خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی – انقلاب و پیروزی انتقال آیت الله هاشمی رفسنجانی به دفتر عضدی در کمیته مشترک ضدخرابکاری
انتقال آیت الله هاشمی رفسنجانی به دفتر عضدی در کمیته مشترک ضدخرابکاریتاریخ: 1354 هجری شمسی در کمیته مشترک، زندانبانان ما را به دفتر مسئول ذیربط که همان عضدی شکنجهگر بود و تندخوئی و بیرحمی او را در بازجوئیهای گذشته دیده بودیم، بردند. در اینجا او همان مضامین تکراری در مذاکرات قبلی از جمله توجه شاه به دین و احترام او به روحانیت اصیل و انتظار او از ما که از آبرویمان برای مبارزه با کمونیستها و مارکسیستهای اسلامی و نجات کشور بهره بگیریم، را مفصلتر و با آب و تاب بیشتری مطرح کرد. جواب ما به این حرفها هم روشن بود اما این بار با تلخی و اعتراض بیشتر حتی خطرها و ضررهای ناشی از انحرافات دینی و سیاسی و فساد رژیم را صریحتر و شجاعانهتر از قبل بیان کردیم. آنها انتظار داشتند که با مطرح شدن شاه به عنوان طرف اصلی مذاکره، ما را در راه خود مردد کنند، اما وقتی دیدند که ما مصممتر شدیم و نظرات خود را صریحتر و قاطعتر مطرح میکنیم، قیافههایشان اخموتر شد و دستور آوردن لباس زندان دادند. ماموران انبوهی از لباسهای کثیف و مستعمل زندان را آوردند و به هر یک از ما یک دست دادند. بوی تعفن لباسها فضای اتاق را گرفت لکههای فراوان خون و چربی، بر روی لباسهای پُر چروک، دیده میشد. این لباسها را بعضیها پوشیدند و بعضی گفتند در سلولهایمان این کار را میکنیم همچنین هریک از ما حرفهای تندی همراه با بیاعتنائی گفتیم. من گفتم ما شما را چه آن روزهایی که قیافه خندان و متظاهر به محبت داشتید و چه امروز که این رفتارها را میکنید به عنوان دژخیم و جلاد میشناختیم و رفتارها و سخنان متضاد شما تغییری در این نظر ما ایجاد نکرده و نمیکند. آیتالله طالقانی هم گفتند من با این لباسهای کثیف و نجس نمیتوانم نماز بخوانم و حاضر نیستم آنها را بپوشم. آقای انواری هم با لحن تندی اعتراض کرد که لباس داده شده به ایشان سایزش کوچک است و امکان ندارد جثه تنومند ایشان را بپوشاند و از طرفی ایشان زندانی هستند که دوران محکومیتشان را طی میکنند و تا حالا حدود دوازده سال زندان کشیدهاند و پرونده جدیدی هم ندارند، بنابراین دلیلی هم برای پوشیدن این نوع لباس و رفتن به زندان انفرادی وجود ندارد. من به ایشان با مزاح گفتم بهتر است لباسها را از پهنا و عرض بپوشید بجای طول. در اثر این حرف بلافاصله موج خنده حضار بلند شد و به زندانبانان و مامورین ساواک نشان داد که این نمایشها چیزی را عوض نمیکند. کار به اینجا که رسید، دستور چای دادند و به صورت نمایشی یا واقعی تماسهای تلفنی ردوبدل شد و رفته رفته صحنه تغییر کرد و بار دیگر صحبتهای نرم و دوستانه آغاز شد و این بار صریحا اعتراف کردند که فقط با مساعدت روحانیت ممکن است شرایط جدیدی در کشور حاکم شود و حتی تاکید کردند که رژیم میتواند بخش زیادی از مطالبات معقول روحانیت را تامین کنند و خواستند که مذاکرات و مشاورهها ادامه یابد. بعد هم در کمال پرروئی ولی با احترام ما را به زندان اوین برگرداندند. فضای مذاکرات و برخوردها در مسیر برگشت، در نقطه مقابل مسیر رفت، قرار داشت. این روز، یک روز استثنایی و تاریخی بود. زیرا هم علت حادثه و هم جریان رفتن و بازگشتن از این زندان به آن زندان و هم نتایج آن، بسیار پر نکته و آموزنده بود. پس از استقرار مجدد در اتاقهای بند یک اوین و برگشت حالت تعادل، میخواستیم به بررسی و جمعبندی حرکت نامعقول رژیم بپردازیم که آقای انواری در یک اقدام بیسابقه فضای جدیدی برای جمع خلق کردند. ایشان با صدای خوبشان روضهای قرائت کردند که باعث تفریح فراوانمان شد. این روضه خوانی در واقع بیان جریان سفر یک روزه ما از اوین به کمیته و مذاکرات فیمابین و نقاط برجسته حادثه و اظهارات طرفین بود که به زبان عربی تنظیم و به صورت روضه و مرثیه قرائت میشد و در نقاط مشخصی حضار مثل حاضران مجالس روضه با روضه خوان هم ناله میشدند که جالبترین آن، نقاط برخورد آیتالله طالقانی با دستور پوشیدن لباسهای خون آلود و کثیف و کهنه زندانیان بود که با جمله "فقال السّید انا لااُصلّی فی هذه الثیاب" آهنگینتر ادا میشد و هم نوایی حضار را در پی داشت. سپس جمله "لایناسب هذه الثیاب الصغیره لهذه الجثه الکبیره" که در مورد خود ایشان بود و با هم خوانی حضار تکرار میشد. بعد از آن این نمایش صوتی هم به نمایشهای حرکتی و صوتی برنامههای دیگر محفل زندان اضافه شد و اجرای آن بارها تکرار شد. اگر آقای انواری آمادگی داشته باشند و یک بار دیگر این برنامه را اجرا کنند و ضبط شود قابل استفاده تاریخی است و احتمالاً اگر در اسناد ساواک هم نمونهایی از آن موجود باشند، ارزش تاریخی و سندیت بهتری دارد. زیرا بعدها مطلع شدیم که عوامل رژیم از طریق میکروفون مخفی صدای ایشان و عکسالعمل جمع را بدست آوردهاند و آنها هم در بعضی اجتماعات خصوصیشان با این روضه خوانی تفریح بسیار کردهاند.منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری