اول وقت، سرهنگ وحید [دستجردی] رئیس شهربانی آمد و گزارشی از وضع شهرها داد.مجموعاً اوضاع را خوب توصیف کرد و حرکات مخالفان را ضعیف و پراکنده. میگفت: حمله به دفاتر هماهنگی زیاد است و فرماندهان نظامی و انتظامی خیلی از این تغییر راضیند، ازدوگانگی راحت شدهاند و تکلیفشان روشن شده، تضاد گذشته رنجشان میداده. حرف درستی است. سپس آقای مصطفی میرخانی آمد و از طرف دکتر پیمان، تقاضای ملاقات و تفاهم داشت و خودش هم از اینکه در میان همفکران قدیمی اش نیست، ناراحت بود و چاره جویی میکرد. آقای بهشتی، تلفن کردند و درباره مسائل جاری تبادل نظر کردیم. احمد آقا خمینی، تلفن کردند و پیشنهاد مراقبت بیشتر در شهرستانها کردند و از احتمال تظاهرات مخالفان در قزوین و استقبال عظیم مردم کاشان می گفتند. یاسر بهانه گیری دارد و می خواهد به باغی یا کوه یا جای دیگری، برای سرگرمی برود.عفت و فاطی به خانه اقدس خانم مرعشی، برای دیدار بابستگان رفسنجانی می روند. من می خواهم در خانه استراحت کنم؛ اگر بگذارند. فاطی و سعید، عصری برگشتند و از کثرت جمعیت نماز جمعه امروز می گویند؛ مردم شعارعلیه آقای بنی صدر می دادند و مسئولان آنها را نهی می کردند. آقای فتوحی همسایه، معاون فروهر، آمد و از اختلافش با فروهر صحبت می کرد؛ مدعی بود که یکی از قضات زندان اوین رشوه می گیرد. قرار شد دلیلی و سرنخی برای تعقیب ارائه دهند. عصر گروهی از معلولان و آسیب دیدگان جنگ آمدند و جریانهای اعجاب انگیزی ازفداکاری و شجاعت رزمندگان، نقل می کردند. مادر شهیدی آمد که خود کارگر کارخانه ای در اصفهان است و پسرش از شهدای بمباران زندان »دولتو« و مسئول سابق اطلاعات سپاه در کردستان است. خیلی صبور و بردبار ومقاوم است. شب، آقای لاهوتی آمد و بحث زیادی درباره موضع ایشان داشتیم. ایشان ازموضع امام،ما، مردم، صداوسیما و مجلس انتقاد داشت. آخر شب آقای محسن رضائی خبرداد که سی نفر می خواهند دولت را استیضاح کنند.