تفسیر آیات قرآن کریم – سوره زمر – آیه 10 – کتاب تفسیر راهنما – تالیف آیت الله هاشمی رفسنجانی
قُلْ یَا عِبَاد الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فِی هَذهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسعَةٌ إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابرُونَ أَجْرَهُم بغَیْرِ حِسَابٍ
بگو: ای بندگان من که ایمان آورده اید از پروردگارتان پروا داشته باشید، برای کسانی که نیکوکاری کنند، در این دنیا نتیجه نیک خواهد بود و [برای انجام کار نیک] زمین خدا وسیع است همانا صابران اجرشان را تمام و بی حساب می گیرند.
1 - پیامبر(ص)، مأمور فراخواندن مؤمنان به تقواپیشگی و پرواداشتن از پروردگار
قل یـعباد الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم
2 - تقواپیشگی و پرواداشتن از خداوند، از مقتضیات ایمان و از نشانه های مؤمنان راستین است.
یـعباد الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم
مخاطب قرار گرفتن مؤمنان و توصیه به آنان مبنی بر رعایت تقوای الهی، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.
3 - بندگان مؤمن، مورد لطف و عنایت ویژه خداوند.
یـعباد الذین ءامنوا
برداشت بالا از تعبیر «یـعباد» (ای بندگان من) استفاده می شود.
4 - اعتقاد به ربوبیت خدا، مقتضی تقواپیشگی و پروا داشتن از او است.
اتّقوا ربّکم
5 - رعایت تقوای الهی، امری لازم و واجب برای مؤمنان
الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم
6 - اعطای پاداش نیک در دنیا، وعده خداوند به احسان کنندگان
للذین أحسنوا فی هـذه الدنیا حسنة
برداشت بالا مبتنی بر این دیدگاه است که «فی هـذه الدنیا» ظرف برای «حسنة» باشد، نه برای «أحسنوا»; چنان که در جای دیگر قرآن، به این حقیقت تصریح شده است: «للذین أحسنوا فی هـذه الدنیا حسنة و لدار الأخرة خیر...»، (سوره نحل (16) آیه 30).
7 - پاداش احسان کنندگان در دنیا، بسیار بزرگ و توصیف ناپذیر است.
للذین أحسنوا فی هـذه الدنیا حسنة
برداشت بالا از تنوین «حسنة» ـ که برای تعظیم و تفخیم است ـ استفاده می شود.
8 - احسان، مقتضی پاداش نیک است.
للذین أحسنوا فی هـذه الدنیا حسنة
9 - احسان در دنیا، درپی دارنده پاداش نیک و بزرگ الهی در جهان آخرت
للذین أحسنوا فی هـذه الدنیا حسنة
برداشت بالا بر این اساس مبتنی است که «فی هـذه الدنیا» متعلق به «أحسنوا» و ظرف برای آن باشد.
10 - دنیا، عرصه تلاش و کوشش و جهان آخرت، عرصه اجر و پاداش
للذین أحسنوا فی هـذه الدنیا حسنة
11 - تشویق و ترغیب مؤمنان تقواپیشه به احسان از سوی خداوند
یـعباد الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم للذین أحسنوا فی هـذه الدنیا حسنة
یاد کردن پاداش احسان پس از توصیه به تقواپیشگی، می تواند برای تشویق و ترغیب تقواپیشگان به احسان باشد.
12 - زمین، از آنِ خدا و در مالکیت او است.
أرض اللّه وسعة
مقصود از «أرض اللّه» کره زمین است. این تعبیر گویای برداشت یاد شده است.
13 - تشویق و ترغیب خداوند، به هجرت از سرزمین نامساعد برای حفظ ایمان و تقواپیشگی و احسان، به سرزمین مناسب دیگر
یـعباد الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم ... و أرض اللّه وسعة
یاد کردن از توسعه و فراخی زمین ـ پس از توصیه به تقوا و احسان ـ برای مؤمنانی که به جرم ایمان و تقوای الهی به شدت تحت فشار و شکنجه مشرکان و کافران مکه قرار داشتند; در واقع توصیه و تشویق به هجرت، به سرزمین مساعد دیگر است.
14 - وجود شرایط مناسب و مساعد برای دینداری، تقواپیشگی و احسان، از معیارهای شایسته و بایسته در انتخاب وطن و محل زندگی
یـعباد الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم ... و أرض اللّه وسعة
15 - رها کردن تقواپیشگی و احسان، به خاطر دلبستگی به وطن و محل سکونت، عملی ناپسند و عذری ناپذیرفتنی
یـعباد الذین ءامنوا اتّقوا ربّکم ... و أرض اللّه وسعة
16 - صابران، برخوردار از اجر و پاداش کامل و بی شمار
إنّما یوفّی الصـبرون أجرهم بغیر حساب
«توفیة» (مصدر «یوفّی») به معنای پرداخت کامل است.
17 - دریافت اجر و پاداش بی شمار الهی، تنها از آنِ صابران است.
إنّما یوفّی الصـبرون أجرهم بغیر حساب
برداشت بالا از کلمه «إنـّما» ـ که دلالت بر حصر می کند ـ قابل استفاده است.
18 - نقش ممتاز صبر و شکیبایی، در سعادت و بهره مندی انسان از پاداش های الهی و مقامات معنوی
إنّما یوفّی الصـبرون أجرهم بغیر حساب
19 - هجرت در راه دین، پیام دار مشکلات و زحمات بسیار و نیازمند به صبر و تحمل آنها است.
و أرض اللّه وسعة إنّما یوفّی الصـبرون أجرهم بغیر حساب
یاد کردن از اجر و پاداش صابران، پس از ذکر مسأله هجرت، می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.
20 - صابران، برخوردار از جایگاهی والا و ویژه در پیشگاه خداوند
إنّما یوفّی الصـبرون أجرهم بغیر حساب
اعطای پاداش بی شمار به صابران و منحصر دانستن این پاداش به آنان، گویای برداشت یاد شده است.
21 - تشویق و ترغیب خداوند به صبر و تحمل سختی ها و مشکلات ناشی از هجرت
و أرض اللّه وسعة إنّما یوفّی الصـبرون أجرهم بغیر حساب
22 - «عن أبی عبداللّه(ع) قال: قال رسول اللّه(ص) إذا نشرت الدواوین و نصبت الموازین لم ینصب لأهل البلاء میزان و لم ینشر لهم دیوان ثمّ تلا هـذه الأیة «إنّما یوفّی الصابرون أجرهم بغیرحساب»;(1)
از امام صادق(ع) روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: هنگامی که نامه های اعمال گشوده می شود و میزان ها [برای سنجش اعمال] برپا می گردد، برای اهل مصیبت و بلا [که صابر بوده اند] میزانی برپا نشده و نامه عملی گشوده نخواهد شد. آن گاه این آیه را تلاوت فرمود: إنّما یوفّی الصابرون أجرهم بغیر حساب».
23 - «عن أمیرالمؤمنین(ع): ... قال اللّه عزّوجلّ... إنّما یوفّی الصابرون أجرهم بغیرحساب، فما أعطاهم اللّه فی الدنیا لم یحاسبهم به فی الأخرة...;(2)
از امام علی(ع) روایت شده: ...خدای عزّوجلّ فرمود: «إنّما یوفّی الصابرون أجرهم بغیر حساب» آنچه را خدا در دنیا به صابران داده است، در قیامت حساب آن را از آنان نمی خواهد».
آخرت:
پاداش در آخرت 10
احسان:
آثار احسان 8; آثار دنیوی احسان 9; اهمیت احسان 13، 14; پاداش اخروی احسان 9; تشویق به احسان 11; ناپسندی ترک احسان 15
ایمان:
آثار ایمان 2; اهمیت حفظ ایمان 13
پاداش:
پاداش بی شمار 16; پاداش کامل 16; پاداش نیکو 8، 9; زمینه پاداش 18; مراتب پاداش اخروی 9; مراتب پاداش دنیوی 7; موجبات پاداش 8، 9; وعده پاداش نیکو 6
تقوا:
اهمیت تقوا 5; اهمیت حفظ تقوا 13، 14; دعوت به تقوا 1; زمینه تقوا 2، 4; ناپسندی ترک تقوا 15
خدا:
تشویقهای خدا 11، 13، 21; مالکیت خدا 12; وعده های خدا 6
دنیا:
نقش دنیا 10
دینداری:
اهمیت دینداری 14
روایت: 22، 23
روزی:
روزی بی حسابرسی 23
زمین:
مالک زمین 12
سعادت:
عوامل سعادت 18
صابران:
پاداش بی شمار صابران 17; پاداش صابران 16، 22، 23; حسابرسی اخروی صابران 22; مقامات صابران 20; ویژگیهای صابران 17
صبر:
آثار صبر 18; تشویق به صبر 21
عذر:
عذر غیرمقبول 15
عقیده:
آثار عقیده به ربوبیت خدا 4
علایق:
محدوده علاقه به وطن 15
عمل:
عمل ناپسند 15; فرصت عمل 10; مکان پاداش عمل 10
لطف خدا:
مشمولان لطف خدا 3
مؤمنان:
تشویق مؤمنان 11; تکلیف مؤمنان 5; دعوت از مؤمنان 1; فضایل مؤمنان 3; نشانه های مؤمنان 2
متقین:
تشویق متقین 11
محسنان:
پاداش دنیوی محسنان 6، 7; وعده به محسنان 6
محمد(ص):
رسالت محمد(ص) 1
مشکلات:
صبر در مشکلات 21
مقامات معنوی:
زمینه مقامات معنوی 18
وطن:
ملاک انتخاب وطن 14
هجرت:
آثار هجرت 19; تشویق به هجرت 13; سختی هجرت 19، 21; صبر در هجرت 19
پی نوشت ها :
1. مجمع البیان، ج 8، ص 767; نورالثقلین، ج 4، ص 481، ح 28.
2. أمالی مفید، ص 262، مجلس 31 (مصنفات شیخ مفید، ج 13، ص 262); نورالثقلین، ج 4، ص 481، ح27