تفسیر آیات قرآن کریم – سوره مریم– آیه 31– کتاب تفسیر راهنما – تالیف آیت الله هاشمی رفسنجانی
وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنتُ وَأَوْصَانِی بالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا
و هر جا که باشم با برکتم ساخته و تا زنده ام مرا به نماز و زکات سفارش کرده است.
1- خداوند حضرت عیسی(ع) را پیامبری خجسته، خوش قدم و مایه خیر و برکت قرار داد.
و جعلنی مبارکًا أین ما کنت
«برکة»، یعنی افزونی و فراوانی (مصباح) و «مبارک»، یعنی منشأ خیر فراوان (لسان العرب) و تعبیر «أین ما کنت» حاکی از خوش قدمی عیسی(ع) است، به گونه ای که هر جا قرار گیرد، خیر و برکت در آن نقطه افزونی خواهد یافت.
2- عیسی(ع) در کودکی، فرخندگی و فزایندگی خیر و خوبی را از صفات خدادادی خویش برشمرد.
و جعلنی مبارکًا أین ما کنت
3- خیر و برکت وجود عیسی(ع)، به مکان و یا مردمی خاص محدود نیست.
و جعلنی مبارکًا أین ما کنت
4- اعطای خیر و برکت به موجودات، در اختیار خداوند و به خواست او است.
و جعلنی مبارکًا
5- اقامه نماز و پرداخت زکات در تمامی عمر، از توصیه های خداوند به عیسی(ع) در نخستین روزهای زندگی او
و أوصـنی بالصلوة والزکوة مادمت حیًّا
6- عیسی(ع) در معرفی خویش به مردم، دریافت فرمان خداوند به نماز و زکات را از ویژگی های خویش برشمرد.
و أوصـنی بالصلوة والزکوة مادمت حیًّا
7- نماز و زکات، از جمله تکالیف دینی در شریعت حضرت عیسی(ع) بود.
و أوصـنی بالصلوة و الزکوة
8- مردمِ زمان مریم(س)، با مفاهیم نماز و زکات آشنایی داشتند.
و أوصـنی بالصلوة والزکوة
حضرت عیسی(ع) در گهواره برای مردم، از نماز و زکات سخن گفت، بنابراین، آنان با این مفاهیم از پیش آشنا بودند.
9- نماز و زکات، (اظهار بندگی و انفاق) در بین تکالیف الهی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
و أوصـنی بالصلوة والزکوة
سفارش مستقیم خداوند در مورد نماز و زکات، گویای اهمیت و نقش مهم آن دو در نیل به کمال است.
10- در کنار روی آوردن به خدا، توجه به مردم نیز لازم است.
و أوصـنی بالصلوة والزکوة مادمت حیًّا
در نماز، تنها توجه به خدا مطرح است; در حالی که زکات قوامش به اعطای مال و کمک به دیگران است.
11- تکالیف الهی، محدود به زندگی دنیوی انسان ها است.
مادمت حیًّا
12- نماز و زکات، در هیچ شرایطی نباید ترک شود.
و أوصـنی بالصلوة والزکوة مادمت حیًّا
گرچه «مادمت حیّاً» مربوط به عیسی(ع) است، ولی به دلیل اشتراک تکالیف، دیگر مسیحیان نیز به تکالیف او موظف اند و هر گاه قرآن از ادیان پیشین حکمی را نقل کرده و نسخ آن را گوشزد نکند، مسلمانان نیز باید آن را تکلیف خود بشمارند.
13- «عن أبی عبداللّه(ع) قال فی قول اللّه ـ عزّوجلّ ـ: «و جعلنی مبارکاً أین ما کنت» قال: نفاعاً ;
از امام صادق(ع) روایت شده که در باره سخن خدای عزّوجلّ (از زبان عیسی(ع)) «و جعلنی مبارکاً...» فرمود: مقصود از «مبارک» بسیار نفع رساننده است».(1)
14- «عن النبی(ص): «و جعلنی مبارکاً أین ما کنت» قال: معلّماً و مؤدباً ;
از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: «جعلنی مبارکاً...»، یعنی خدا مرا تعلیم دهنده و ادب آموز قرار داد».(2)
15- «معاویة بن وهب قال: سألت أباعبداللّه(ع) عن أفضل ما یتقرّب به العباد إلی ربّهم و أحب ذلک إلی اللّه ـعزّوجلّـ ما هو؟ فقال: ما أعلم شیئاً بعد المعرفة أفضل من هـذه الصلاة، ألا تری أنّ العبد الصالح عیسی بن مریم(ع) قال: «و أوصانی بالصلاة و الزکاة مادمت حیّاً» ;
معاویة بن وهب گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: بهترین چیزی که موجب تقرب بندگان به پروردگارشان می شود و محبوب ترین آن نزد خدای عزّوجلّ چیست؟ فرمود: من پس از معرفت چیزی را بهتر از این نماز نمی دانم، آیا نمی بینی که بنده صالح (خدا) عیسی بن مریم گفت: و أوصانی بالصلاة...».(3)
16- «قال الصادق(ع) فی قوله «و أوصانی بالصلاة والزکاة» قال: زکاة الرؤوس;
امام صادق(ع) در باره سخن عیسی(ع) «و أوصانی بالصلاة والزکاة» فرمود: مقصود زکات سرانه، (یعنی فطره) است».(4)
احکام 12:
انفاق:
اهمیت انفاق 9
برکت:
منشأ برکت 2، 4
تکلیف:
محدوده تکلیف 11
خدا:
برکات خدا 1; توصیه های خدا 5; مشیت خدا 4
خیر:
منشأ خیر 4
دنیا:
نقش دنیا 11
ذکر:
ذکر خدا 10
روایت 13، 14، 15، 16:
زکات:
احکام زکات 12; اهمیت زکات 9، 12; اهمیت زکات فطره 16; توصیه به زکات 5، 6; زکات در دوران مریم(ع) 8
عبودیت:
اهمیت عبودیت 9
عیسی(ع):
برکت عیسی(ع) 1، 2، 13، 14; بینش عیسی(ع) 2; تعالیم عیسی(ع)14; توصیه به عیسی(ع) 5; خوش قدمی عیسی(ع) 1; فضایل عیسی(ع) 1، 2، 3، 13; قصه عیسی(ع) 6; معارفه عیسی(ع) 6; نقش عیسی(ع) 14; نوزادی عیسی(ع) 2، 5; وحی به عیسی(ع) 6; ویژگیهای برکت عیسی(ع) 3; ویژگیهای عیسی(ع) 6
مردم:
اهمیت توجه به مردم 10
مسیحیت:
زکات در مسیحیت 7; نماز در مسیحیت 7
نماز:
احکام نماز 12; اهمیت نماز 9، 12; توصیه به نماز 5، 6; فضیلت نماز 15; نماز در دوران مریم(ع) 8
پی نوشت ها :
1. کافی، ج 2، ص 165، ح 11; نورالثقلین، ج 3، ص 333، ح 64.
2. الدرالمنثور، ج 5، ص 509.
3. کافی، ج 3، ص 264، ح 1; نورالثقلین، ج 3، ص 334، ح 69.
4. تفسیر قمی، ج 2، ص 50; نورالثقلین، ج 3، ص 335، ح 70.