سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی پیرامون سازندگی بعد از انقلاب

سخنرانی آیت ا... هاشمی رفسنجانی پیرامون سازندگی بعد از انقلاب

  • جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۵۹

 

بسماللّهالرحمنالرحیم

اَلْحَمْدُ لله وَالصَّلوةُ عَلی رَسُوِلِ الله ِ وَ اَلِهِ أَجْمَعیِنَ. قالَ اَلْعَظیمُ فیِ کِتابهِ، اَ عُوذُ بالله مِنَ الشَّیْطانِ الَّرجیِم: «بسمالرحمنالرحیم اِنّا فَتَحْنالَکَ فَتْحًا مُّبüینًا»[1] .

سلام و درود بر شما مسلمانان غیور، خواهران و برادران. درود همه ما به روح پر فتوح شهدای عظیمالشأن راه انقلاب اسلامی.

گزارش برایسلام و تبریک و تهنیت ما به خانوادههای معظم شهدا که بسیاری از آنها در شهیداناین مجلس با شکوه حضور دارند. با فرصت کمی که میتوان صحبت کرد، من در نظر دارم در این مراسم عظیم، گزارشی از کارنامه انقلاب اسلامی ایران را برای شهدای راه انقلاب، این عزیزانی که بدنهای مقدسشان در این قبرستان آرمیده و ارواح شادشان در ملکوت اعلی و در جوار رحمتالهی و رضوان خداست، فهرستوار بگوییم. برای شهدا میگویم و شما برادران و خواهران هم دقت بفرمایید. گزارش کار مستقیمآ به شما مربوط میشود.

این روزها از گوشه و کنار، دشمنان اسلام و ستون پنجم آنها در داخل، توطئه دشمنانقلمهاو زبانهای عوامفریب که متأسفانه گاهی هم از دهان افرادی که انتظارشان داخلیرا نداریم و از قلم اشخاصی که انتظار نداریم، راه ضدانقلابی را برای دشمنان هموار میکنند و یکی از طرقی که میپیمایند این است که با ضعیف و کوچک و ناچیز نشان دادن دستاوردهای انقلاب، روح یأس در دل دوستان و مردم بکارند و در عین حال به دشمنان امید بدهند. برای اینکه دشمنان را جدی کنند و دوستان را مأیوس، انگشت روی نقاط ضعف جامعه می گذارند و نمیگذارند مردم با آنچه که خود کردهاند، با کار انقلاب خود آشنا شوند. امروز نمیدانم چقدر میتوانم این توطئه را بشکنم و روح مردم و شهدا و دلهای شما را با ذکر فهرستی از دستاوردهای انقلاب شاد کنم.

مراحل یک انقلاباولا، هر انقلابی و هر دگرگونی اجتماعی اگر بخواهد واقعآ انقلاب باشد، دو مرحله دارد: یک مرحله تخریب و به هم زدن سازمانهای گذشته و یک مرحله سازندگی و ایجاد نظام جدید.

این مسأله در مورد افراد و انسانها هم صادق است. اهل حال و دل برای ساختن یک انسان، خود را از رذایل اخلاقی و ناپاکیها و انحرافها، پاک و صاف میکند و مرحله بعدی سازندگی و به وجود آوردن انسان جدی است.

برای یک انسان هم این دو مرحله هست: اول باید پاک شود، دوم خود را بسازد. ما در انقلابمان در مرحله تهذیب و تزکیه و تخلیه در همان مرحله هم دو بخش اساسی داشتیم: یک بخش دوران پیش از پیروزی که رژیم را شکستیم و حکومت را از دست آنها گرفتیم و اداره کشور را از چنگ آنها در آوردیم.

مرحله دوم، تصفیه بعد از پیروزی و بعد از اینکه حکومت به نام اسلام و ملت برقرار شد، است. تصفیهای که بسیار اساسی و لازم و ضروری و ریشهدار است.

سازمانهایی بودند که بایست از این کشور بروند. این سازمانها، تشکیلات داشتند که کندن آنها کار کمی نبود. ساواک، در شاهنشاهی بازرسی شاهنشاهی، مجلس سنا، سازمانهایی مثل بلیط بخت آزمایی و چیزهایی از این قبیل که در سراسر کشور گسترده بود، ریشه کن و کنده شد. به جای اینها و در مقابل باید سازمانهای مناسب از انسانهای مناسب به وجود میآمد. تا کارهایی که آنها درست انجام نمیدادند، درست انجام شود.

