خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش

خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1362 – کتاب آرامش و چالش

  • دوشنبه ۱۹ دی ۱۳۶۲

 بعد از نماز صبح، گزارشها را خواندم و کارهای دفترم را انجام دادم. جلسه علنی داشتیم. چند لایحه تصویب شد.
پیش از ظهر در دفترم آقای دکتر [حسن] روحانی آمد. نتیجه مذاکراتش را با یک مدعی میانجی از کردهای محارب آورده بود و گزارش داد که شخصی به نام معتمد وزیری کارمند [اداره] کشاورزی کردستان، مدعی است [تعداد] کثیری از سران گروهکهای کرد به بن‏بست رسیده‏ اند و در صورت تأمین، آماده هستند که تسلیم شوند؛ حتی عزالدین حسینی که به خاطر اعلام موضع کمونیستی کومله سرخورده است. گفتم برای دادن تأمین، وارد صحبت شوند.

ظهر در دفتر، جلسه هیأت رئیسه کانون حزب در مجلس بود؛ عضویت چند نفر تصویب شد. عصر، کانون [اعضای] حزب [جمهوری اسلامی در مجلس] جلسه ماهانه داشت. اخبار گفته شد و راجع به حدود تعهد افراد عضو در مقابل حزب، بحث بود. آقای خامنه‏ای هم در این‏باره صحبت کردند.

مسئول دفتر مشاورت امام [در ارتش] آمد و گزارشهای نظامی داد؛ از جمله به نتیجه نرسیدن کار ساخت موشکهای بالستیک و نصب موشکهای استاندارد روی فانتوم‏ها و از زورگویی سرهنگ ریاحی در نیروی زمینی گفت.

گروه جذب نیروهای متخصص ایرانی خارج از کشور - که در نخست وزیری دفتر دارند - آمدند و گزارشی دادند که در ظرف یک سال، حدود 2000 مورد تقاضا داشته‏اند که 250 نفر آمده و مشغول کار شده‏ اند. درباره کیفیت کارشان مشورت کردند. گفتم مسائل انسانی، ملی و انقلاب را در نظر بگیرند و باسعه صدر و استغناء برخورد کنند و بیشتر در رفع موانع و ایجاد جاذبه تلاش کنند. کارها را انجام دادم و آخر شب به خانه آمدم.