خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی
یکشنبه 6 اردیبهشت 1371 | 22 شوال 1412 / 26 آوریل 1992
در گزارشها مسائل افغانستان در رأس است. نیروهای حکمتیار همراه سایر مجاهدین وارد کابل شدهاند. در مقابل هم قرار گرفتهاند و در بعضی از نقاط درگیر شدهاند. با صدای شدید رعد و برق و طوفان تگرک و رگبار، ساعت پنجونیم صبح بیدار شدم و دیگر نخوابیدم. در دفترم کارها را انجام دادم.
دکتر [محمدعلی] نجفی، [وزیر آموزش و پرورش] آمد و گزارش آمادگی برای اجرای نظام جدید آموزش متوسطه را داد. قرار است امسال حداقل ده در صد از دانشآموزان متوسطه و ظرف چهار سال تمام آنها را با نظام جدید اداره کنیم که پس از آن، همه دانشآموزان باید یک حرفه را آموخته و تصدیق گرفته باشند. نظام جدید، عمدتاً به سوی فنی حرفهای و مهارت خواهد رفت.
[غلامرضا] آقازاده، [وزیر نفت] آمد و گزارش برنامه بالا بردن تولید و راهاندازی پتروشیمی اراک و مذاکرات و پیشنویس تفاهم نامه با اُوکراینیها را داد.
عصر دور دوم مذاکرات با رییسجمهور اُوکراین در جهت مذاکرات گذشته به اضافه توضیحات دربارة امکانات اتمیشان و آمادگی برای همکاری در صنعت انرژی هستهای با ایران برای اهداف صلحآمیز انجام و سپس تفاهمنامهها امضا شد. با هم به فرودگاه رفتیم. در راه از موشکهای اتمیشان و برنامه انهدام آنها و خسارتهای ناشی از حادثه چرنوبیل[1] در اوکراین گفت. بعد از مصاحبه و مراسم بدرقه و خداحافظی، به دفتر مراجعت کردم.
آقای پترس غالی، [دبیرکل سازمان ملل] آمد. توضیحاتی دربارة برنامه سازمان ملل برای ایجاد صلح در نقاط درگیری افغانستان، میانمار، بوسنی و هرزگوین و سومالی داد. از ما برای حل مشکل افغانستان که به بن بست رسیدهاند، استمداد و تقاضای جلسه خصوصی کرد. سپس دربارة حل مشکل لیبی و آزادی گروگانهای آلمانی [در لبنان] از من کمک خواست.
مدعی است که غربیها نمیخواهند نظام لیبی را ساقط کنند و اگر دو نفر [متهمین بمبگذاری در حادثه لاکربی] را تحویل دهد، اتفاقی نخواهد افتاد، به شرط اینکه لیبی دیگر به تروریستها کمک نکند. گفتم لیبی قاعدتاً به این وعده مطمئن نخواهد شد که باید او را مطمئن کنید؛ گفت که نمیتواند. در مورد آلمانیها به شرط وعده کمک دبیرکل، قول کمک دادم که او هم وعده داد.
شب با رهبری جلسه داشتیم. دربارة مسائل افغانستان و اُوکراین و مسافرت من و انتخابات و مسائل جاری فرهنگی و وزارت ارشاد و تبلیغات مذاکره کردیم.
[1] - چرنوبیل، شهری در اوکراین است که به علت حادثه انفجار نیروگاه هستهای، خالی از سکنه شد. این حادثه در 26 آوریل 1986 میلادی در رآکتور شماره ۴ رخ داد. از حادثه اتمی چرنوبیل بهعنوان بدترین حادثه اتمی غیرنظامی تاریخ جهان نام میبرند. حادثه زمانی آغاز شد که نیروگاه چرنوبیل دستور کاهش میزان قدرت رآکتور برای تست را دریافت نمود و نیروگاه شروع به کاهش قدرت رآکتور شماره چهار تا ۳۰ درصد نمود. دو اشتباه واقعه مهلک چرنوبیل را رقم زد. اولین اشتباه زمانی بود که کنترلکننده رآکتور، به اشتباه و بر اثر عدم تنظیم میلههای جذب نوترون، نیروی رآکتور را تا یک درصد کاهش داد و رآکتور بیش از پیش اُفت قدرت پیدا کرد. در اینجا بود که پرسنل دومین اشتباه خود را انجام دادند و تقریباً تمامی میلههای کنترل را از داخل رآکتور بیرون کشیدند. این همانند آن است که اتومبیلی در آن واحد هم گاز بدهد و هم ترمز بگیرد. در این زمان با نبود میلههای کنترلکننده، قدرت در داخل منطقه فعال نیروی رآکتور به ۷ درصد افزایش پیدا نمود. انفجار اولیه، پوشش ۱۰۰۰ تنی بالای رآکتور را بلند کرد و راه را برای خروج مقدار زیادی بخار آب هموار نمود و این مقدمهای بود بر انفجار دوم ناشی از هیدروژن که حاصل ترکیب بخار آب لولههای پاره شده و زیرکونیوم و گرافیت هسته رآکتور بود. انفجار دوم سقف رآکتور را پاره کرد و ۲۵ درصد از تأسیسات هسته رآکتور را از بین برد. پس از انفجار ابتدا محیط اطراف تاسیسات به امواج رادیواکتیو آلوده گشت و بعد به تدریج ابرهای آلوده به نواحی دورتر سرکشیدند و بارش باران سبب شد که بخشهای وسیعی از اروپا به مواد رادیواکتیو آلوده شود. در اثر انفجار در رآکتور بلوک چهار تاسیسات اتمی چرنوبیل، مواد رادیواکتیو برای ساخت حدود ۱۰۰ بمب اتمی آزاد شد. در فاجعه چرنوبیل، وحشتناکترین فاجعه تکنولوژیک انسانی در تمام طول تاریخ بشر، قریب به ۵ میلیون نفر آسیب دیدند.