مرحله سازندگی که ریشهاش در همان مرحله تصفیه و تخلیه است از روز اول و حتی پیش از پیروزی انقلاب شروع شده و در ابعاد مختلف و زمینههای گوناگون حرکت کرده و دستاورد داشته و ثمرات بسیار باارزشی به جامعه داده است که با فهرست و اختصار در این جلسه برای شما عرض میکنم.

ابعاد سازندگییکی از ابعاد سازندگی، بعد فرهنگی انقلاب است. اگر فکر کنیم جامعهای بدون انقلاب فرهنگی و بدون عوض شدن زمینههای فرهنگی میتواند در سایر موارد انقلاب و سازندگی کند، اشتباه کردهایم. با انسانها و با افکار و با روحیهها و با مواد خامی که متناسب با رژیم گذشته شکل گرفته بودند، نمیشد و نمیشود جامعه عدل اسلامی بر قرار کرد. بایست از ریشه، فرهنگ و دل و فکر مردم اصلاح شود. بخش عظیمی از مردم ما نیاز به این انقلاب فرهنگی ندارند اما بخش وسیعی از این مردم، عده زیادی که متأسفانه در ارگانهای سازنده کشور هم نفوذ دارند، نیاز دارند که ساخته شوند. این انقلاب فرهنگی با تبلیغات، ارشادات، هدایت، آگاهی دادن به مردم و با ایجاد جو مناسب انقلاب اسلامی قابل سازندگی است.

امروز که انسان با جامعه برخورد میکند، رفته رفته میفهمد انقلاب مردم را ساخته و رفته رفته میفهمد زمینه فکری مردم آماده پذیرش جامعه نوین اسلامی شده است.

ارزش و ضدارزشحالا نمونه عرض میکنم. یکی از نمونههای تغییر اساسی و بنیادی قبل ازانقلابفرهنگی و روحی این است: شما دو، سه سال پیش از پیروزی انقلاب را در نظر وبعدازانقلاببگیرید، مایههای افتخار و ارزش در آن جامعه و ضد ارزش چه بود؟ آن روز انسانها برای اینکه خود را به جامعه تحمیل کنند و احترام جامعه را جذب کنند، به زرق و برقهای مادی پست، عناوین دهان پرکن، مدلهای لوکس، لباس فاخر، ماشینهای آخرین سیستم و زندگیهای مجلل و اندوختههای بانکی و روابط با شخصیتهای دارای مقامات و مخصوصآ خانواده منحوس پهلوی. اینها چیزهایی بود که بخش عظیمی از جامعه به آنها متوسل میشدند تا خود را با این عناوین آلوده کنند و در جامعه برای خود مقام درست کنند. امروز بدون اینکه کسی بخواهد روی این کار کند، راه و ماهیت انقلاب قضیه را معکوس کرده است.

یعنی درست بر عکس است. زمینه فرهنگی  در دل مردم چیز دیگری را میخواهد. خانه لوکس عیب است، فرش لوکس عیب است، ماشین آخرین سیستم برای جامعه امروز عیب است. لباسهای اتو کشیده برق بزن عیب است. خانمهای لوکس در خیابانها راه بیفتند از دید جامعه عیب است.

داشتن تمام مظاهر اسراف، شهوت، قدرت و زور نقطه معکوس قبل از خود را گرفته و مردم نسبت به آنها با عنوانهای ضد ارزش نگاه میکنند نه ارزش.

همه آن چیزهایی که در واقع ضد ارزش بود و آثار سوءاش بر جامعه تحمیل و به عنوان ارزش شناخته میشد و مانع رشد فرهنگی مردم بود، امروز برگشته و همان حالت ضد ارزشش را پیدا کرده که راه جامعه را به سوی یک جامعه سالم باز میکند.

از لحاظ مادی: من در این مسافرتی که همین دو سه روز اخیر بودم و حالا دارم از آنجا برمیگردم، یک برخورد خودم را عرض میکنم که ببینید ریشههای غلط فرهنگی چگونه دارد اصلاح میشود.

