سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع اعضای دفتر تحکیم وحدت

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع اعضای دفتر تحکیم وحدت

  • ساختمان قدس
  • سه شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۴

بسم‌الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسّلام علی رسول الله و آله
خیلی خوش‌آمدید. بنده شما را آدمهای صادقی می‌دانم و سیاسی کاری نمی‌کنید. گفتید که من به دانشگاه نیامدم که اینگونه نیست. بنده به همه دانشگاههای اساسی کشور رفتم و در شهرستانها هم بهترین جلسات ما با اساتید و دانشجویان بود. به همه دانشگاههای تهران رفتم و سئوال و جوابهای بسیار طولانی داشتیم. اهمیت زیادی به دانشگاه می‌دادم و هیچ‌وقت بصورت شعاری عمل نمی‌کردم. فکر می‌کردم سعادت ما از ناحیه توسعه دانشگاهها می‌گذرد و حتی وقتی بنا گذاشتیم حقوقها را اصلاح کنیم، از دانشگاهها شروع کردیم تا به جاهای دیگر رسید. اینها جزو افکار ما بود و هنوز هم به همین شکل است.
هرچند الان بیشتر به کیفیت بیشتر ازکمیت دانشگاهها در کشور فکر می‌کنیم. درمورد وزیر چون هنوز نامزد نیستم، با هیچ‌کس بحثی در این خصوص نمی‌کنم. ولی طبعاً متناسب با شرایط امروز انتخاب خواهد شد تا بتواند در دانشگاه کار کند. همه وزرای ما به همین شکل هستند. اگر به این نتیجه رسیدم که بیایم، متناسب با روز وزیر انتخاب می‌کنم و به هیچ کس و هیچ جا بدهکار نیستم که آنها بخواهند چیزی بگویند.
آقای خاتمــی هم همین را می‌گفتند، ولی عملی نکـردند. بالاخره هیــچ‌‌کس
نمی‌تواند مدعی شود که من از او خواهش کردم در انتخابات برایم کار کند. هر کسی هم که آمده، گفتم شما برای ما کار نکنید، بگذارید دیگران بیایند.
در مورد انرژی هسته‌ای مساله بسیار بسیار جدی است و اکثر قدرتها موافق نیستند که ما حتی در حد غنی‌سازی، هسته‌ای شویم و دلیلش هم این است که فکر می‌کنند اگر هسته‌ای شویم، می توانیم مسلح شویم و با برداشتی که از نظام ما و خود مادارند، فکر می‌کنند بعد از آن در هر جایی ملاحظه هیچ‌کس را نمی‌کنیم. لذا آنها به هیچ قیمتی نمی‌خواهند که ما از این انرژی بهره‌مند شویم.
اما اگر سئوال شما این است که ما تا حد جنگ هم پیش خواهیم رفت، بنده حتی تا حد شواری امنیت هم برویم، موافق نیستم. چون اگر به شورای امنیت رفتیم، نتیجه‌اش این است که آنها مصوبه‌ای را می گذرانند که ایران از لحاظ امنیتی حق ندارد انرژی هسته‌ای داشته باشد و حکم دیگری دارد که ضامن اجرایی دارد و ضامن اجرایی آنهم تحریم و زور است. یعنی اگر به آنجا رفتیم، خودمان را محروم می‌کنیم و این مذاکرات که در حال انجام است، تنها دستاوردش این است که ما این موضوع را به تأخیر انداختیم، وگرنه به طور قطع در چند ماه گذشته پرونده به شورای امنیت رفته بود. بنده سیاست مذاکره را درست می‌دانم.
در جلساتی که تصمیم‌گیری می‌شود، به مذاکرات رأی می دهم و شاید تاثیر بگذارم که به این نتیجه برسیم. با جنگ به طریق اولی موافق نیستم. چون جنگ را با تمام وجودم لمس کردم و خیلی تلاش کردم که جنگ ختم شود. آقایانی که می‌گویند ما از جنگ نمی‌ترسیم، بعضی‌ها نمی‌دانند که چه می‌شود و بعضی‌ها دروغ می‌گویند. چرا انسان از جنگ نترسد؟ آنهم اگر طرف ما آمریکا باشد که می‌تواند از مدیترانه و اقیانوس هند ما را هدف قرار دهد و دستمان به او نمی‌رسد. اگر ما وارد جنگ شویم، بیرون آمدن از آن آسان نیست و خیلی سخت است. اما الان می‌توانیم جلوگیری کنیم. بنابراین نباید پرونده ما به شورای امنیت برود و وارد جنگ هم نباید بشویم.
