با تاریخ تا دل تاریخ، تأملی در تاریخنگاریِ آیتالله هاشمی رفسنجانی - مقاله فرهاد طاهری
فرهاد طاهری[۱]
مقدمه
اکبر هاشمی بهرمانی، نامبردار به «هاشمی رفسنجانی»، (متولد روستای نوق از توابع رفسنجان، ۳ شهریور ۱۳۱۳ش ـ تهران ۱۹ دی ۱۳۹۵ش) از شخصیتهای صاحبنام و تأثیرگذارِ جمهوری اسلامی ایران و از سیاستمداران و دولتمردان باهوش، نابغه و بحثانگیز تاریخ معاصر است. در طی عمر نسبتاً بلند و پرفراز خود، هم جزو مبارزان پیش از انقلاب جای گرفته و هم در صف صاحبمنصبان پراقتدار و قدرتمند جای داشته است. هاشمی رفسنجانی جزو معدود مبارزانی بود که تحقق آرزوهای خود را دید، چه بسا مبارزانی که خواستار سرنگونی رژیم پهلوی و استقرار حکومت اسلامی و تحقق جمهوری اسلامی بودند و پیش از وقوعِ آن از دنیا رفتند. این موضوع در شکلگیری آنچه در آرزویش بود، تأثیری بسیار مهم داشت[۲] و زمام اصلیترین ارکان قدرت را در دوران جمهوری اسلامی تا روزی که زیست، درکفِ بااقتدار خود داشت: محرم و معتمد بنیانگذار جمهوری اسلامی، وزیر کشور، رئیس مجلس شورای اسلامی، جانشین فرماندهی کل قوا، رئیسجمهور و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. قضاوت متقن دربارۀ تصمیمگیریهای او در جایگاه مناصبی که داشت و نیز بررسی تأثیرگذاری شخصیت او و ارزیابی نهایی کارنامۀ سیاسیاش البته مستلزم «صبر و حوصلۀ» بیشترِ تاریخ است؛ اما آنچه موضوع این مقاله است بررسی یادداشتهای روزانۀ آیتالله هاشمی رفسنجانی و ارزیابی سهم او در پژوهشهای تاریخ معاصر ایران است. از میان مسئولان تراز اول ایران در دوران معاصر (نخستوزیران، رؤسای جمهور، وزیران و جز اینها) هیچیک یادداشتهای مفصل روزانه به پُربرگیِ یادداشتهای روزانۀ آیتالله هاشمی رفسنجانی به نگارش در نیاوردهاند. همچنین یادداشتهای روزانۀ آندسته از دولتمردانی که به نگارش چنین مطالبی دست بردهاند (مانند اعتمادالسلطنه، قاسم غنی، اسدالله علم و جز اینها) پس از درگذشت آنها منتشر شده است؛ اما یادداشتهای روزانۀ آیتالله هاشمی رفسنجانی در زمان حیات او منتشر شده است. بررسی و تحلیل محتوایی و ساختاری این یادداشتها و تفحص و تأمل در نوع نگرش آیتالله رفسنجانی به حوادث دوران، پیبردن به انگیزۀ نگارش چنین روزنگاشتهایی و درنهایت تأمل در شیوۀ تاریخنگاری آیتالله هاشمی رفسنجانی و جز اینها جملگی مباحثی است که نویسنده کوشیده است تا آنها را تبیین کند و برای خوانندگانِ یادداشتهای روزانۀ آیتالله هاشمی رفسنجانی افقهای دیگری را بگشاید.