فوقالعادهاین قطعه در برخوردم با پرسنل پایگاه نوژه همدان دو روز قبل پیش آمد. نامشروعدرست شبیه چیزی است که دو سال قبل در مسافرتی که به خوزستان در اوج انقلاب پر شور اسلامی کرده بودم و در حال انقلاب دیدم، همان چیز را تعقیب میکرد. وقتی که دو سال قبل تقریبآ دو سال و سه ماه قبل در مأموریتی برای تأمین سوخت داخلی به خارک رفتم، یکی از شکایات کارگران خارک این بود که در این روزها به ما فوقالعاده دادند، ما نمیتوانیم این فوقالعاده را مصرف کنیم، مشروع نمیدانیم و اجازه میخواستند که دستوری به عنوان امام صادر شود که این فوقالعادههای نامشروع را برای عموم مردم جزیره بریزند یا از طریق یک صندوق خرج انقلاب کنند.

من همان روز در سخنرانی که در آبادان کردم این را به عنوان اوج روحیه انقلابی معرفی کردم. حالا دو سال از انقلاب میگذرد. علیرغم اینکه عدهای فرصتطلب و دروغگو میخواهند چهره انقلاب را بد نشان بدهند و میگویند مردم از انقلاب دلسرد هستند، قطعهای که پریروز در سالگرد انقلاب در پایگاه نوژه به چشمم خورد، میگویم. البته هزارها نمونه از این در سراسر کشور و در میان مردم انقلابی وجود دارد.

فوقالعادهوارد پایگاه شدم. منتظر تهیه ماشین بودم، گروهی از پرسنل پایگاه دور من جنگیجمع شدند. تا خواستههایشان را بگویند. چند دقیقه از من وقت خواستند. اولین مطلبی که مطرح کردند این بود!

میگفتند جنگ است به عنوان فوق العاده جنگی به ما حقوق میدهند. فوقالعاده میگیریم. شنیدهایم که وضع اقتصادی دولت قوی نیست. دولت بودجه اضطراری  به مجلس آورد. خواهش ما این است که به مقامات بگویید فوقالعاده جنگی ما را قطع کنند.

آنهایی که میگویند مردم دلسرد شدهاند و روحیه انقلابی ندارند، به جای اینکه از حاشیههای روزنامههای ضدانقلاب، نامههای ضدانقلابیون را بخوانند به دل مردم بروند. ببینید مردم چه میگویند. اینجا جنوب تهران نبود. اینجا روستاها نبودند که شما بگویید مردم مسلمان متعبد قانع این حرف را میزدند. پایگاه نوژه بود. آنجا جایی است که مرکز عظیم هوایی کشور هست. آنجا خلبانهای متخصص و قوی، همافرهای ما فوق و قوی، درجه داران و تکنسینهای هواپیما با حقوق بالا زندگی میکنند و وضع شان خوب است.

این حرف همان ارتشی است که یک عده سودجو و فرصت طلب و تفرقهانداز به غلط میخواهند جدای از مردم معرفی کنند. حرف جامعهای است که متهم میکنید که اینها طبقهای هستند که از جریانات آگاهی ندارند. ولی در متن جنگ هستند. قبل از همه جنگ را تحمل کردهاند و در جریان کشورند. این مردم شعاری میدهند که مدتها پیش، یعنی دو سال قبل در اوج انقلاب در جزیره خارک ما از زبان کارگرهای خارکی شنیدیم.

در بعد فرهنگی به طور کلی جامعه آماده پذیرش عدالت اسلامی است که کاملا مشهود است. در بعد اقتصادی خدماتی که در همین دوران کوتاه، انقلاب اسلامی به شما کرد، اگر بخواهیم فهرستوار بگوییم، یک کتاب قطور است. دستاوردهاینمیخواهم آنها را بگویم. اصولش را میگویم. دستاوردهای اقتصادی انقلاب اقتصادی انقلابدو جور است: یک جور دستاوردهای زیر بنایی و اساسی که مظاهرش را شما امروز نمیبینید ولی سالهای بعد آن را در زندگی خود احساس میکنید. یک جور دستاوردهای روبنایی و روشن و ملموس و محسوس که شما ممکن است در خیابان، بیابان، روستا و شهر بتوانید اینها را پیدا کنید و ببینید.

مسأله نفتیکی از خدمات مهم زیربنایی که دشمنان دانا و دوستان نادان ما نمیخواهند به روی خودشان بیاورند، مسأله نفت است. خواهش میکنم اینجا و بعدآ از هر جای دیگر که مسلمانان ایران این نقطه صحبت من را میشنوند، با دقت روی این دستاورد انقلاب دقت کنند. در قضاوت انصاف به خرج دهند.

