خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی – انقلاب و پیروزی استعفای دوم شاپور بخیتار به روایت عباس امیرانتظام
استعفای دوم شاپور بخیتار به روایت عباس امیرانتظامتاریخ : 1357 هجری شمسی عباس امیر انتظام، در خاطراتش، چگونگی مذاکره با بختیار و تسلیم استعفای دوم از طرف او را چنین نقل کرده است: "هفته سوم بهمن 1357، به دنبال جلسات متوالی و مذاکره با دکتر شاپور بختیار، او برای باردوم متقاعد شد که استعفا دهد... بختیار همیشه میگفت که او تحت فشار ارتش است و اگر بخواهد به آنهافشار وارد سازد، ارتش او را خواهد کشت... من پیشنهاد کردم که جلسهای مشترک با حضور ارتشبدقرهباغی و سپهبد ناصر مقدم داشته باشیم. قرار شد عصر جمعه 19 بهمن این جلسه با حضور آقای دکترسحابی و من در کاخ نخست وزیری برگزار شود. من به دفتر مهندس بازرگان در مدرسه رفاه بازگشتم وگزارش امر را به ایشان دادم. مهندس بازرگان با دکتر سحابی صحبت کرد، و قرار شد ایشان هم به اتفاق دراین جلسه حضور داشته باشد. در ساعت 8 بعد از ظهر جلسه در دفتر نخست وزیر تشکیل و تا ساعت 10شب ادامه داشت. ابتدا دکتر سحابی مطالبی را مطرح کرد و از تیمسار قره باغی و مقدم خواست از این برادرکشی و ویرانی جلوگیری کنند. ارتشبد قره باغی توضیح داد که وی و سپهبد مقدم در اختیار دکتر بختیار نخست وزیر هستند و با تمام توانشان اجرا کننده دستورات دکتر بختیار هستند. این موضوع که در حضوردکتر بختیار مطرح میشد، با گفتههای او که مدعی بود آنها مانع این کار هستند، مغایر بود. بعد من صحبت کردم و برداشتهای دکتر بختیار را مطرح نمودم. ایشان دلیلی برای توجیه مطالب خود نداشت. بنابراین قبول کرد تصمیمات سریع و صریحی در این باره اتخاذ نماید و قول داد برای حل مسأله کنار برود، قرار شد من فردای آن روز برای گرفتن استعفانامه ایشان به دیدنش بروم. شنبه بیستم بهمن 1357، صبح شنبه به دکتر بختیار تلفن کردم، او گفت که فردا تلفن کنم. عصر آن روز دکتر بختیار ساعت حکومت نظامی رابه 4 بعداز ظهر تقلیل داد. آیتالله خمینی بلافاصله پس از اعلام این ساعت دستور داد مردم مقررات حکومت نظامی را رعایت نکنند و به خیابانها بریزند. مردم هم چنین کردند و حکومت نظامی نادیده گرفته شد.یکشنبه 21 بهمن 1357، امروز نیز به بختیار تلفن کردم و او وعده تسلیم استعفانامهاش را به روز 22 به من موکول کرد. دوشنبه 22 بهمن 1357، ... در ساعت 12:15 ظهر خوشبختانه ارتش اعلام همبستگی کرد و آرامش نسبی برقرار شد. بعد از ناهار آقای مهندس بازرگان به من گفت که ... دکتر بختیار امروز عصر در ساعت 4 بعد ازظهر به منزل مهندس جفرودی خواهد رفت تا استعفای خودش را تقدیم کند... امروز از صبح اول وقت به دلیل درگیریها و آتش زدن اتوبوسها، ساختمانها و تایرها در تمام شهر تهران دود غلیظی به آسمانمیرفت... تهران به صورت یک شهر جنگ زده درآمده بود. به اتفاق دکتر سیاسی به منزل مهندس جفرودی رفتیم... پس از چند دقیقه ارتشبد قرهباغی با لباس کامل نظامی و مدالهای نظامی خود به اتفاق دکتر یدالله سحابی، مهندس عبدالحسین خلیلی رئیس سابق دانشکده فنی تهران، آمدند. جلسه تشکیل شد و درباره رویدادهای صبح و بعد از ظهر صحبت شد. ما همه منتظر آمدن دکتر بختیار بودیم پس از مدتی تلفن زنگزد، مهندس جفرودی را خواستند، رفت و برگشت و گفت بختیار میگوید به دلیل شرایط حاکم، قادر به آمدن نیست ولی استعفانامه خود را خواهد فرستاد. پس از مدتی شخصی آمد و استعفانامه را آورد. مهندس بازرگان آن را دریافت کرد و با دکتر سحابی و مهندس خلیلی مورد بررسی و اصلاحات قرار دادند و متن اصلاح شده را برای پاک نویس نزد دکتر بختیار فرستادند. قاصد پیام را برد و پس از مدتی متن اصلاح شده را با خود آورد و به مهندس بازرگان داد. پس از جلسه ما منزل را ترک کردیم. منبع: کتاب هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات 58-1357 ، انقلاب و پیروزی، زیر نظر عباس بشیری