روحانیِ تاریخ پژوه
سالها پیش در مقالهای به نقلِ یکی از محققان صاحبنام تاریخ معاصر ایران نوشتم:
از زمانی که بیهقی میخواست داد این تاریخ بدهد تا روزگاری که هوشنگ گلشیری سوگی بر زمین سترون مینوشت و از روزی که شیخ فریدالدین عطار نیشابوری شرح حال اولیاء تصوف بازمیگفت تا دورانی که دکتر غلامحسین صدیقی شرحی بر آرای ارسطو مینگاشت، انگار همواره محور و مَفصَل مهمترین مباحث فرهنگی جامعۀ ما، گاه به تصریح وگاه به تأکید، زمانی به تلویح و زمانی به تقریب، همین مسئلۀ تجدد بود. تجدد را هم میتوان سلسلۀ بههمپیوستهای ازتحولات اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، زیباییشناختی، معماری، اخلاقی، شناختشناسی دانست که مایۀ مشترک همۀ این تحولاتْ فردگرایی است. یکی از نشانههای بسیار مهمِ پختگی و قوام تازهیاب بحث تجدد در ایران را هم در این واقعیت میتوان سراغ گرفت که شکل اساسی تبادل افکار و نتایج تحقیقات اهل خبرت تحولی مهم یافته و از کتابنویسی وکلیگویی به مقالهنویسی و نکتهیابی جزئیات بدل شده است.[۳]
در همان مقاله نیز متذکر شدم:
آنچه در تعبیر این محقق در تبیین مقولۀ تجدد جلب توجه میکند مسئلۀ «فردگرایی» و «نکتهیابی جزئیات» است. یعنی دو مقولهای که بهناگزیر در نوع ادبی «خودنگاشتنگاری» و «سفرنامهنویسی» هم مجال ظهورمییابد؛ بنابراین بیتردید باید شرححالنگاری وسفرنامهنویسی را هم از مظاهر عصر تجدد دانست وکسی هم که به مقولۀ فردگرایی یا «تأمل درخویشتن خویش» توجه ونکتهها و جزئیات روزهای رفته را حکایت میکند بیشک انسان متجدد عصرماست.[۴]
ازایننظر باید گفت آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز، به استناد مجموعۀ تاریخنگاریِ «خاطرهنویسی و روزنوشتهایی» که از خود به یادگارگذاشته است، «انسان متجدد» در روزگار ماست. این ویژگی «تجددگرایی» شخصیت او ازاین نظر، البته زمانی بسیار پررنگتر و حائزاهمیت بیشتر میشود که به یاد آوریم او در حوزههای علوم دینی تحصیل کرده و در کسوت روحانیت بوده است. اصولاً در حوزههای علوم دینی واسلامی توجه به مقولۀ «تاریخ»، آن هم از نوع شرح حالنویسی و خاطرهنگاری، بسیار کمسابقه بوده است. توجه و اعتنا و تمایلی که طلاب علوم دینی و علمای اعلام و آیات عظام به مباحثی چون تفسیر و اصول فقه و کلام و فلسفه کردهاند در مقایسه با توجهی که به علم «تاریخ» در محیطهای حوزوی شده بسیار چشمگیرتر است. حتیٰ بنا به روایتی بعضی از علمای بزرگ دوران قاجار، ازجمله حاج ملاعلی کنی (۱۲۲۰- ۱۳۰۶ق) از اجلۀ فقهای اصولی و رجالی عصر ناصری، تدریس تاریخ را در حوزۀ علوم اسلامی نوعی اختلال در اقتدار مقام عظمای روحانیت و زمینهساز سستشدن بعضی باورهای طلاب تلقی می کردند.[۵] با نگاهی اجمالی به کتابهای «خاطرات» در تاریخ معاصر ایران که به قلم روحانیان منتشرشده است میتوان بهخوبی از بیرونقی «خاطرهنویسی و شرححالنگاری» در میان روحانیان مطلع شد. به این مسئله، برت فراگنر، ایرانشناس نامدار معاصراتریشی، هم بهصراحت اشاره کرده است:
در میان مؤلفان کتب خاطرات و اتوبیوگرافیهایی که قبل از سال ۱۹۰۶م [۱۳۲۴ق/ ۱۲۸۵ش] تألیف شدهاند دوشاهزاده و یک دولتمرد معروف داریم. از بین نویسندگانی که قبل از سال ۱۹۰۰[۱۳۱۸ق/ ۱۲۷۸ش] به دنیا آمدهاند هشت نفرشان در دولت و دربارعهدهدار مقامی عالی یا عالیترین مقام بوده و فعالیت خود را در زمان قاجاریه آغازکردهاند. همینطوراز این عده سه روحانی یا اشخاص منسوب به روحانیت هستند و در جریانات سیاسی آخرین دهههای دورۀ قاجار عملاً نقش داشتهاند (کسروی، آقانجفی، دولتآبادی). در میان نویسندگان جوان که شرح زندگانیهای مبسوط نوشتهاند به نظرمیرسد که شمار ادبا بیشتر از سایر طبقات است …[۶]