پیش از پیروزی انقلاب، رژیم منحوس پهلوی روزانه شش میلیون بشکه نفت این کشور را از اینجا اخراج میکرد و کمی از آن را برای زرق و برق دادن به زندگی، آن هم رفاه کاذب و به صورت رواج لوکس، مصرف میکرد و بقیه را به صورتهای گوناگون در بانکهای خارج و باج دادن به شرق و غرب و انداختن در حسابهای غارتگران و آوردن وسایل سکس و لوکس برای طبقه مرفه، این مردم را غارت میکرد و به حسابی که خودشان میگفتند، میریختند. بارها از زبان شخص محمد رضا پهلوی شنیدهاید که میگفت: این ذخیره عظیم  20 سال کشور است. این معنا را تصور بکنید. از آن موقعی که او میگفت، 3 سال هم گذشته، 17 سال دیگر که منبع منحصر به فرد زندگی اقتصادی ما نفت بود، تمام میشد، نسلهای بعد چه میکردند؟

و این کشور یکباره بدون منبع تغذیه اقتصادی میبایست میماند. انقلاب عمر 20 ساله نفت شما را 100 سال کرده است؛ یعنی 5 برابر.

ما به جای شش میلیون بشکه صادرات به طور معدل کمتر از 5/1 میلیون بشکه صادرات داریم. این برای امروز است. امیدواریم که در آینده بتوانیم بهتر از این هم عمل کنیم و می شود. وقتی که در رژیم گذشته فقط نسل حاضر از این نفت استفاده میکرد، با خدمتی که این انقلاب کرده این نفت برای نسل بعد از شما ذخیره شده است. فرزندان شما، نوههای شما، نبیرههای شما و نسل بعدی.

چون هر نسلی در حساب عمر اجتماع 25 سال است. اگر این خدمت نیست، چیست؟ اگر این انقلاب نیست، چیست؟

اینکه رژیم گذشته آن گونه ثروت مملکت را بفروشد و برای ما سکس و لوکس وارد کند و مابقی  را در بانکهای خارجی انبار کند، هرج و مرج است.

تازه آن پولی که میگفتند چه جور مصرف میکردند؟ نفت را با 70 سنت افزایش 2 دلار و 7 دلار میفروختند. نفت فروخته میشد. یک قسمت از پول آن صرف اسلحه و قطعه میشد. یک قسمتش در حسابهای خانواده پهلوی و وابستگان و غارتگران این کشور انباشته میشد.

یک قسمتش هم صرف کالاهای لوکس برای اداره خانوادههای شمال تهران و لب دریاها و کاخها و ویلاها و تأمین شهوت مسافران خارجی در هتلها و کابارهها میشد.

حساب ما باآمریکابه این نکته توجه کنید. نمیدانم تا به حال شنیدهاید یا نه. وقتی میخواستیم با آمریکا حساب کنیم، نزدیک 11 میلیارد دلار در حسابهای آمریکا داشتیم. با سودی چند؟ صدی 3، صدی 2، صدی 4 و این حدود دقیقآ نمیدانم. در بانکهای آمریکا پول داشتیم. آمریکاییها این پولها را نگه میداشتند و در مقابل با داشتن پول نقد، آن هم با داشتن بشکه نفتی 5 و 6 دلار میآمدند از بانکهای آمریکایی به کشور ما وام میدادند. میخواستند یک کارخانه بسازند، میگفتند ما از شما ماشین و مستشار میخواهیم. میگفتند ما در صورتی ماشین و مستشار میدهیم که از خودمان وام بگیرید. وام میگرفتند با 15 یا 22 درصد سود. همراهش یک گروه جاسوس به نام کارشناس میآمدند و این کشور را غارت میکردند. وارد کشور میشدند. ما حالا که رفتیم حساب کنیم؛ مثلا سه میلیارد و هشت صد میلیون دلار نقدآ بدهکار بودیم که این را برای 4-5 سال قسط بندی کرده بودند. حساب کردیم اگر بخواهیم قسط بدهیم، باید 2 میلیارد هم بهره بدهیم؛ یعنی 800/5. دو میلیارد دلار یعنی به قیمت ارز 14 میلیارد تومان.