اگر به شورای امنیت می‌رفتیم و ما را تحریم می‌کردند و چیز دیگری اتفاق نمی‌افتاد، بحث چندانی نبود. اما اگر مصوبه‌ای را در این خصوص به تصویب برسانند، بعد از آن نمی‌توان کاری کرد. لذا سیاستی که فعلاً بنده با آن موافقم، این است که مساله را به هر شکلی که امکان دارد، طولانی کنیم و امیدوارم که بشود. سعی می‌کنیم که به نقطه رها کردن انرژی هسته‌ای و تعطیلی آن نرسیم. شاید بتوانیم این کار را بکنیم. به نظر بنده دیگر نمی‌توانند آن را تعطیل کنند. چون ما این دانش را داریم و بعید است که این اتفاق بیفتد. ولی خیلی سخت است.
در خصوص تنش زدایی، بعد از جنگ گفتم که نباید دشمن تراشی کنیم. همان موقع درست عمل کردیم و خیلی از طلسمها را شکستیم. اول مسأله با عربستان را در منطقه حل کردم که کار بسیار سختی بود. آنها از ما می‌ترسیدند و من ذهن آنها را از این موضوع پاک کردم.
در مورد عراق فکر می‌کنم ایران خیلی خوب در آنجا و افغانستان عمل کرد. ما طالبان را از میدان بیرون کردیم. هر چند ما نکردیم، ولی خواست ما این بود و دیگران این کار را انجام دادند و ما موافق این کار بودیم. صدام را بیرون کردیم که کار مهمی بود. منافقین را مستأصل کردیم . الان هم چیزی که مردم شیعه عراق می‌خواستند، اتفاق افتاده و تا مراحل خیلی خوب پیش رفتیم.  همیشه منکریم که ما در امور عراق دخالت می‌کنیم، ولی حقیقت این است که صحنه‌گردان  هستیم. ما به اینجا رسیدیم و قدم به قدم می‌رسیم و همیشه خطر است.
یک روز بحث انتخابات و همکاری خطر بود و تا به حالات خوب پیش‌رفتیم و سناریوئی که ریخته بودیم، درست به دولت شیعه رسیدیم. آخرین نقطه‌ای که مشکل است، بحثی است که امروز مطرح شد. رامسفلد گفته که وزیر کشور و وزیر دفاع عراق نباید تغییر کنند. اما ما با این امر مخالف هستیم و فکر می‌کنیم با تدبیر‌ها و راهکارهایی می‌توانیم این موضوع را هم از سر مردم عراق کم کنیم که اتفاق خیلی مهمی است. شیعه حداقل شصت درصد جمعیت عراق است.
برگشت به استبداد در عراق آسان نیست. اگر سیاست این باشد که آرای مردم حاکم باشند که هست، شیعه در هر شکل پیروز است. اگر به همین شکل همه کشور واحد باشد، اکثریت کشور در اختیار شیعه است و باید هر سمتی را آنها انتخاب کنند. بستگی به خودشان دارد که چقدر به سنی‌ها و چقدر به کردها بدهند. در خصوص شیعه هم خوب کارکردیم. الان جریانهای شیعی که تعهد اسلامی دارند، با ما هستند. اگر عراق فدرالی بشود، باز شیعه برنده است. اگر عراق تجزیه شود، باز شیعه ضرر نمی‌کند و آنها ضرر می‌کنند.
 بنابراین برای ما بهتر است که عراق یکی باشد و همه با هم بصورت دموکراسی کار کنند. آمریکائیها خیلی ضررکردند. آمریکا می‌توانست با صدام دوباره با ما وارد جنگ شود. چون هدف تهاجم آمریکا به منطقه ما هستیم. اگر صدام را نگه می‌داشت و علیه ما می‌جنگید و بعد او را حذف می‌کرد، کار آسانی بود. اما خداوند این‌گونه آنها کروکور می‌کند و ما هم آنها را کر و کور می‌کنیم.
لذا در پشت همه این مسائل تدابیری است که این‌گونه به پایان می‌رسند. بزرگترین حادثه منطقه این است که ایران و عراق با هم باشند، اگر این دو کشور با هم باشند، وزنه اساسی در اختیار ماست و بقیه باید با ما همکاری کنند. لذا فکر می‌کنم تحول عمده ای به نفع ما و به ضرر آمریکا اتفاق افتاد.
حرفی که پادشاه اردن گفت، حرف کمی‌ نبود که هلال شیعه از لبنان تا فلان جا ادامه دارد. منتهی نباید این حرف را می‌زد. وقتی که این حرف را زد، عراقیها او را کنار زدند.بنابراین موقعیت خوبی در عراق داریم و برای ادامه کار به تدبیر درست نیاز داریم.
