تفسیر قرآن
  • صفحه اصلی
  • تفسیر قرآن
  • تفسیر آیات قرآن کریم – سوره روم – آیه 30 – کتاب تفسیر راهنما – تألیف آیت الله هاشمی رفسنجانی

تفسیر آیات قرآن کریم – سوره روم – آیه 30 – کتاب تفسیر راهنما – تألیف آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • نزول آیه (مکّی)
  • سه شنبه ۷ خرداد ۱۳۹۸

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاس لَا یَعْلَمُونَ

پس [اکنون که بطلان شرک معلوم شد] با گرایش به حقّ به این دین [توحیدی] روی بیاور، با همان فطرت الهی که مردم را بر آن آفریده است; برای خلقت خدا هیچ گونه تبدیلی نیست، این است دین راست و درست ولی بیشتر مردم نمی دانند.

 

1 - خداوند، فراخوان پیامبر(ص) به رویکرد تمام عیار به دین اسلام

 

فأقم وجهک للدین حنیفًا

احتمال دارد «ال» در «الدین» عهد بوده و مراد از آن، اسلام باشد. لازم به گفتن است که مراد از «إقامه وجه» اقبال و روی آوردن به چیزی با تمام توجه و بدون نظر به چیز دیگر است.

 

2 - رویکرد تمام عیار به دین خدا و مشغول نکردن خود به مشرکان هواپرستی که بر گمراهی خود پا می فشارند، لازم است.

 

بل اتّبع الذین ظلموا ... فأقم وجهک للدین

«فا» در «فأقم» فصیحه و نتیجه گیری از جمله محذوف است; یعنی: «حال که روشن شد که مشرکان، به دلیل هواپرستی شان، به خدا شرک میورزند و هدایت ناپذیرند، تو، به آنان توجه نکن و تنها، به دین خدا متوجه باش.».

 

3 - توجّه به آیات فراوان الهی، مقتضی روی آوردن به دین خدا است.

 

و من ءایـته ... فأقم وجهک للدین حنیفًا

احتمال دارد «فا» در «فأقم» تفریع بر آیاتی باشد که در صدد اثبات یک تایی خداوند است.

 

4 - لزوم توجّه همه جانبه و به دور از هرگونه انحراف و کجی به دین خداوند

 

فأقم وجهک للدین حنیفًا

بنابراین احتمال که «حنیفاً» حال برای ضمیر فاعلی «أقم» باشد، نکته بالا استفاده می شود لازم به ذکر است که «حنف» مصدر «حنیف» به معنای «پرهیز از هرگونه تمایل به انحراف» است.

 

5 - اسلام، دینی استوار و به دور از هرگونه انحراف و نادرستی است.

 

للدین حنیفًا ... ذلک الدین القیّم

بنابراین که «حنیفاً» حال برای «الدین» باشد، دلالت بر نکته یاد شده می کند.

 

6 - اسلام، دینی هماهنگ با فطرت و سرشت انسان ها است.

 

للدین حنیفًا فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها

بنابراین که نصب «فطرت» به خاطر بدلیت آن از «حنیف» و «حنیفاً» حال برای «الدین» باشند، نکته بالا قابل استفاده است.

 

7 - لازم است که انسان ها، همواره به فطرت خویش پای بند باشند.

 

فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها

نصب «فطرت» می تواند به خاطر اغراء و تقدیر فعل «ألزموا» باشد; یعنی: «همواره ملازم فطرت باشید!».

 

8 - انسان ها، در گرایش به دین توحیدی، سرشتی همگون دارند.

 

للدین حنیفًا فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها

 

9 - فطرت، امری همگانی و تغییر ناپذیر است.

 

فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق اللّه

 

10 - فطرت انسان ها، ثابت و پایدار در نهاد آنان و تبدیل ناپذیر است.

 

فطرت اللّه ... لاتبدیل لخلق اللّه

 

11 - خداوند، انسان ها را با آفرینشی خاص و فطرتی واحد، آفریده است.

 

فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها

«فطرت»، مصدری است که دلالت بر هیئت خاصی می کند. از آن جا که «فطر» به معنای «ایجاد و آفریدن» آمده است، مصدر آن دلالت بر نوع خاصی از آفرینش او می کند.

 

12 - فطرت انسان ها، از انحراف و کجی به دور است.

 

للدین حنیفًا فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها

در صورتی که «حنیفاً» حال برای «الدین» و نصب «فطرت» به خاطر بدل بودن برای «حنیف» باشد، معلوم می شود همان طور که دین الهی، دور از انحراف و کجی است، فطرت انسان نیز چنین است.

