تفسیر آیات قرآن کریم- سوره الشوری- آیه 48– کتاب تفسیر راهنما – تالیف آیت الله هاشمی رفسنجانی
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بمَا قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ فَإِنَّ الْإِنسَانَ کَفُورٌ
پس اگر روی گرداندند [نگران مباش] زیرا ما تو را نگهبان آنان نفرستاده ایم، بر عهده تو جز رساندن پیام نیست و راستی هر گاه ما از جانب خود رحمتی به انسان بچشانیم به آن شاد و مغرور می شود و اگر به سبب کارهایی که قبلاً به دست خود انجام داده اند به آنان بدی برسد [نعمت ها را فراموش می کنند] چرا که انسان کفران پیشه است.
1 - وظیفه پیامبر(ص)، تنها ابلاغ رسالت الهی است; نه ممانعت قاهرانه از کفر و حق گریزی مردم
فإن أعرضوا فما أرسلنـک علیهم حفیظًا إن علیک إلاّ البلـغ
2 - علاقه و اهتمام شدید پیامبر(ص)، نسبت به هدایت تمامی انسان ها
فإن أعرضوا فما أرسلنـک علیهم حفیظًا
از لحن آیه شریفه که در مقام دلداری است و نیز پیام آیه (ما تو را حفیظ و نگهبان قرار ندادیم) استفاده می شود که پیامبر(ص) دلبستگی شدیدی به هدایت و ایمان مردم داشتند.
3 - رهبران دینی، تنها موظف به تبلیغ عقاید و آرمان های مکتب اند; نه تحمیل آنها بر مردم.
فما أرسلنـک علیهم حفیظًا إن علیک إلاّ البلـغ
4 - آزادی در انتخاب راه و عقیده، حق مسلم هر انسان است.
فما أرسلنـک علیهم حفیظًا
این که حتی پیامبر(ص) وظیفه ای جز تبلیغ دین ندارد و در فرض روی گردانی باید مشرکان را به حال خود واگذارد، نشان می دهد که انسان در انتخاب عقیده آزاد است.
5 - خداوند، خواهان آگاهی انسان ها و نقش خود آنان در انتخاب مسیر و فرجام خویش
فما أرسلنـک علیهم حفیظًا إن علیک إلاّ البلـغ
6 - هر انسانی، خود مسؤول عملکرد و باورهای خویش است.
فما أرسلنـک علیهم حفیظًا
آیه شریفه می تواند در مقام بیان این نکته باشد که پیامبر(ص) مسؤول نافرمانی امت خویش نیست; بلکه هر کسی مسؤولیت تخلف خویش را خود برعهده دارد.
7 - وظیفه رهبران الهی، آگاهی دادن به مردم و فراهم ساختن زمینه های انتخاب صحیح است; نه تصمیم گیری از قِبل آنان.
فما أرسلنـک علیهم حفیظًا إن علیک إلاّ البلـغ
8 - انسان، گرفتار سرخوشی به هنگام برخورداری از کمترین رفاه و نعمت های دنیوی
و إنّا إذا أذقنا الإنسـن منّا رحمة فرح بها
«إذاقة» (مصدر «أذقنا») به معنای چشاندن است. این تعبیر در موردی به کار می رود که بهره کمی از چیزی گرفته شود.
9 - غفلت از سرچشمه اصلی نعمت ها (خداوند) امری ناشایست و زمینه ساز غرور و سرمستی است.
و إنّا إذا أذقنا الإنسـن منّا رحمة فرح بها
با توجه به تکرار ضمیر «نا»، می توان استفاده کرد که خداوند غفلت و فراموشی از مبدأ اصلی نعمت ها را، مورد سرزنش قرار داده است.
10 - دلخوشی به دنیا و مظاهر آن، نکوهیده و ناروا است.
و إنّا إذا ... فرح بها
11 - تمامی امکانات دنیایی، نمودی از رحمت الهی است.
و إنّا إذا أذقنا الإنسـن منّا رحمة فرح بها
برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که از ثروت و امکانات دنیوی، تعبیر به «رحمت» شده است.
12 - رحمت الهی، عام و فراگیر نسبت به تمامی انسان ها است.
و إنّا إذا أذقنا الإنسـن منّا رحمة
13 - کفران و ناسپاسی انسان، به هنگام برخورد با کوچک ترین دشواری در زندگی
و إن تصبهم سیّئة بما قدّمت أیدیهم فإنّ الإنسـن کفور
از نکره آمدن «سیّئة» ـ که برای تحقیر است ـ «کوچک ترین دشواری» استفاده شده است.
14 - «نعمت ها» برخاسته از لطف و رحمت الهی و «مصائب و سختی ها» نتیجه عملکرد خود آدمی است.