غیر از کسروی و آقانجفی و دولتآبادی (که فراگنر «کسروی و دولت آبادی» را با تساهل و به اعتبار بخشی از زندگی آنان در زمرۀ روحانیان ِشرححالنگار و خاطرهنویس ذکرکرده است) دیگر روحانی صاحبنام شرححالنگار وخاطرهنویس در دوران معاصر، که نوشتهاش درخوراعتنا بوده و باید از او نام برد شیخ ابراهیم زنجانی است. بنابراین، حتیٰ با درنظرگرفتن معدود روحانیانِ گمنامی که درخصوص ثبت احوالات زندگی خود دست به قلم بردهاند و نیز با لحاظکردن انگشتشمار روحانیان سرشناسی که بهواسطۀ وقوع بعضی حوادث سیاسی برآن شدهاند تا به برخی شبهات درخاطرات خود پاسخ دهند، آیتالله هاشمی رفسنجانی اولین روحانی تاریخپژوه (و نیز از معدود صاحبمنصبان و دولتمردان) در تاریخ معاصرایران است که در نوع «خاطرهنگاری وروزنوشت» کارنامهای بدین پربرگی دارد.[۷]
مواجهۀ نخستین «آیتالله هاشمی رفسنجانی» نیز با مقولۀ تاریخ و رویارویی سینهبهسینه با آن، در گره خوردگی با ماجرای فلسطین و کتابی در این موضوع است. یعنی در تابستان و پاییز ۱۳۴۲ش که نظر شیخ «علیاکبر هاشمی رفسنجانی» به متن عربی کتاب القضیه الفلسطینه نوشتۀ اکرم زُعَیتِر[۸] جلب شد. این کتاب که متن آن را آیتالله حاجمیرزا خلیل کمرهای در اختیار او گذاشت تا در تألیف مقالهای برای انتشار در مجلۀ مکتب تشیع از آن بهره ببرد به قلم « شیخ علیاکبر هاشمی رفسنجانی» به فارسی و با عنوان سرگذشت فلسلطین یاکارنامۀ سیاه استعمار ترجمه و منتشرشد. کتاب با استقبال مواجه شد. بهگونهایکه دکتر مصدق هم از آن خوشش آمده بود.
در آن وقت یک نسخۀ کتاب به دست دکترمصدق که در احمدآباد در حال تبعید بود رسیده بود و او ارزش کتاب را درک کرده ونامهای به یکی ازدوستانش نوشته و ضمن تمجید ازکتاب، پولی را حواله کرده بود که کتاب را بخرند و هدیه کنند. باتوجهبه محبوبیتی که مصدق آن زمان در میان روشنفکران داشت این مسئله باعث استقبال بیشترکتاب شد.[۹]
دومین اثر اکبر هاشمی رفسنجانی، در موضوع تاریخ، کتاب امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار است. انگیزۀ نگارش این کتاب، بهگفته نویسندهاش، پس از مطالعۀ بخشی از کتاب میراث خواراستعمار، نوشتۀ مهدی بهار در ذهن و دل مؤلف، قوت گرفته است. انگیزهای که باید آن را اساساً با منشأ «ایمان و اعتقاد» تلقی کرد و کتاب را هم بهگونهای گزارش مبارزات ضداستعماری یکی از دولتمردان خوشنام و محبوب ایران دانست. این پسزمینۀ اعتقادی در علت اصلی تألیف کتاب (آن هم در سال ۱۳۴۶ ش) بهصراحت هم در تقدیمنامۀ کتاب مشهود است و هم در سطور پایانی پیشگفتار آن. نویسنده در تقدیمنامه نوشته است:
تقدیم به تمام مسلمانانی که از ضعف و انحطاط کشورهای اسلامی رنج میبرند و آرزوی عظمت و مجد اسلام و مسلمین وجودشان را مسخرکرده و با اخلاص و فداکاری در راه تجدید جلال و شکوه اسلام و نجات مسلمین از بند استعمار و استثمار به پیکار برخاستهاند.[۱۰]
و با این جملات نیز پیشگفتار کتاب را به پایان برده است:
… غرض اصلی ما در این کتاب تشریح مبارزات ضداستعماری امیرکبیر است واگرمباحثی راجع به اصلاحات داخلی پیش می آوریم تاآنجاست که ارتباط به مبارزه باخرابکاری استعماردارد . اضافه می کنیم که دراین کتاب نگارنده درصددتحقیق تاریخی نیست ولذا خوانندگان گرامی نباید انتظارداشته باشند که براساس تاریخ نویسی تجزیه وتحلیل وبررسی وکنجکاوی ببینند بلکه هدف اصلی ، برسی وضع امیرکبیردرمقابل استعمارواستعمارگران است واین بحث را ازروی نوشته های موجوددنبال می کنیم.[۱۱]
