تفسیر قرآن
  • صفحه اصلی
  • تفسیر قرآن
  • تفسیر آیات قرآن کریم – سوره مریم– آیه35– کتاب تفسیر راهنما – تالیف آیت الله هاشمی رفسنجانی

تفسیر آیات قرآن کریم – سوره مریم– آیه35– کتاب تفسیر راهنما – تالیف آیت الله هاشمی رفسنجانی

  • نزول آیه (مکی)
  • چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۸

مَا کَانَ لِلَّهِ أَن یَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَی أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ

در شأن خدا نیست که هیچ فرزندی برگیرد، منزه است او; وقتی که [آفرینش] پدیده ای را مقرر کند فقط به آن می گوید: باش پس موجود می شود.

 

1- خداوند، برتر و والاتر از آن است که برای خود فرزندی برگزیند.

 

ما کان للّه أن یتّخذ من ولد

تعبیر «ما کان...» در مواردی به کار می رود که در آن سنتی پایدار یا خصوصیات ذاتی موجودی تشریح می شود. در این آیه نیز «اتّخاذ ولد» با این تعبیر نفی شده است; یعنی چنین چیزی با خداوند هیچ تناسب ندارد. تعبیر «أن یتّخذ ...» بیان ظریفی است از این حقیقت که در همان پندار باطل هم، باز او است که برمی گزیند و برگزیده او وابسته به او و مخلوق او است.

 

2- توهم فرزند بودن عیسی(ع) برای خداوند، برخاسته از تحلیل نادرست ماجرای تولد و سخن گفتن معجزنمای او بود.

 

ذلک عیسی ابن مریم ... ما کان للّه أن یتّخذ من ولد

نفی فرزند از خداوند پس از بیان قصه تولد عیسی(ع) می تواند بیانگر این نکته باشد که گروهی این نوع امور معجزه آسا را دلیل فرزند خدابودن او قرار داده اند.

 

3- خداوند نه عیسی(ع) و نه هیچ کس دیگر را فرزند خویش قرار نداده است.

 

ذلک عیسی ابن مریم ... ما کان للّه أن یتّخذ من ولد

«ولد» نکره در سیاق نفی است و افاده عموم می کند. «من» زائده و برای تأکید است. بنابراین مفاد آیه، عمومیت همراه با تأکید است.

 

4- فرزندگزینی، نشانه نقص و نیاز است.

 

ما کان للّه أن یتّخذ من ولد سبحـنه

«سبحانه» مفعول مطلق برای فعل محذوف، مانند «سبّحوه» می باشد; یعنی «منزه بدانید او را منزه دانستنی». کاربرد تنزیه دراین مورد نشان از آن دارد که «اتخاذ ولد» نشانه نقص و کاستی است و خداوند از آن منزه است.

 

5- خداوند، منزه از هرگونه نقص و نیاز است.

 

ما کان للّه أن یتّخذ من ولد سبحـنه

 

6- لزوم تنزیه ذات اقدس خداوند از هرگونه نقص و نیاز

 

سبحـنه

 

7- خداوند دارای قدرت مطلق است و بر پدیدآوردن هر آنچه تقدیر کرده توانا است.

 

إذا قضی أمرًا فإنّما یقول له کن فیکون

 

8- آفرینش هر موجود درگرو تقدیر خدا و فرمان او به تحقق آن است.

 

إذا قضی أمرًا فإنّما یقول له کن فیکون

 

9- خداوند برای ایجاد چیزی، نیازمند به کارگیری اسباب و وسایط نیست.

 

إذا قضی أمرًا فإنّما یقول له کن فیکون

معنای نیازمند نبودن خداوند به اسباب و وسایط این نیست که خداوند اسباب را به کار نمی گیرد، بلکه بدان معنا است که اسباب در رتبه متأخر از اراده و فرمان او قرار دارند، بنابراین اراده او محدود به هیچ وسیله ای نیست و وسایل نیز با فرمان او و به شکلی که او بخواهد عمل می کنند.

 

10- فرمان خداوند بر پدیدار شدن چیزی، برای تحقق یافتن آن کافی است.