و إنّا إذا أذقنا الإنسـن منّا رحمة ... و إن تصبهم سیّئة بما قدّمت أیدیهم
15 - انسان، موجودی کم ظرفیت، کوته بین و ناسپاس است.
و إنّا إذا أذقنا ... و إن تصبهم ... الإنسـن کفور
این که انسان در برخورد با اندک نعمت و یا سختی، تغییر روحیه می دهد، نشانه کم ظرفیتی او است و این که به امکان تغییر و تحول شرایط رفاه نمی اندیشد و به آن دلخوش است، نشانگر کوته نظری او است.
16 - انسان، گرفتار تناقض در مواجهه با خوشی ها و ناخوشی ها
إذا أذقنا الإنسـن منّا رحمة فرح بها و إن تصبهم سیّئة ...فإنّ الإنسـن کفور
از مضمون آیه شریفه چنین استفاده می شود که انسان، در حال رفاه و آسایش یادی از خدا نمی کند; گویی منشأ آن نعمت ها کسی غیر خداوند است; ولی زمانی که ناگواری به او رو می آورد، خدا را متهم کرده و ناسپاسی می کند.
17 - دلخوشی به مظاهر دنیا و کفران و ناسپاسی انسان، موجب روی گردانی وی از پیام وحی است.
فإن أعرضوا ... فإنّ الإنسـن کفور
جمله «و إنّا إذا ... کفور» می تواند اشاره به وجه اعراض و روی گردانی کافران از پیام وحی باشد.
18 - انسان، بدون تأثیرپذیری از مکتب وحی، گرفتار کفران و ناسپاسی است.
فإن أعرضوا ... فإنّ الإنسـن کفور
19 - لزوم شکر و سپاس خداوند، در خوشی ها و ناملایمات زندگی
و إنّا إذا أذقنا ... فإنّ الإنسـن کفور
20 - نسبت دادن ناگواری ها و سختی های زندگی به خداوند، کفران و ناسپاسی است.
بما قدّمت أیدیهم فإنّ الإنسـن کفور
خداوند باتصریح به «بما قدّمت أیدیهم»، درصدد رفع این اندیشه باطل است که معمولاً انسان های سطحی، مشکلات زندگی خود را به او نسبت می دهند و احتمال نمی دهند که نتیجه کارهای خودشان باشد.
آزادی:
اهمیت آزادی 5
امکانات دنیوی:
نقش امکانات دنیوی 11
انتخاب:
زمینه انتخاب صحیح 7
انسان:
آزادی انسان 5; اختیار انسان 4; انسان در سختی 16; انسان هنگام سرور 16; حقوق انسان ها 4; زمینه سرور انسان ها 8; زمینه کفران انسان 18; صفات انسان 15، 16; ضعف انسان 15; علم انسان 5; کفران انسان ها 13، 15; کوته بینی انسان 15; مسؤولیت انسان 5، 6; ویژگیهای انسان 8; هدایت انسان ها 7
تبلیغ:
اهمیت تبلیغ 3
تکبر:
زمینه تکبر 9
خدا:
آثار رحمت خدا 14; آثار لطف خدا 14; اسناد سختیها به خدا 20; مشیت خدا 5; نشانه های رحمت خدا 11; وسعت رحمت خدا 12; ویژگیهای رحمت خدا 12
دنیاطلبی:
آثار دنیاطلبی 17; سرزنش دنیاطلبی 10; ناپسندی دنیاطلبی 10
دین:
آسیب شناسی دینی 17; عوامل اعراض از دین 17; نفی اکراه در دین 1; نقش دین 18
رفاه:
آثار رفاه 8
رهبران دینی:
محدوده مسؤولیت رهبران دینی 3، 7; نقش رهبران دینی 3
سختی:
آثار سختی 13; منشأ سختی 14
سرمستی:
زمینه سرمستی 9
شکر:
اهمیت شکر خدا 19; شکر هنگام سختی 19; شکر هنگام سرور 19
عقیده:
آزادی عقیده 4; مسؤول عقیده 6; نفی تحمیل عقیده 3
علایق:
علاقه به هدایت انسانها 2
عمل:
آثار عمل 14; مسؤول عمل 6
غفلت:
آثار غفلت از منعم 9; ناپسندی غفلت 9
کفر:
ممانعت از کفر 1
کفران:
آثار کفران نعمت 17; زمینه کفران نعمت 13; کفران نعمت 20
محمد(ص):
تبلیغ محمد(ص) 1; علایق محمد(ص) 2; محدوده مسؤولیت محمد(ص) 1; هدایتگری محمد(ص) 2
مصیبت:
منشأ مصیبت 14
نعمت:
آثار نعمت های دنیوی 8; منشأ نعمت 9، 14
وحی:
نقش وحی 18