این نوع مواجهۀ «عقیدتی و اعتقادی» با مقولۀ تاریخ را باید اصلیترین ویژگیِ تاریخپژوهی آیتالله هاشمی رفسنجانی در تألیف امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار و در ترجمۀ سرگذشت فلسطین یا کارنامۀ سیاه استعمار به شمار آورد. قید کلمۀ «استعمار» و القاء احساس نکوهش و تقبیحِ مصداق و مفهوم آن در عنوان هردو کتاب، گویای نوع دغدغههای خاطر آیتالله هاشمی رفسنجانی در پرداختن به ماجراها و شخصیتهای تاریخی است. همچنین باید یادآور شد که این تفکر عقیدتی و اعتقادی به مقولۀ تاریخ در ذهنیت «روحانی تاریخپژوه» بهحدی است که گاه رنگ ِتعلق خاطر عمیق احساسی وعاطفی به خود میگیرد و او را تا آستانۀ غم و اندوه بسیار جانگزا باخود میبرد:
…۲۳ آذر ۱۳۹۵ دیدار با دستاندرکاران همایش صدوهفتادمین سالگرد تأسیس دارالفنون. هاشمی در این جلسه کتابی را که حدود چهل سال پیش دربارۀ امیرکبیر نوشته بود به جلسه آورد و با حال خاصی، آرام از روی متن کتاب خواند. بخشهایی که خواند مربوط به اعزام سفیری ازسوی امیرکبیر به اتریش بود تا معلمانی را برای رشتههایی که قرار بود در مدرسه تدریس شوند انتخاب کند و با خود به تهران بیاورد … امیر در آمدن معلمان اتریشی شتاب زیادی داشت …گروه معلمان اتریشی وقتی وارد تهران شد که امیر بهدست شاه بیستسالۀ خام و جوان [ناصرالدین شاه] از کار برکنار شده بود و صدراعظم بعدی، میرزا آقاخان که برخلاف امیرکبیر دل در گرو حمایت انگلیسیها ازخود داشت بر سر کار بود. در تهران با این هیئت در اولین برخورد باسردی هرچه تمام رفتار و به آنها گفته شد کسی که شما را دعوت کرده دیگر بر سر کار نیست. هاشمی وقتی این عبارت را خواند که: وقتی هیئت وارد تهران شد دیگر امیرکبیر بر سر کار نبود بارها بغض کرد و با بغض سخنش را ادامه داد تا رسید به این عبارت که یکی از معلمان گفته بود: بلی اگر امیرکبیر الان بر سر کار بود با ما اینگونه رفتار نمیشد. این را که خواند، درست مثل کسی که بلاتشبیه روضه حضرت سیدالشهدا علیه السلام را از روی متن مقتل بخواند و بگرید گریست. چنان گریست که نتوانست جلوی گریهاش را بگیرد.[۱۲]
باتاریخ تادل تاریخ
مجموعۀ آثار خاطرات و روزنوشتهای آیتالله هاشمی رفسنجانی میراث گرانقدر او برای پژوهشگران تاریخ معاصر ایران و از منابع مهم تدوین و تألیف چگونگی وقوع انقلاب اسلامی، استقرار جمهوری اسلامی ایران، و سرگذشت جنگ و دفاع مقدس و نیز روایتگر ماجراهای پُرفراز و فرود و سرشار از امید و غم سالهای پرمشغلۀ نویسنده خاطرات در مناصب عالی ِنظام جمهوری اسلامی است. این آثار در ۱۸ مجلد نسبتاً پربرگ فراهم آمده و هرمجلد بهعنوانی «تأملبرانگیز» نامیده شده است. این عناوینِ خاطرات و روزنوشتها، بهنوعی براعت استهلالی است بر مندرجات و مطالب آن مجلد و نیز زمینهساز آشنایی ذهنیت خوانندگان است با محتوای هریک از مجلدات در پیش از مطالعۀ آن: دوران مبارزه، انقلاب و پیروزی، انقلاب در بحران، عبور از بحران، پس ازبحران، آرامش وچالش، بهسوی سرنوشت، امید و دلواپسی، اوج دفاع، دفاع و سیاست، پایان دفاع آغاز بازسازی، بازسازی و سازندگی، اعتدال و پیروزی، سازندگی و شکوفایی، رونق سازندگی، صلابت سازندگی، صبر و پیروزی!