در صورتی که پول خودمان در بانکهای آنها خوابیده. این رقم عظیم از خرید نفت ارزان این کشور به دست میآمد. این جوری ثروت کشور  را غارت میکردند. 14 میلیارد تومان پول را حساب کنید. اگر امروز بخواهیم مدرسه بسازیم، میتوان تمام روستاهای کشور را با همین پول زیر پوشش مدرسه برد.

این زندگی اقتصادی شما بود. حالا چه جور مصرف میشد؟ پولهایی که میگرفتیم، در داخل ریال میکردیم. من یک آمار دارم که اگر فرصت باشد، این آمار را برای شما میخوانم.

خرید هلیکوپترمثلا ایران میخواسته هلیکوپتر بخرد. به آمریکا سفارش سیصد هلیکوپتر ازآمریکامیداده. یک نوع خاص هلیکوپتر مثلا 214 برای ما میساختند. قطعههایش را فقط آمریکا داشت. سازندهاش فقط آمریکا بود. منبعش فقط آمریکا بود، بعد دعوت میکردند یک گروه برای تعلیم بفرستند، میگفتند کافی نیست ما باید یک گروه هم مستشار بفرستیم تا اینها را هدایت کند. گروه مستشار با حقوقی 30-40 هزار تومان تا 150 هزار تومان میآمدند. جاسوس در ارتش بودند، جلوی تکنسینهای ما را میگرفتند. نمیگذاشتند اینها کار کنند و هر روز برای ما قطعه سفارش میدادند که قطعه وارد بکنیم و به آمریکا الماس و طلا و نفت و ارز بدهیم.

بودجه مصرف شدهاینهایی که آمدند، تمام زندگیشان را باید ایران تأمین کند. رقمی را برای جاسوسانبرای همین گروه صد و چند نفری که آمدند، یکی از مؤسسات به من دادهاند سیصد و شصت و هشت میلیون دلار بابت خرید لوازم زندگی این جاسوسان از بودجه ایران برداشتند و مصرف کردند. آن هم چه جوری برمیداشتند؟ یک حساب مخصوص در اینجا باز کردهاند، پول نفت را که از ما میخرند، به آن حساب میریزند. حق برداشت با خودشان است. برای ما جنس میخرند، صورت میدهند، جنس خریده شده را به ایران حمل میکنند. تمام کارهایش را آمریکاییها میکنند. از حساب ما برداشت میشود. بعد صورت میفرستند که مثلا امروز پنجاه میلیون دلار برداشتیم.

این رقم را ببینید. برای گروهی که به نام تیم مستشار آمدهاند و در ارتش جاسوس بودند. حقوقهاشان را گفتم از 40 هزار تا 150 هزار بود. کالاهایی هم برای منزلشان میخریدند، منزلهایی که اینها داشتند، از خودشان که جنس نمیآوردند. از سوزن گرفته تا اتومبیل تمام چیزها را با پول ایران برایشان میخریدند. آن هم نه با دست خود به دست آمریکاییها میدادند. این لیست است :

ماشین لباسشویی، ماشین لباس خشک کنی، ماشین فتوکپی، فریزر، ماشین یخ ساز، یخچال، آب سردکن دستی، کولر گازی، کولر آبی، پنکه، آب تصفیهکن رومیزی، تخت خواب نوع عالی، میز قمار بازی با صندلیهای مربوط، صندلی نهارخوری، صندلی چرمی، میزقهوه خوری، میزتزئینی، کتابخانه، صندلی گردان، ماشین حساب، تلفنهای مخصوص. رقمهای درشت هم هست؛ مثلا تلفنهای مخصوص 420 عدد. عدد و قیمتش را نمیخوانم. دستگاه جک، ملافه، پتو، روتختی، بالش، قالی، میز اتو، دستگاه قهوه درستکن، مخلوط کن، لوستر، دستگاه سبزی خنگ نگهدار، ماشین ظرفشویی، رادیو باندی، سیستم کامل استریو، تلویزیون رنگی، قلاب ماهیگیری، میزپینگ پنگ، دوچرخه، منبع گاز، جاروبرقی، میزکار، پروژکتور 16 میلی متری، ابزار آچار و غیره، دوربین فیلم برداری، مته برقی، دستگاه خواندن میکروفیلم، لنزهای مخصوص پروژکتور، انواع ماشینهای کاغذبری و امثال آن، گوشت خردکن، انواع کامیونهای یخچال دار، آشغال حمل کن، انواع موتورهای گازی و دندهای، دستگاه کنترل آتش، باطری، ماشینهای همبرگرساز، عینک آفتابی، انواع دستکش، کاپشن پرواز، ژاکت پشمی، پیراهن، پالتو، تشک تختخواب و این گونه چیزها.