 

إذا قضی أمرًا فإنّما یقول له کن فیکون

«إنّما» دال بر حصر است; یعنی برای تحقق یافتن موجودات، به چیزی جز فرمان الهی نیاز نیست.

 

11- هیچ فاصله ای بین فرمان الهی بر تحقق چیزی و محقق شدن آن وجود ندارد.

 

یقول له کن فیکون

عطف «یکون» به وسیله «فاء» بر نبودن هیچ فصلی بین تعلق اراده الهی و تحقق مورد اراده، دلالت دارد.

 

12- رابطه خداوند با تمامی موجودات، رابطه خالق و مخلوق است; نه رابطه پدر و فرزند.

 

ما کان للّه أن یتّخذ من ولد سبحـنه ... یقول له کن فیکون

چنانچه پیدایش عیسی(ع) دلیل فرزندی او برای خداوند باشد ـ آن گونه که باطل اندیشان می گویند ـ تمامی موجودات را باید فرزند خدا دانست، زیرا خداوند همه موجودات ـ از جمله عیسی(ع) ـ را با فرمان «کن» ایجاد کرده است.

 

13- توانایی خداوند بر ایجاد هرچه بخواهد، دلیل منزه بودن او از اختیار کردن فرزند.

 

ما کان للّه أن یتّخذ من ولد سبحـنه إذا قضی أمرًا ... فیکون

 

14- ماجرای تولد و سخن گفتن عیسی(ع)، نمودی از حاکمیت اراده الهی بر هستی است; نه نشان فرزندی عیسی(ع) برای خداوند.

 

ما کان للّه أن یتّخذ من ولد ... إذا قضی أمرًا فإنّما یقول له کن فیکون

 

15- حکم و قضای الهی تخلف ناپذیر است.

 

إذا قضی أمرًا فإنّما یقول له کن فیکون

 

16- «قال الرضا(ع): ... ثمّ جعل الحروف بعد إحصائها و إحکام عدتها فعلاً منه کقوله ـعزّوجلّـ: «کن فیکون» و کن منه صنع و ما یکون به المصنوع ;

 

امام رضا(ع) فرمود: ... سپس خداوند حروف را پس از تکمیل و محکم کردن عدد آنها فعل خود قرار داد، مثل سخن خداوند عزّوجلّ: «کن فیکون» و کلمه «کن» از جانب خداوند، ایجاد است و آنچه با کلمه «کن» به وجود می آید، مخلوق خداوند است».(1)

اسماوصفات:

صفات جلال 3، 5، 6

جهل:

آثار جهل 2

خدا:

آثار تقدیر خدا 8; آثار قدرت خدا 13; افعال خدا 16; اوامر خدا 8; اهمیت تنزیه خدا 6; تنزیه خدا 1، 3، 5; حتمیت قضای خدا 15; خالقیت خدا 7، 12; خدا و فرزند 1، 3، 12، 13; خدا و موجودات 12; خدا و نقص 5، 6; خدا و نیاز 5، 6; دلایل تنزیه خدا 13; علوّ خدا 1; فوریت اوامر خدا 11; قدرت خدا 7، 9; مخلوقات خدا 16; مشیت خدا 13; مقدرات خدا 7; نشانه های حاکمیت اراده خدا 14; نقش اوامر خدا 10; ویژگیهای خالقیت خدا 9

روایت 16:

عقیده:

منشأ عقیده باطل 2; منشأ عقیده به فرزندداری خدا 2

عیسی(ع):

تکلم عیسی(ع) در نوزادی 2، 14; قصه عیسی(ع) 14; ولادت عیسی(ع) 2، 14

فرزندداری:

آثار فرزندداری 4

موجودات:

خالق موجودات 12; خلقت موجودات 11; منشأ خلقت موجودات 8، 10

نظام علیت 9:

نقص:

نشانه های نقص 4

نیاز:

نشانه های نیاز 4

پی نوشت ها :

1. توحید صدوق، ص 436، ب 65، ح 1; نورالثقلین، ج 4، ص 397، ح 99.

 

صوت

تصاویر ضمیمه