شیوۀ تاریخنگاری و شرح احوالنویسی در مجموعۀ این آثار بر دو قسم است: از جلد اول تا جلد چهارم (دوران مبارزه، انقلاب و پیروزی، انقلاب در بحران) که سوانح عمر نویسندۀ خاطرات و فراز و فرود آن را از تولد تا ۱۳۵۹ش در بر گرفته است «ساختاری روایتگر» از پس ِ«گذشت سالها» دارد که با تکیهبر منابع و اسناد و حافظه و خاطرات و گاه با رنگی از «تحلیلِ مختصر» به قلم آمده است. به نظرمیرسد آیتالله هاشمی رفسنجانی در تدوین این بخش از خاطرات خود، ضمن آنکه به شیوۀ روش کهن شرححالنویسی سنتی اسلامی نظر داشته و به محتوای «آموزنده و اخلاقی و فرایض دینی» در خاطرهگویی و شرححالنویسی خود اهمیت میداده است و چهبسا ازایننظر میتوان اثر او را با سیاحت شرق آقانجفی قوچانی و خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی مقایسه کرد، توجهی بسیار به آموزههایی چون «مقاومت، مبارزه، سرسختی و امیدواری» داشته است و جان کلام او را باید دراین موضوعات خلاصه کرد.[۱۳]
اما قسم دوم مجموعۀ کارنامه و خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی که با پُربرگی، بخش اعظم آثارش در نوع خاطرهنویسی بوده «روزنوشتههای» اوست. این روزنوشتها از شنبه اول فروردین ۱۳۶۰ آغاز شده و در روز دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۷۳ پایان یافته است. (از مجلد ۵ تا ۱۸ از مجموعۀ کارنامه و خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی). بیتردید در میان دولتمردان و سیاستپیشگانِ تراز اول ایران در تاریخ معاصر، مشروحترین و پربرگترین خاطرات و روزنوشتهها را آیتالله هاشمی رفسنجانی به قلم آورده و منتشرکرده است. بهلحاظ شیوۀ روزنگاشتنگاری و احیاناً تبعیت و تقلید از آثار مشابه قبل از انتشار «این خاطرات و روزنگاشتهها» نمیتوان «دقیقاً» و از روی «قطعیت» اظهارنظرکرد؛ چراکه تا پیش از اولین روز «ثبت این خاطرات روزانه» (شنبه اول فروردین ۱۳۶۰) از میان مجموعۀ روزنوشتها و خاطرات مشهور و زبانزد نوشتهشده به قلم فرهیختگان و ارباب سیاست و قدرت، فقط روزنامۀ خاطرات اعتمادالسلطنه (بهکوشش ایرج افشار، تهران ۱۳۴۶) و یادداشتهای دکتر قاسم غنی (بهکوشش سیروس غنی، لندن ۱۳۵۹) منتشر شده بود. آقای هاشمی رفسنجانی البته در یادداشتهای روزنامۀ خود هیچ اشارهای به این «روزنوشتها و خاطرات» منتشرشده نکردهاند. همچنین دقیقاً نمیتوان به این نکته پیبرد که ایشان به سائقۀ روح نوجویی و تجددگرایی و تاریخپژوهی که از او سراغ داریم و نیز باتوجهبه اقتدار و قدرتی که داشته است آیا هیچگاه درصدد برآمده است که مثلاً اسناد و منابع منتشرنشدۀ گنجینههای نسخ خطی ایران را (کتابخانۀ ملی، کاخ گلستان، کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، و …) به قصد مطالعۀ آثار هم موضوعِ خاطرات و روزنوشتههای دردستنگارش خود مطالعه و بررسی کند؟ بهلحاظ «زمان» پس از ثبت اولین «روزنگاشت» در روزنوشتههای آیتالله هاشمی رفسنجانی (شنبه اول فروردین ۱۳۶۰) تا آخرین روز ثبت روزنگاشت در این دسته آثاری که تاکنون از ایشان منتشر شده است (دوشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۷۳)[۱۴] در عرصۀ پژوهشهای تاریخ معاصر، رویدادهای بسیار خجسته نظر پژوهشگران تاریخ معاصر و ارباب قدرت و سیاست را به خود جلب کرده است. در طی این سالها (۱۳۶۰ تا ۱۳۷۳) دو کتاب بسیار مهم و زبانزد همگان در نوع «خاطراتنویسی روزانه» به زبان فارسی منتشر شده است: روزنامۀ خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان، و یادداشتهای علم. بسیار دور از ذهن مینمایاند که آقای هاشمی رفسنجانی از مطالعۀ این کتابها غفلت کرده باشد؛ اما اینکه پس از انتشار یادداشتهای علم و روزنامۀ خاطرات ناصرالدین شاه، در ذهنیت آقای رفسنجانی درباب «روزنگاری وثبت خاطرات روزانه» آیا «حک و اصلاحی» صورت پذیرفته یا خیر؟ بهدشواری میتوان به این پرسش پاسخ داد؛ ولی آنچه مسلم است آقای هاشمی رفسنجانی تا روزی که میزیسته و ۳۸ سال از عمر ۸۲سالۀ خود را از تصمیمگیرندگان و صاحبان پرُقدرت و اقتدار در دوران جمهوری اسلامی بوده و بهنوعی باید گفت در این ۳۸ سال در «دل تاریخ» دم میزده، همواره دغدغۀ «باتاریخبودن» داشته است. او همواره «با تاریخ تا دل تاریخ» بوده است.