یک رقم سیصد و شصت و هشت میلیون دلار که سیزده میلیون دلار خرج حمل دادهاند؛ یعنی برای آوردن از آمریکا به ایران سیزده میلیون دلار پول دادهاند. اینها وسایل زندگی آمریکاییها در ایران میشود.

حالا آقایان بنشینند و بفرمایند انقلاب نشده است. بگویند انقلاب کاری نکرده. بگویند مردم دلسرد میشوند. خاک توی این دهنهایی که میدانند و از همه چیز اطلاع دارند، باز حاضر نیستند اعتراف کنند که در کشور انقلاب شده است.

انقلاب شد که همه این جاسوسها را بیرون ریختیم. در همه رشتهها به نام کارشناس جاسوس داشتیم. اینها بیرون رفته اند.

نبودن آقابالاسرحالا مهم این است که همین روزهایی که جنگ است به خاطر نبودن همین ونتیجه بهترمستشارها وقتی تکنسینها و مهندسین ما مطمئن شدند که آقا بالاسری از نوع آمریکایی ندارند، هزار بار بهتر از آنها دارند کارهای آنها را انجام میدهند. امروز قطعات هواپیما که در گذشته به قیمت الماس و طلا به این کشور وارد میشد، اکثرش در این کشور بدست پرسنل خود ارتش دارد تعمیر میشود. اگر این انقلاب نیست، چیست؟

رابطه ارتش یکی از چیزهایی که اینها مدعیاند این است که ارتش رابطهاش با ملت باملتخوب نیست. والله العظیم دروغی به این بزرگی و این همه شاهد دروغ داشتن آدم نمیداند چه جور جرأت میکنند در این روزنامهها بنویسند و در اعلامیههایشان بگویند. من همین دیروز و امروز در چند پادگان و پایگاه بودم. پایگاه نوژه بودم، پادگان اباذر بودم، دو ساعت قبل از پادگان هوانیروز کرمانشاه میآیم. خلبانها، همافرها، درجهدارها، تکنسینهای دیگر، فنیهای غیر نظامی، اکثریت نزدیک تمامشان عاشق انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و امام هستند.

در راه که میآمدم، خلبان به من میگفت: آقا چرا ما خوشحال نباشیم؟ ما آزاد شدیم. احساس میکنیم داریم برای خودمان کار میکنیم. میگفت: من با همین هواپیما که مرا میآورد، تا به حال چقدر برای فلان کاخشان! چه کسی را حمل میکردم و چه کسی را دیدم؟ حالا میبینم دارم برای کشورم کار میکنم. اگر به جای 24 ساعت 48 ساعت هم کار کنم، احساس میکنم برای خودم و برای فرزندانم دارم کار میکنم.

چون وقت نماز رسیده، خیلی کمتر از آنچه میخواستم، گفتهام. فهرست حرفهایم را حداقل بگویم تا روز دیگری توضیح دهم.

من برای شهدا گزارش میدهم. برای اینکه ارواح شهدا را شاد کنیم که خون آنها مفت هدر نرفته و این انقلاب پیروز شد، در بهشت زهرا این حرفها را میزنم.

در بعد اقتصادی و فرهنگی و در ابعاد اداری و سیاسی و نظامی این انقلاب به خدا در حد اعجاز موفق است.

تشریح مسائل انقلابدر تمام دنیا شما یک انقلاب پیدا نمیکنید که یک سال و نیم بعد از پیروزیش تمام ارگانهای انتخابی را درست کرده باشد. الجزایر با اینکه انقلاب عظیمی بود، 15 سال بعد از پیروزیش قانون اساسی تصویب کرد و مجلس درست کرد. ما در سال اول و دوم قانون اساسی نوشتیم، مجلس خبرگان درست کردیم، چند رفراندوم کردیم، انتخابات مجلس را برگزار کردیم و همه چیز را بدست مردم سپردیم.