مشکلات داخلی ما واقعا‏ًًََ جدّی است. اولاً اختلافات سیاسی واقعاً مضر شده است. قدرت‌طلبی جدّی است. جناح‌های‌ راست و چپ همدیگر را طرد می‌کنند و مجموعه درستی درکشور نیست و کارکردن در این فضا بسیار مشکل است. چون کسی کارهای اساسی انجام نمی‌دهد و نان را به نرخ روز می‌خورند.
مثل بحث بنزین که بسیار بی رویه مصرف می‌شود و به قیمت مناسب نیست. بحث نان که گندم کیلویی 22 تومان خریداری می‌شود و کیلویی چهار تومان در اختیار نانوا قرار می‌گیرد و هیچ کس هم جرأت نمی‌کند دست به این چیزها بزند. الان فضا فقط شعاری است. در مسائل اجتماعی و اخلاقی مشکل جدی داریم.
به هرحال کسی باید کارها را علیرغم مشکل بودن آنها انجام دهد. وقتی دوره ریاست جمهوری من تمام شد، تصمیم گرفتم که دیگر در صحنه اجرایی نباشم و زندگی‌ام را این‌گونه تنظیم کردم. قضیه مجلس هم فقط برای این بود دیدم که در کشور درگیری پیش می‌آید، فکر کردم اگر در مجلس باشم، پل ارتباطی بین همه اینها و رهبری می‌شوم و مسائل را حل می‌کنم. بعداً فهمیدم اگر به مجلس بروم، به منبع سوم دعوا تبدیل می‌شوم و نتیجه معکوس می‌گیرم و کنار رفتم و رفتنم خیر و برکت نداشت. هنوز همان تصمیم برایم معتبر است.
فکر می‌کردم آقای خاتمی جایگزین خوبی است، آقای خاتمی شخصاً آدم خوبی است، اما چیزی که بنا بود بشود، نشد. الان هم هنوز کمی انتظار دارم که کسی از بین اینها بتواند اعتماد مردم را جلب کند و رأی معقولی داشته باشد و اگر او را حمایت کنیم، کشور اداره می‌شود. ولی به یأس رسیدیم و اینها موفق عمل نکردند.
دو سه نگرانی وجود دارد که اگر هر یکی از آنها باشند، خطرناک است و تکلیف بنده هم بیشتر می‌شود: یکی اینکه رئیس‌جمهوری بیاید که دوباره دوگانگی در کشور ادامه داشته باشد که خطرناک است. یا رئیس جمهوری بیاید که افکار منحطی داشته باشد که انقلاب و نظام را بدنام کند. چیزی که اکثریت مردم آن‌را نمی‌خواهند. یا رئیس جمهوری بیاید که اگر افکار خوب داشته باشد، رأی خوبی نداشته باشد. اگر رئیس جمهوری با رأی بسیار کمی در مرحله اول و دوم بیاید، فاصله مردم با نظام خیلی زیاد می‌شود و نمی‌تواند خود را نماینده مردم بداند و حرف بزند.
این سه حالت برای من نگران کننده است. امروز در صحنه انتخاب هر سه حالت وجود دارد، اما هنوز فرصت داریم. اگر این شرایط فراهم نشود، چاره‌ای ندارم. با رهبری هم به همین شکل صحبت کردم و گفتم مایل نیستم بیایم، ولی اگر ضرورت ایجاب کند، خواهم آمد. ایشان گفتند آن ضرورتها چگونه می‌تواند باشد؟ بنده هم همین سه مورد را گفتم و از بعضی افراد اسم بردم. ایشان فرمودند: موضع خوبی است تا ببینم در آینده چه پیش می‌آید.
لذا هم رهبری و هم بنده منتظریم که خطری کشور را تهدید نکند. این مجموعه حرفهایی است که با شما دارم. اگر بنده هم رأی خوبی نداشته‌باشم، نخواهم آمد و اگر بخواهم در مرحله دوم  بیایم، به ضرر نظام است.
○ دغدغه بسیاری از نخبگان این است که رئیس جمهوری در رأس کار بیاید که نتواند رئیس جمهور باشد و اقتدار لازم را نداشته باشد و نتواند کابینه خود را سروسامان بخشد.
● به هر حال اگر رئیس جمهور بخواهد به‌گونه‌ای دیگر عمل کند، مردم احساس نمی‌کنند که به رأی آنهاعمل شده است.