 

13 - آنچه را که خداوند آفریده است، از حال خودشان، بیرون نخواهد برد و تبدیلی در آنها ایجاد نخواهد کرد.

 

لا تبدیل لخلق اللّه

 

14 - سنت خداوند درباره فطرت انسان ها، تغییرناپذیر است.

 

فطرت اللّه الّتی ... لا تبدیل لخلق اللّه

احتمال دارد «خلق» حاصل مصدر و به معنای «مخلوق» باشد و احتمال دارد مصدر و به معنای «آفریدن» باشد. بنابر احتمال دوم، مراد از این که «در آفریدن خداوند، تغییری نیست»، نکته یاد شده است.

 

15 - اسلام، دین پاینده و جاودان، برای همیشه تاریخ است.

 

ذلک الدین القیّم

«قیّم» صیغه مبالغه، به معنای «ثابت و استوار» است.(مفردات راغب).

 

16 - ثبات و بقای دین توحیدی، به خاطر هماهنگی آن با فطرت انسانی است.

 

فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها ... ذلک الدین القیّم

«ذلک» اشاره به دینی است که از هرگونه انحراف و کجی به دور بوده و مطابق با فطرت انسان ها است و خداوند، آنان را مأمور به رویگرد تمام عیار به سمت آن کرده است.

 

17 - میان ایجاد تکوینی انسان ها و تشریع قوانینی برای آنان، هماهنگی کامل هست.

 

فأقم وجهک للدین حنیفًا فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق اللّه

 

18 - اکثریت مردم، به دین حقی که فطرت انسان ها با آن هماهنگ است، جاهل اند.

 

فطرت اللّه ... و لـکنّ أکثر الناس لایعلمون

متعلق «لایعلمون» در آیه نیامده است. احتمال دارد به قرینه ذکر دین فطری (اسلام)، متعلق آن نکته ای باشد که در بالا آمده است.

 

19 - صرف داشتن فطرت، برای یافتن دین حق و باور به آن، کافی نیست.

 

فأقم وجهک للدین حنیفًا فطرت اللّه ... و لـکنّ أکثر الناس لایعلمون

گویا «و لـکنّ» برای دفع توهم است. آن توهّم، این است که «اگر دین حق، فطری و مطابق با سرشت انسان ها است چرا برخی، از آن اعراض می کنند؟». آیه، به آن توهّم اینگونه جواب می دهد که برای پذیرش دین حق، آگاهی لازم است.

 

20 - اکثر مشرکان، مردمانی نادان و جاهل اند.

 

و لـکنّ أکثر الناس لایعلمون

احتمال دارد «ال» در «الناس» عهد بوده و مراد از آن، مشرکان باشد که در آیات پیش درباره آنها سخن گفته شده است.

 

21 - «عن أبی عبداللّه(ع) فی قول اللّه تعالی «فأقم وجهک للدین حنیفاً» قال: قم فی الصلاة و لاتلتفت یمیناً و لا شمالاً;(1)

 

از امام صادق(ع) درباره این سخن خداوند متعال «فأقم وجهک للدین حنیفاً» روایت شده است که فرمود: در حال نماز، ایستاده باش و به راست و چپ توجه نکن».

 

22 - «عن أبی بصیر عن أبی عبداللّه(ع) قال: سألته عن قول اللّه عزّوجلّ: «فأقم وجهک للدین حنیفاً» قال: أمره أن یقیم وجهه للقبلة لیس فیه شیء من عبادة الأوثان خالصاً مخلصاً;(2)

 

أبوبصیر گوید: از امام صادق(ع) درباره این سخن خداوند عزّوجلّ «فأقم وجهک للدین حنیفاً» سؤال کردم. فرمود: رسول اکرم(ص) را امر کرده است که روی خود را به طور خالص و بدون شرک و بت پرستی به سوی قبله کند».

 

23 - «عن زرارة، قال: سألت أباعبداللّه(ع) عن قول اللّه عزّوجلّ «فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها» قال: فطرهم جمیعاً علی التوحید;(3)

 

از زراره روایت شده که گفت: از امام صادق(ع) درباره این سخن خدای عزّوجلّ «فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها» سؤال کردم. فرمود: خدا، انسان ها را بر فطرت توحید آفریده است».

 

24 - «عن زرارة، قال: قلت لأبی جعفر(ع) أصلحک اللّه! قول اللّه عزّوجلّ فی کتابه «فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها» قال: فطرهم علی التوحید عندالمیثاق علی معرفته أنّه ربّهم...;(4)

 

زراره گوید: به امام باقر(ع) گفتم: أصلحک الله! معنای این سخن خدای عزّوجلّ «فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها» چیست؟ فرمود: خدا، مردم را بر عقیده توحید آفرید، آنگاه که با آنان، پیمان بست که او را به پروردگاری خود بشناسند...».

