خطبه ها
  • صفحه اصلی
  • خطبه ها
  • نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

نماز جمعه تهران به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی

محور خطبه‌ها:  نقش ماه رمضان در سازندگی فرد و جامعه، پیامبر اسلام و خطبه ماه‌ رمضان، نکته‌های اخلاقی پیامبر(ص) برای ماه رمضان، صله‌رحم، سفارش دیگر پیامبر(ص) برای ماه رمضان، امتیاز قرائت یک آیه قرآن در ماه رمضان  بسیج، پایگاه مهمّ انقلاب اسلامی، نقش نیروی‌دریایی ارتش در ششم و هفتم آذر ماه 59، انهدام دو اسکله نفتی‌البکر و لاعمیه، حضور در حرم امام رضا(ع)از ریاکاری‌های همیشگی شخص شاه در رژیم پهلوی، شعارهای حقوق بشری آمریکا و اتهامات آنان علیه ایران، معوّق شدن طرح‌ها، اوّلین نتیجه تنازعات داخلی، افغانستان، یکی از عوامل هم‌ پاشیدن شوروی سابق، سوابق تاریخی مردم افغانستان در مبارزه با استعمارگران، خلع سلاح نیروهای انگلیسی در افغانستان و کشتار 16 هزار نفری آنها، اهداف استکبار برای حضور در افغانستان، افغانستان، بلیه‌ای جدید برای غرب