تاریخ نگارمصلحت نگر
درباب تأمل در شیوۀ تاریخنگاری آیتالله هاشمی رفسنجانی، اولین نکته توجه به «انگیزههای» او در نگارش «رونگاشتها وخاطرهها»ست. این انگیزه بهروشنی در پیشگفتار نویسنده، دراولین مجلد روزنگاشتها، مشهود است: «توفیق ثبت بخشی از خاطرات و حوادث مهم تاریخی دوران انقلاب اسلامی را از ”الطاف الهی“ میدانم؛ کاری ساده و آسان برای اینجانب اما مطمئنا برای تدوین ”تاریخ پربارانقلاب“ میتواند سرمایۀ خوبی باشد.»[۱۵] بنابراین، اساسیترین انگیزۀ تدوین و نگارش این «آثار» ادای دین به انقلاب اسلامی و درواقع همان مواجهۀ «عقیدتی واعتقادی» روحانی تاریخپژوه با مقولۀ تاریخ است. این مواجهۀ اعتقادی و عقیدتی که انگیزه و زمینۀ «توجه به جزئیات حوادث و ثبت آن را در دفترهای روزانۀ» نویسنده شکل داده در نوع «نگرش نویسندۀ روزنگاشتها به ماجراها و مسائل» و نیز در «رعایت گفتنیها و نگفتنیها» و در لحاظکردن «محدودیتهای اخلاقی و امنیتی و سیاسی و …» بسیار تأثیرگذار بوده است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی بهصراحت این نکته را یادآور خوانندگان شده است: «از چاپ بعضی از مطالب که جنبۀ اسرار کشور یا افراد را دارد خودداری شده و برای این منظور با چند نفر از دوستان اهل نظر و رازدار مشورت شده است.»[۱۶] این ملاحظهنویسی «خاطرات» و انتشارات یادداشتها و خاطرات با «ملاحظهکاری» البته زمانی بیشتر لزوم آن ضروریتر به نظر میرسد (یا در نظر آیتالله هاشمی رفسنجانی «ضروریتر» به نظر میرسید) که این یادداشتهای روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی، از شواهد بسیار شاذ این نوع نوشتههاست که در زمان حیات نویسندۀ آن منتشرشده است.[۱۷] نویسندۀ این یادداشتها نیزخود واقف به این نکته بوده است: «میدانم که انتشار خاطراتی این چنین در زمان حیات خود صاحب اثر و حیات بسیاری از افراد و خانوادههای مذکور در کتاب خالی از مشکل و آثار منفی نیست…»[۱۸]. با مرور دقیق مجموعۀ مجلدات یادداشتهای روزانۀ آیتالله هاشمی رفسنجانی، میتوان به این نتیجه رسید که نویسندۀ این یادداشتهای روزانه، درعین مواجهۀ اعتقادی و عقیدتی با «تاریخ» و کوشش تحسینانگیزی که به ثبت «جزئیات وقایع دوران واحوالات شخصی» خود داشته و این «نوشتن» هرروز را نوعی تکلیف و وظیفۀ تعطیلناپذیر قلمداد میکرده است،[۱۹] در ثبت و نوشتن «دیدهها و شنیدها وگفتههای» خود اصولاً تا جایی پیش میرود که پا از حریم «مصلحت» فراتر نگذارد. نویسندۀ این یادداشتها که نه در مقام ناظر وگزارشگرِ وقایع، بلکه در جایگاه «تعیینکننده و تصمیمگیرنده» شرح ماجراها را به قلم آورده است هرگز درصدد آن نیست از «رازهای مگو و اسرار» بنویسد. قصد افشاگری هم ندارد. همواره با ایجاز، گزارشی بسیار کلی از «شنیدنها و دیدنها و گفتنهای» خود بازمیگوید و به قلم میآورد. درعینحال، وقتی هم پای «مصالح نظام و جمهوری اسلامی» در میان نباشد البته از بسیاری حالات روحی و احوال شخصی و از اخبار خانواده و دید و بازدید با فامیل و سلایق و لذتهای فردی وجمعی و تفریحات و مطالعه و … باخوانندگان صمیمانه سخن میگوید.