تفسیر آیات قرآن کریم – سوره نور – آیه53 – کتاب تفسیر راهنما – تالیف آیت الله هاشمی رفسنجانی
وَأَقْسَمُوا باللَّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَیَخْرُجُنَّ قُل لَّا تُقْسمُوا طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بمَا تَعْمَلُونَ
و با سوگندهای سخت خود به خدا قسم می خورند که اگر به آنان دستور [جهاد] بدهی حتماً بیرون می روند; بگو: قسم مخورید، اطاعت پسندیده [از شما مطلوب است]، همانا خدا به آنچه می کنید آگاه است.
1 - منافقان صدراسلام، برای اثبات آمادگیشان جهت جهاد کردن، با سخت ترین سوگندها، به خدا سوگند یاد می کردند.
و أقسموا باللّه جهد أیمـنهم لئن أمرتهم لیخرجنّ
مقصود از خروج در جمله «لیخرجنّ» طبق نظر مفسران و شأن نزول آن، خروج از شهر و دیار خویش و حرکت برای جهاد است.
2 - منافقان صدراسلام، برای پوشش چهره کریه و مزورانه خود و فرار از فریضه جهاد، از سوگند به خدا استفاده می کردند.
و أقسموا باللّه جهد أیمـنهم لئن أمرتهم لیخرجنّ
3 - استفاده از سوگند به خدا و مقدسات دینی، برای پوشش چهره کریه و مزورانه خویش و فرار از فریضه جهاد، از اوصاف منافقان است.
و أقسموا باللّه جهد أیمـنهم لئن أمرتهم لیخرجنّ
4 - تلاش گسترده منافقان صدراسلام برای اثبات حسن نیت خود و جلب نظر و اطمینان پیامبر(ص) و مؤمنان به سوی خویش
و أقسموا باللّه جهد أیمـنهم لئن أمرتهم لیخرجنّ
سوگند مؤکد، دلیل بر وجود چنین تلاشی است.
5 - منافقان، همواره در صدد نشان دادن حسن نیت خود و جلب نظر و اطمینان مؤمنان به خویش اند.
و أقسموا باللّه جهد أیمـنهم لئن أمرتهم لیخرجنّ
6 - منافقان صدراسلام، از هر گونه سوگند خوردن برای حسن نیت خود و آمادگی برای جهاد، بر حذر شدند.
و أقسموا باللّه ... لئن أمرتهم لیخرجنّ قل لاتقسموا
7 - منافقان، حق سوگند یاد کردن به خدا را، برای اثبات حسن نیت خویش نداشته و از آنان پذیرفته نیست.
و أقسموا باللّه ... لئن أمرتهم لیخرجنّ قل لاتقسموا
8 - سوگند به دروغ، ممنوع است.
قل لاتقسموا
تردیدی نیست که سوگند منافقان، سوگندی دروغین بود. بنابراین نهی خداوند از چنین سوگندی، دلیل بر ممنوعیت آن است.
9 - خداوند، منافقان را به فرمان بری شایسته ـ به جای سوگند بر انجام کار خیر ـ فراخوانده است.
و أقسموا باللّه جهد أیمـنهم لئن أمرتهم لیخرجنّ قل لاتقسموا
«طاعة معروفة» یا مبتدا برای خبر محذوفی همچون «خیر من قسمکم» و یا خبر برای مبتدای محذوفی مانند «أمرنا» است. در هر صورت این جمله نوعی فراخونی از جانب پروردگار است.
10 - سوگند مؤکد به خدا، نشانگر ایمان نیست; بلکه فرمان بری نیکو از خدا و رسول او، علامت ایمان است.
و أقسموا باللّه جهد أیمـنهم ... قل لاتقسموا طاعة معروفة
11 - خداوند، همگان را به فرمان بری شایسته از خدا و رسول او ـ به جای اظهار مکرر ایمان ـ فراخوانده و تشویق کرده است.
و أقسموا باللّه جهد أیمـنهم ... قل لاتقسموا طاعة معروفة
12 - جهاد، مصداق فرمان بری شایسته از خدا و رسول او است.
و أقسموا باللّه جهد أیمـنهم لئن أمرتهم لیخرجنّ قل لاتقسموا طاعة معروفة
13 - بی گمان خداوند، به همه رفتار نهان و آشکار آدمیان با خبر و آگاه است.
إنّ اللّه خبیر بما تعملون
14 - توجه و اعتقاد به با خبر بودن خداوند از تمامی رفتار و کردار آدمیان، باز دارنده آنان از هر گونه نافرمانی و گناه است.
و أقسموا باللّه جهد أیمـنهم ... إنّ اللّه خبیر بما تعملون
جمله «إنّ اللّه خبیر...» تذکری تهدیدآمیز به منافقان بود که به دروغ اظهار اطاعت می کردند; ولی در عمل به نافرمانی و گناه مشغول بودند. بنابراین هشدار به آگاهی خداوند از اعمال انسان ها، می تواند به منظور بازداشتن آنان از نافرمانی و گناه باشد.
احکام 8
اسلام
تاریخ صدر اسلام 1، 2، 4
اسماوصفات
خبیر 13
اطاعت
آثار اطاعت از خدا 10; آثار اطاعت از محمد(ص) 10; آثار حُسن اطاعت 10; اطاعت از خدا 12; اطاعت از محمد(ص) 12; دعوت به اطاعت 9; دعوت به اطاعت از خدا 11; دعوت به اطاعت از محمد(ص) 11
انسان
آگاهی از عمل انسانها 13؛ راز انسانها 13
ایمان
آثار ایمان به علم غیب خدا 14; نشانه های ایمان 10
جهاد
اهمیت جهاد 12
خدا
دعوتهای خدا 9، 11; علم غیب خدا 13; نواهی خدا 6
ذکر
آثار ذکر علم خدا 14
سوگند
آثار سوگند به خدا 10; احکام سوگند 8; سوگند برای آمادگی نظامی 1; سوگند به خدا 3; سوگند به مقدسات 3; ممنوعیت سوگند دروغ 8; نهی از سوگند 6; نهی از سوگند به خدا 7
عصیان
موانع عصیان از خدا 14
عقیده
آثار عقیده به علم غیب خدا 14
مؤمنان
زمینه اطمینان مؤمنان 4، 5
محمد(ص)
زمینه اطمینان محمد(ص) 4
منافقان
دعوت از منافقان 9; روش اثبات حُسن نیت منافقان 5; روش اثبات حُسن نیت منافقان صدراسلام 4; روش برخورد منافقان 5; روش برخورد منافقان صدراسلام 1، 2، 4; سوگندهای منافقان 3; سوگندهای منافقان صدراسلام 1،2; صفات منافقان 3; منافقان صدراسلام 6; ـ صدراسلام و مؤمنان 4; منافقان صدراسلام و محمد(ص) 4; ـ منافقان و مؤمنان 5; نهی منافقان 7 ,نهی منافقان صدراسلام6