خاطرات دیگران از آیت الله هاشمی رفسنجانی
«سید جمال ساداتیان»، یکی از تهیهکنندگان سینما
خاطرات زیادی از همکاری آن سالها وجود دارد، اما شاید یکی از مهمترین آنها که در ارتباط با سینما هم باشد به فیلم «کانیمانگا» ساخته "سیفالله داد" برگردد.
شروع همکاری من با آیتالله هاشمی مصادف با فرماندهی ایشان در جنگ بود و ایشان که فرد مورد وثوق حضرت امام خمینی (ره) بودند، در جریان تمام مسائل مهم کشوری قرار میگرفتند و به ویژه در بحران جنگ و درگیری منافقین، امور را با سعه صدر مدیریت میکردند. آن روزها به دلیل علاقهای که به حوزه سینما داشتم با اهالی این حوزه در ارتباط بودم و گاهی در صورت نیاز کمکی برای پیگیری کارشان انجام میدادم. یکی از آن موارد در هنگام ساخت فیلم «کانیمانگا» رخ داد که موضوع به آقای هاشمی ارجاع داده شد و از آنجا که فیلم جنگی بود با مساعدت ایشان و نیز مقام معظم رهبری که در آن موقع رییس جمهور بودند، ۱۶۰ ساعت پرواز هلیکوپتر کبری برای فیلمبرداری این فیلم جنگی اختصاص داده شد. بعدها این دو مقام هر دو، فیلم را دیدند که مورد توجهشان هم قرار گرفت، به ویژه آنکه فیلم درباره جنگ و جبهه بود و در آن زمان پرداختن به ارتش نکته مثبتی محسوب میشد.
یکی دیگر از مواردی که میتوانم اشاره کنم، این بود که به دلیل همان ارتباط و همکاری و علاقهای که گفتم سناریوهای زیادی به دستم میرسید که میخواندم و چند بار پیش آمد که ایشان هم یکی، دو مورد از سناریوها را مطالعه کردند، مثل سریال «میرزاکوچکخان» که در کنار آن حاشیههایی هم نوشتند؛ چون شخصیت میرزاکوچکخان مورد توجهشان بود و نکاتی را که در فیلمنامه به نظرشان رسیده بود ذکر کرده بودند.
بعدها به دلیل اینکه علاقه بیشتری که به فعالیت در حوزه هنر تا سیاست داشتم، وارد وادی سینما شدم و هر از گاهی خدمتشان میرسیدم و دیداری داشتم، اما فقط در یک مورد برای فیلمام قصد کمک از ایشان را داشتم که آن هم برای فیلم «به رنگ ارغوان» بود.
همراه با ابراهیم حاتمیکیا دیداری با آیتالله هاشمی داشتیم تا از ایشان مشورت بگیریم که چگونه مشکل فیلم حل شود، اما از آنجا که آن روزها همزمان با دولت نهم بود، متوجه شدیم ایشان نمیتوانند وساطتی کنند و دیگر اصلا طرح موضوع نکردیم.
آقای هاشمی رفسنجانی در حوزه تفسیر قرآن نیز فعالیت میکردند و من بارها میدیدم فیشهایی را که از زمان زندانی بودن خود در هنگام مبارزات سیاسی نوشته و جمعآوری کرده بودند، مطالعه میکردند و خیلی هم دوست داشتنند که آنها را منتشر کنند.