 

25 - «عن عبداللّه بن سنان، عن أبی عبداللّه(ع) قال: سألته عن قول اللّه عزّوجلّ: «فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها» ما تلک الفطرة؟ قال: هی الإسلام...;(5)

 

عبداللّه بن سنان گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: «فطرتی را که خدا می فرماید: «فطرت اللّه الّتی فطر الناس علیها» چیست؟ فرمود: آن فطرت، همان اسلام است (یعنی، تسلیم در برابر خدا)...».

 

26 - «عن مسعدة، قال: ...قلت لأبی عبداللّه(ع) أفَضَلالاً کانوا قبل النبیین أم علی هدًی؟ قال: لم یکونوا علی هدًی کانوا علی فطرة اللّه الّتی فطرهم علیها... و لم یکونوا لیهتدوا حتّی یهدیهم اللّه...;(6)

 

مسعده گوید: ... به امام صادق(ع) گفتم: آیا قبل از آمدن پیامبران، مردم، بر طریق ضلالت بودند یا هدایت؟ فرمود: بر طریق هدایت نبودند. بلکه بر فطرتی بودند که خداوند، آنها را بر آن آفریده بود ... آنان، چنان نبودند که خودشان به هدایت دست یابند، مگر آنکه خدا هدایت شان می کرد».

 

27 - «عن بعض أصحابنا عن أحدهما قال: إنّ اللّه قضی الإختلاف علی خلقه و کان أمراً قد قضاه فی علمه کما قضی علی الأُمم من قبلکم و هی السنن و الأمثال یجری علی الناس، فجرت علینا کما جَرَت علی الذین من قبلنا، و قول اللّه حقّ. قال اللّه: ...لاتبدیل...;(7)

 

از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: خداوند، در بین خلق، اختلاف را حتمی کرد و این امری بود که در علم الهی بود. همان گونه که درباره امت های پیشین شما بود. آن، سنت ها و مثال هایی است که در میان مردم جاری است و بر ما نیز جاری است و سخن خداوند حق است که می فرماید: ... لاتبدیل لخلق اللّه... .».

 

ادیان آسمانی

 

بقای ادیان آسمانی 16

اسلام

جاودانگی اسلام 15; حنیف بودن اسلام 5; دعوت به اسلام 1; فطریت اسلام 6، 25

اکثریت

جهل اکثریت 18

انسان

تفاوت انسان ها 27; خلقت انسان 11; فطرت انسان 6، 8، 11، 12، 14، 16، 18، 19، 23، 24، 26; فطریات انسان 25

تکوین

تکوین و تشریع 17

توحید

فطریت توحید 8، 23، 24

خدا

افعال خدا 11; دعوتهای خدا 1; سنتهای خدا 14

دین

دین حنیف 5; فطریت دین 16، 18

ذکر

ذکر آیات خدا 3

روایت 21، 22، 23، 24، 25، 26، 27

فطرت

تغییرناپذیری فطرت 9، 10، 14; حنیفیت فطرت 12; عمومیت فطرت 9، 11; ملازمت با فطرت 7; نقش فطرت 19

قبله

توجه به قبله 22

گرایشها

اهمیت گرایش به دین 2; عوامل گرایش به دین 3; گرایش به دین 2، 3، 4

محمد(ص)

دعوت از محمد(ص) 1

مشرکان

اصرار مشرکان بر گمراهی 2; اعراض از مشرکان 2; جهل اکثریت مشرکان 20

موجودات

تغییرناپذیری موجودات 13

نماز

آداب نماز 21

هدایت

منشأ هدایت 26

پی نوشت ها :

1 - تفسیر قمی، ج 2، ص 155; نورالثقلین، ج 4، ص 182، ح 50.

2 - تهذیب الأحکام، ج 2، ص 43، ح 1 (مسلسل 133); نورالثقلین، ج 4، ص 182، ح 52.

3 - کافی، ج 2، ص 12، ح 3; نورالثقلین، ج 4، ص 182، ح 55 و 57 و 61 و 62.

4 - توحید صدوق، ص 330، ب 53، ح 8; تفسیر برهان، ج 3، ص 262، ح 15 و 18.

5 - کافی، ج 2، ص 12، ح 2; نورالثقلین، ج 4، ص 182، ح 54.

6 - تفسیر عیاشی، ج 1، ص 104، ح 309; نورالثقلین، ج 4، ص 185، ح 69.

7 - تفسیر عیاشی، ج 2، ص 307، ح 134; بحارالأنوار، ج 28، ص 230، ح 16.

 

صوت

تصاویر ضمیمه