[۲۰] او فقط درصدد «حفظ مصالح نظام» است و هدفی هم جز این ندارد. اگر دست به قلم برده واین «روزنوشتهها» را از خود به یادگار گذاشته در ذهنیت خود حفظ مصلحتهای نظام را در نظر داشته است تا راه را بر بسیار تردیدها و ابهامات درخصوص تدوین تاریخ انقلاب اسلامی ببندد، مانع انحرافها شود و درنهایت به آیندگان کمک کند: «حضورم در مسئولیتهای حساس و کلیدی و ملاقاتها و ملاحظۀ گزارشهای متنوع و سفرهای مهم داخلی و خارجی باعث شده که این مجموعه حاوی سرنخهایی برای پیگیری رویدادهای مهم تاریخ باشد.»[۲۱] اینکه این یادداشتها در آینده چه «سرنخهایی» برای پیگیری «رویدادهای مهم تاریخی» خواهد بود به مانند قضاوت دربارۀ کارنامۀ سیاسی نویسندۀ این یادداشتها مستلزم صبر و حوصلۀ تاریخ است. تاریخ بیتردید کارنامۀ این «روحانی تاریخپژوه» را که همواره «دغدغۀ مصلحتِ» انقلاب و کشور و درک «تاریخی» از وقایع داشت، با انصاف به داوری خواهد نشست.
منابع
خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی (۱۳۹۳). بهاهتمام غلامحسین میرزا صالح، تهران: انتشارات کویر.
شیرعلینیا، جعفر (۱۳۹۵). روایتی از زندگی و زمانۀ آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی (از ولادت تا ارتحال)، تهران: انتشارات سایان.
طاهری، فرهاد (۱۳۹۵). «روزهای سنت و تجدد»، ایرانشهر امروز، سال اول، شماره ۴، آبان و آذر.
فراگنر، برت گ. (۱۳۷۷). خاطراتنویسی ایرانیان، ترجمۀ مجید جلیلوند رضائی، تهران: انتشارات علمی وفرهنگی.
فرمانفرمائیان، ابوالبشر (۱۳۹۰). ریشهیابی تاریخی و حقوقی انقلاب اسلامی ایران، تهران: انتشارات تالیا.
میلانی، عباس (۱۳۸۳). تجدد و تجددستیزی در ایران، تهران: نشراختران.
هاشمی رفسنجانی، اکبر (۱۳۴۶). امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، تهران: مؤسسه مطبوعاتی فراهانی.
هاشمی رفسنجانی، اکبر (۱۳۹۳-۱۳۹۶). کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی ( ۱۸ مجلد). تهران: دفتر نشر انقلاب.
[۱]. پژوهشگر تاریخ معاصر ایران؛ دانشنامهنگار و نویسنده؛ عضو مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
[۲]. برای اطلاع دقیق از کارنامۀ مبارزاتی وسیاسی و نیز مناصب آیتالله هاشمی رفسنجانی، نکـ : جعفر شیرعلینیا ، روایتی از زندگی و زمانۀ آیتالله اکبرهاشمی رفسنجانی (ازولادت تا ارتحال)، تهران انتشارات سایان، ۱۳۹۵ش.
[۳]. فرهاد طاهری، «روزهای سنت و تجدد»، ایرانشهرامروز، سال اول، شماره ۴، آبان و آذر ۱۳۹۵، ص ۱۰۹؛ نیز نکـ : عباس میلانی، تجدد و تجددستیزی در ایران، تهران، نشر اختران ۱۳۸۳، ص ۹- ۲۱٫
[۴]. فرهاد طاهری ، همانجا .