بعد از دو سال که از این انقلاب گذشته، امروز بیشتر کارهای کشور صاحب امین، متعهد و مکتبی دارد. این مهم است. شما امروز در هر بخشی بروید، یک بخشدار متعهد مثل کوه ایستاده است. در هر شهری، فرماندار و در هر استانی، استاندار داریم.

همه چیز دارد جا میافتد. دشمن از این میترسد. جنگ عراق، موقعی شروع شد که دشمن احساس کرد با آمدن دولت و مجلسی مکتبی و شورای نگهبان مکتبی این انقلاب آسیب ناپذیر شده است.

در این کشور به اندازه 10 سال خدمات رفاهی انجام شد. اما دشمنان ما اینها را نمیبینند. 50 هزار نفر به نام جهاد بدون حقوق یا با حقوق بخور و نمیر دارند در روستاها خدمت میکنند. در روستاها راهسازی است، برق دهی است، آب دهی است، لوله کشی است، حمام است، مدرسه است. در سال اول انقلاب 4 هزار مدرسه ساختند. در سال دوم انقلاب 10 هزار مدرسه در دست ساخت است که خیلیهایش تمام شده است. دهها هزار کیلومتر جاده روستایی ساخته شده است. بیش از پانصد هزار رشته برق داده شد، برق ضعفا مجانی شد، آب ضعفا مجانی شد، حقوق مستکبرین شکسته شد، حقوق طبقه پایین بالا آمد، ابهت حکمرانی در این کشور شکسته شد، مردم مخلوط شدهاند و رئیس و مرئوس و ارتشی و شهربانی و ژاندارمری و سپاهی و کمیتهای به هم آمیختهاند. یک ملت یکپارچه درست کردهاند. آمریکا از این کشور طرد شده است. ارتش جذب ملت شده و پلیس جذب ملت شده، ارگانهای کشور جای خود را گرفته اند. پنج ماه جنگ را مثل شیر تحمل کردهاید و خم به ابرو نیاوردهاید. این پنج ماه جنگ کافی است که یک کشور عظیم را بشکند، اما شما امروز مثل روز اول جنگ نیرومندید.

کشور جا افتاد و دشمن هم نمیفهمد. ضدانقلاب نغمه جدیدی ساز کرده و این چیزی است که میدانیم آمریکا دیگر نمیتواند به ملت ما بچسباند. تذکری که میدهم  اهمیت دارد. بحث آن را برای یک سخنرانی مستقل میگذارم.

نقشه شیطانیآمریکا هر وقت خواسته، انقلابی را در یک کشور سرکوب کند، اسمش را آمریکاانقلاب کمونیستی گذاشته و یادتان است که روزهای پیش از پیروزی انقلاب، به ما مارکسیست میگفتند. آمریکا خیال میکند امروز هم که این مجلس اسلامی و این شورای نگهبان و این همه روحانی و این امام عظیمالشأن و رهبر مقتدر و روحانی خالص هست، میتواند به مردم بگوید ایران خطر کمونیسم است.

ملت یکپارچه درتودهای در این کشور؟ در مملکت امام مرتضی علی(ع)؟ در مملکت امام برابرتودهایهاجعفر صادق(ع)؟ در حوزه علمیه قم؟ در مجلس شورای اسلامی؟ زمزمه خطرناکی از زبان بعضی از جرائد و بعضی از مسؤولان و شخصیتها میآید که خط امام را بکوبند، برای اینکه انقلاب را بکوبند و به دست آمریکا بهانه بدهند و بلندگوی آمریکا باشند. اینها صحبت مارکسیستی میکنند. چیزی را که خط امام میگوید، تودهای میگویند. توده و مارکسیست در این مملکت برای ابد و تا زمانی که اسلام حاکم است، محکوم است و راه ندارد. امروز ملت ما یکپارچهتر از پیش از پیروزی پشت سر رهبر وفادار به اسلام و خوشحال از دستاوردهای انقلاب و امیدوار به آیندهای بهتر زندگی انقلابی دارد، به راهش ادامه میدهد و امیدوارم سال آینده سومین سالگرد این انقلاب را با موفقیتهای بیشتر و به همراه برادران و خواهران عراقی در کربلا و نجف در جوار مرقد مولا علیبنابیطالب(ع) جشن بگیریم.

            والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته