[بنی‌صدر هم با توجه به ارتباط کاری و شناختی که وجود داشت، در معاونت وزارتخانه‌های آموزش و پرورش و امور اقتصادی و دارائی، قرار گرفتند و از جمع اعضای دولت نیز آقایان فروهر، کتیرایی، میناچی، صباغیان و صادق طباطبایی، وارد شورای انقلاب شدند.     اینکه چرا مسئولیت وزارت به ما محول نشد، خواسته خود ما بود؛ زیرا ما نمی‌خواستیم با حضور همزمانمان در شورای انقلاب و دولت چارچوب کارهای دولت در اثر این تغییر و تحول آسیب ببیند و ترجیحآ به دنبال ایجاد هماهنگی بودیم تا تغییر افراد؛ البته حضور ما در دولت با حق  رای و اظهار نظر بود و از این جهت مشکلی وجود نداشت.     در این ایام، من به دلیل حادثه سوء قصد، از سلامتی کامل برخوردار نبودم و توانایی جسمی لازم را برای این امر مهم نداشتم. دکتر بهشتی، با توجه به اینکه امام با رفتن من به وزارت کشور موافق بودند و دستور آن را هم داده بودند، پیشنهاد کرد که آقای باهنر علاوه بر کارهای خودشان، مدتی هم در این کار با من همکاری کند تا ضعف مزاجی‌ام برطرف شود و از حجم کارهای اولیه نیز کاسته شود، که این چنین نیز شد.     من برمبنای همان فکر که روحانیت بهتر است نقش نظارتی داشته باشد تا اجرائی، خیلی موافق نبودم که وارد کارهای اجرایی شوم، اما فشار زیاد بود و وزارت کشور هم مشکلات زیادی داشت. این حکم در واقع نوعی دستور بود و من مجبور شدم آن را بپذیرم. در این ایام آقای صباغیان وزیر کشور بود و من به عنوان نماینده شورا و معاونت امور سپاه پاسداران، بخشی از مسئولیتهای آن وزارتخانه را بر عهده داشتم و وی را یاری می‌دادم.     در همین ارتباط در مورد چگونگی اداره رادیو و تلویزیون نیز مذاکراتی شد، که بر مبنای آن قرار شد با توجه به اهمیت و حساسیت این رسانه، اداره آن به صورت شورایی باشد، اما مجری و مسئول نهایی یک نفر شود، تا ضمن انعکاس خط مشی‌های انقلاب و رهبری، با سیاستهای عمومی دولت نیز هماهنگ شده و نظرات مردم و اقشار مختلف جامعه را به خوبی منعکس کند.منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری