بنده روزی که آقای هاشمی را در کنار امام دیدم، 26 سال سن داشتم و انقلاب به پیروزی رسیده بود، درحالی که آقای هاشمی رفسنجانی بعد از حادثه 15 خرداد 42 و در سن سربازی و در اوج وحشت و اختناق و سیاهی حاکم بر جامعه در زمره پرچمداران نهضت امام خمینی بود.
در زمانی که هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود و حتی اسم شاه و رضاخان در حوزه های علمیه لرزه بر اندام بعضی از علما و سخنوران می انداخت؛ راستی چه کسی همچون هاشمی رفسنجانی می توانست مکتب سیاسی را تبلیغ کند، زندانی شود، محکوم به اعدام گردد و تا پای چوبه دار به پیش رود؟! آن روزی که مردم ما و انقلاب اسلامی امام نیازمند به چهره امین و انسانهای فهیم و از خود گذشته بود، چند نفر همانند رهبر فرزانه انقلاب یا آیت الله هاشمی در کنار امام بودند؟
من به جوانان عزیز این شهر و همه جوانان کشور عرض میکنم بهترین دینی که شما می توانید به آقای هاشمی رفسنجانی ادا کنید این است که به دور از احساسات و فضاسازی ها پرونده زندگی این مرد بزرگ را مطالعه کنید و ببینید چه کسانی مثل ایشان و در سالهای دور درباره فلسطین کتاب نوشته اند و چه کسانی در صحنه های مختلف از امام دفاع کردند.
و مهم تر اینکه میزان علاقه امام به آقای هاشمی نیز مورد توجه قرار گیرد؛ افرادی مثل من که در محضر امام بودند و رفتارهای امام را به دقت رصد می کردند می دانند امام به چه کسانی بیشتر احترام می گذارد؛ من در یک کلام باید بگویم که آقای هاشمی برای امام یک فرزند برومند، اندیشمند و دلسوز انقلاب همچون آیت الله شهید حاج آقا مصطفی و حاج سید احمد اقا بود
وقتی که خبر ترور آقای هاشمی را به امام دادند، ایشان حالت عجیبی داشتند. البته شخصیت امام اجازه نمی داد که در انظار مردم سخنی بگوید که دشمنان سوء استفاده کنند. شما فکر می کنید وقتی خبر ترور آقای هاشمی را به امام دادند ایشان آرام بود؟ امام چرا قربانی نذر کرد تا آقای هاشمی به سلامت برگردد؟ چرا وقتی شهید مظلوم انقلاب، آیت الله بهشتی به لقاء الله پیوست امام به اصحاب حفاظت و به سپاه و ارتش میگوید این که شما می گویید ایران پر از بهشتی است سخن درستی نیست؛ کجا ایران پر از بهشتی است؟ بهشتی یک ملت و یک امت بود. با اینکه آقای هاشمی رفسنجانی جانشین امام در ستاد فرماندهی کل قوا بود، ولی ادب ایشان اینگونه بود که مسائل کوچک را هم از امام سوال می کردند و با اینکه امام به ایشان اختیارات کامل را داده بود. حرف من این است که فکر نکنیم شأن آقای هاشمی، بهشتی و رهبر معظم انقلاب در کنار امام این بوده است که سر خود را پایین نگه دارند و حرف و سخنی نگویند و رفتار به معنای ولایی بودن باشد.
ایشان در فرماندهی جنگ مسائل و روزهای سختی را پشت سر گذاشتند. من توفیق داشتم که رابط بین فرماندهان جنگ و مرحوم حاج احمد آقا و امام بودم.
کسی که امام با قدرت و اعتماد کامل حکم فرماندهی کل قوا را به او داد، آقای هاشمی بود. او جنگ را به خوبی اداره کرد. هیچ نقطه کوری در مورد ایشان وجود ندارد که برخی بخواهند به خاطر سیاسی کاری و منافع جناحی زحمات ایشان را نادیده بگیرد و حرف های بیهوده و دشمن شاد کن بزنند.
دشمن می داند ما جنگ را با قدرت اداره کردیم و صلح را به پیش بردیم. نه اینکه ما جنگ را با عزت پیش برده باشیم و صلح را با ذلت پذیرفته باشیم. امام ما هم حسینی(ع) بود و هم حسنی(ع). آنجا که می بایست حسینی باشد حسینی بود و آنجایی که می بایست حسنی باشد، حسنی بود. 15 سال امام در نجف اشرف در محدوده ای کوچک بدون کمترین امکانات منتظر شد تا انقلاب به پیروزی برسد. این عدل، صبر و عزت حسنی است.
خداوند یارانی را در کنار امام قرار داد که انقلاب را با قدرت به پیش برود. کسی نمی تواند سهم یاران امام را انکار کند. در زمان ترور ها وقتی به امام گفته شد آقای هاشمی خانه اش در خیابان پاسداران حفاظت ندارد، امام حاج احمد آقا را مامور فرمود که آقای هاشمی را از محدوده خطر به هر شکل ممکن خارج کنید و در جماران اسکان دهید. این هم لطف الهی بود که مجاور حسینیه جماران خانه ای پیدا شد که محل سکونت آقای هاشمی شد.
من تاکنون تصور می کردم خانه ای که در جماران خریداری شد متعلق به خود آقای هاشمی است. اما این گونه نیست و همان زمان این خانه از کانال دولت و به نام دولت خریداری شده است. اما متاسفانه افراد کوته بین و کسانی که تنها به منافع سیاسی خود فکر می کردند چقدر پشت تریبون ها ایشان را به خاطر این خانه مورد حمله قرار دادند.
بلافاصله بعد از رحلت آقای هاشمی خانواده آقای هاشمی در همان چند روز اول گفتند ما آماده ایم خانه را تخلیه کنیم. همسر فداکار و شیرزن انقلابی آقای هاشمی گفتند هر روزی که بگویید خانه را خالی می کنیم تا اینکه دولت مصوب کرد که خانه آقای هاشمی جزو مجموعه میراث فرهنگی جماران بماند و به نام «خانه یاران امام» در تاریخ باقی باشد که مردم دروغین بودن بسیاری از تیترها و شایعات در مورد زندگی ایشان را بدانند؛ جامعه نباید تحت تاثیر تبلیغات سوء باشد و آفت زده شود تا امثال آقای هاشمی رفسنجانی مظلوم واقع شود.
اگر صبر، علم و تقوای این مرد نبود و دور اندیشی او نبود فکر می کنید مملکت ما امروز با همین اقتدار پیش می رفت؟ آقای هاشمی رفسنجانی در سال های سخت به هجمه های دیگران لبخند زد به آنها سلام گفت و به مجادله ای که به ضرر آنها تمام شود برنخاست.
جالب است که آقای هاشمی رفسنجانی کتاب خاطرات می نویسد و افرادی می گویند باید ببینیم خاطره ها از کجا درآمده است؟ شما چه کاره هستید که درباره خاطره یک فرمانده منصوب امام و شخصیت منصوب امام و مورد احترام اینگونه اظهار نظر کنید یا تشکیک کنید؟ با کمال تاسف باید بگوییم کشور ما، مملکت ما، انقلاب ما و مردم ما از وجود یک دریای آرام پر بهره پر فیض محروم شد.
رهبر فرزانه انقلاب، این فرزند خلف و شایسته امام از یک بازوی قدرتمند مشورتی محروم شده است. ایشان در دهه فجر پارسال که به زیارت مزار امام آمدند بیش از 15 دقیقه در کنار قبر آقای هاشمی قرآن و فاتحه خواندند و درباره عظمت آقای هاشمی سخنان مهمی فرمودند. آن سخن تاریخی را که «هیچ کس برای من مثل هاشمی نیست» آن جا نیز تکرار کردند.
باید نوشت، حفظ کرد و به نسل های بعد منتقل کرد که برای خدا بیاییم این سرمایه های بزرگ را به آسانی در معرض حراج سیاسی قرار ندهیم.
امروز با حسرت فراوان از فقدان هاشمی سخن می گوییم؛ چرا که او به قول برادر عزیز و فاضلمان حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای خاتمی «هاشمی شناسنامه انقلاب است»؛ آری ما هنوز در آغاز ورق زدن این شناسنامه افتخار آمیز هستیم.