برای اطلاع بیشتر دراینباره نکـ : ابوالبشر فرمانفرمائیان، ریشهیابی تاریخی و حقوقی انقلاب اسلامی ایران، تهران، انتشارات تالیا، ۱۳۹۰، «آموزش سنتی در ایران اسلامی»، ص ۱۹۱-۱۹۹٫
[۶]. برت گ. فراگنر، خاطرات نویسی ایرانیان، ترجمۀ مجید جلیلوند رضائی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷، ص ۷۳٫
[۷]. مجموعۀ کارنامه و خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی در هجده جلد و در شمار صفحاتی بالغبر یازدههزار صفحه به سرمایۀ دفتر نشر معارف انقلاب در تهران منتشر شده است.
[۸]. اکرم زُعَیتر (Akram Zuayter)، نویسندۀ کتاب، سفیر وقت اردن درایران بود.
[۹]. کارنامه وخاطرات هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه (جلد اول)، به کوشش محسن هاشمی، تهران دفتر نشر معارف انقلاب، ص ۱۷۷؛ نیز برای اطلاع از انگیزه و چگونگی ترجمه و انتشار کتاب سرگذشت فلسطین … نکـ : همان، ص ۱۷۱-۱۷۷٫
[۱۰]. همان، ص ۳۵۷٫
[۱۱]. اکبرهاشمی رفسنجانی، امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، تهران، مؤسسۀ مطبوعاتی فراهانی، ۱۳۴۶ ش.
[۱۲]. جعفر شیرعلینیا، روایتی اززندگی و زمانۀ آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، تهران، انتشارات سایان، ۱۳۹۵، ص ۹۴۶٫
[۱۳]. برای اطلاع از شواهد این دغدغههای نویسندۀ خاطرات ازجمله نکـ : هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه (جلد اول)، بهکوشش محسن هاشمی تهران، ۱۳۹۵، ص ۶۲-۶۳، ۱۸۵-۱۸۸. همچنین برای اطلاع از این ویژگی کتاب سیاحت شرق آقانجفی نکـ :برت گ. فراگنر، همان، صص ۹۶- ۹۷٫ برای اطلاع از این ویژگی خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی نیز نکـ : خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی، بهاهتمام غلامحسین میرزاصالح، تهران، انتشارات کویر، ۱۳۹۳، فصل دوم، دورۀ پنجم زندگانی.
[۱۴]. برای اطلاع دقیق نکـ : آیتالله هاشمی رفسنجانی، عبورازبحران (مجلد ۵)، بهکوشش یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر انقلاب، ۱۳۹۳، ص ۲۹؛ نیز نکـ : همو، صبروپیروزی (مجلد ۱۸)، بهاهتمام عماد هاشمی، تهران، دفتر نشر انقلاب، ۱۳۹۶، ص ۷۹۷٫
[۱۵]. آیتالله هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران (جلد ۵)، بهکوشش یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر انقلاب، ۱۳۹۳، ص۱۱٫
[۱۶]. همان، ص ۱۴٫
[۱۷]. رجال سیاسی و دولتمردان صاحبنامی که روزنگاشت و خاطرات روزانه به قلم آوردهاند آثارشان پس از درگدشت آنان منتشر شده است. ازجمله این بزرگان میتوان به این شخصیتها اشاره کرد: محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، محمدعلی فروغی، قهرمان میرزاسالور ملقب به «عین السلطنه»، اسدالله علم، میرزا علیاصغرخان حکمت، قاسم غنی.
[۱۸]. آیتالله هاشمی رفسنجانی، همان، ص ۱۵٫
[۱۹]. آیتالله هاشمی رفسنجانی در جایجای یادداشتهای خود بارها اشاره میکند که مثلاً «نوشتن یادداشتهای عقبافتاده را انجام دادم.»
[۲۰]. با مراجعه به مجموعه یادداشتهای روزانۀ آیتالله هاشمی میتوان به تعلقات خاطر نویسنده به نوع غذا، (مثلاً آبگوشت یا گوشت قورمه)، بدخوابی یا خوشخوابی در سفر، میزان ارتباط صمیمی او با اعضای خانواده، طبیعتگردی، صبر و حوصله در برابر خطاهای دیگران و … حتیٰ به طبع شاعری او و شعری که برای استاد شهریارسروده است (مجلد ۸ ،کارنامه و خاطرات، بهسوی سرنوشت، ص۵۳۶-۵۳۹) به خوبی پیبرد.
[۲۱]. آیتالله هاشمی رفسنجانی، عبورازبحران (مجلد ۵) بهکوشش یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف، ۱۳۹۳، «پیش درآمدی بر چاپ دورۀ کارنامه وخاطرات».