  • دانشگاه تهران
  • جمعه ۲ آذر ۱۳۸۰
خطبه اول اهمیّت ماه رمضان در سازندگی فرد و جامعه/ پیامبر اسلام و خطبه ماه ‌رمضان/ یهودیان و روزه در روز عاشورا/ آغاز برنامه‌های پیامبر(ص)در سال دوّم هجری/ خطبه پیامبر(ص) در اوّلین ‌ماه رمضان/ ویژگی‌های خطبه پیامبر(ص)/ مضامین خطبه‌ی پیامبر(ص)/ رمضان، ماه برکت و رحمت/ خاصیّت‌های ماه رمضان/ شرایط طبیعی مشترک ماه‌رمضان با دیگر ماهها/ آگاهی کم انسان از اسرار الهی/ حضرت علی(ع)، راوی‌اصل خطبه پیامبر(ص)/ مؤمنین، میهمانان خدا در ماه رمضان/ رمضان، افضل ماهها/ تسبیح انفاس در ماه رمضان/ خواب، عبادات روزه‌داران/ اجابت دعاها در ماه رمضان/ امتیازات ماه رمضان برای‌بهشت و جهنم/ مزایای ماه رمضان/ قرائت قرآن، عبادتی ‌در ماه رمضان/ عدم بهره‌گیری از رحمت ‌خدا در ماه رمضان، شقیقه‌ای ‌برای انسان‌ها/ شقاوت، بدترین مُهر بر پیشانی انسان/ خودسازی‌های تشنگی و گرسنگی ماه رمضان/ انفاق، از کارهای پسندیده‌ ماه رمضان/ وجود مراکزی برای شناسایی‌نیازمندان در ایران/ انفاق مایحتاج، ایثاری‌ ویژه/ احترام به بزرگان از سفارش‌های پیامبر(ص)/ نکته‌های اخلاقی پیامبر(ص) برای ماه رمضان/ سفارش در رسیدگی به ایتام/ توبه، راهی برای نزدیکی ‌انسان به خدا/ استغفار از کارهای ضروری در ماه رمضان/ دوش انسان و بار سنگین‌ گناهان/ سجده‌های طولانی، نزدیکترین ‌راه رسیدن به خدا/ حُسن خلق، از سفارش‌های اکید پیامبر(ص) برای‌ ماه رمضان/ رفع مزاحمت از دیگران، از دیگر سفارش‌های پیامبر(ص)/ صله رحم، سفارش دیگر پیامبر(ص) برای ماه رمضان/ الطاف خدا شامل انسان‌های رئوف/ صلوات بر پیامبر(ص) از دیگر خواسته‌های پیامبر/ صلوات، راهی برای سنگینی‌کفه اعمال حسنه/ قرائت یک آیه قرآن در ماه رمضان، یعنی ختم قرآن/ الورع من محارم الله، افضل الاعمال فی‌شهر رمضان/ روزه، باعث تقویت تقوا خطبه دوم بسیج، پایگاه مهمّ انقلاب اسلامی/ بسیح عمومی، شیوه ماندگار پیامبر برای دفاع از اسلام/ اسلام، دینی با برنامه‌های‌دفاعی/ امام(ره) و فرمان تشکیل بسیج/ اهداف امام(ره) در اعلام ارتش 20 میلیونی/ نقش بسیح در مسایل‌مختلف جامعه/ روز نیروی دریایی، یکی‌از روزهای مهمّ تاریخ/ امکانات پیشرفته نیروی‌ دریایی عراق در اوّلین جنگ/ عملیات سرنوشت‌ساز نیروی ‌دریایی در ششم و هفتم آذر ماه 59/ انهدام دو اسکله نفتی‌ البکر و لاعمیه/ انزوای نیروی دریای عراق در طول جنگ/ سیادت بلامنازع ایران ‌بر خلیح فارس/ حمله رژیم پهلوی به حرم‌امام رضا(ع)/ حضور در حرم امام رضا(ع) از ریاکاری‌های همیشگی شخص شاه در رژیم پهلوی/ همدلی، ضروری‌ترین اصل‌حفظ جامعه/ خطرات ناشی از تنش‌های ‌داخلی برای نظام/ لزوم پرهیز از تشنج‌های بی‌مورد/ تمهیدات آمریکا پس ازحوادث 11 سپتامبر/ شعارهای حقوق بشری آمریکا و اتهامات آنان علیه ایران/ بازیچه قرار دادن مصالح انقلاب، نشانی از عدم بلوغ/ تضییع اوقات مسؤولان ‌در تنازعات بی‌نتیجه/ رکود اقتصادی در حالت‌تنازعات داخلی/ معوّق شدن طرح‌ها، اوّلین نتیجه تنازعات داخلی/ خسارات عمده معطلی طرح‌ها/ توجیه ناپذیری درگیری‌های ‌داخلی/ لزوم حفظ انسجام برای رونق ‌بخشیدن به اقتصاد/ فریب دولت‌های اسلامی در طرح آمریکایی سازش/ تحسین اعراب از طرح ‌فریب آمریکا/ سکوت حمایت‌آمیز آمریکا از جنایات اسرائیل/ افغانستان، تلخ‌ترین موضوع روز جهان اسلام/ ناسازگاری نیروهای نظامی ‌اعزامی به افغانستان با قابلیت‌های این کشور/ جبهه متحد شمال، عامل‌اصلی شکست طالبان/ تلاش آمریکا برای انحصاری‌کردن شکست طالبان/ لزوم مرور تاریخ افغانستان‌ توسط آمریکا و انلگیس/ افغانستان، یکی از عوامل هم‌ پاشیدن شوروی سابق/ سیستم غلط شوروی، دوّمین ‌عامل ‌فروپاشی ‌این‌ امپراتوری/ هند، محور سیاست‌های جهانی ‌انگلیس در زمان امپراتوری ‌بریتانیا/ نیاز انگلیس به ایران ‌برای حضور در منطقه/ درک ارزش افغانستان توسط ‌انگلیسی‌ها پس از سقوط ‌ناپلئون/ حکومت‌های انگلیسی در افغانستان/ رفتار مستکبرانه انگلیسی‌ها با مردم افغانستان/ قیام 1841 مردم افغانستان‌ علیه انگلیس/ زمینگیر شدن انگلیسی‌ها در افغانستان/ جهاد دو ماهه افغانی‌ها علیه انگلیس/ ننگ آورترین قرارداد تاریخ ‌بریتانیای کبیر/ ننگ آورترین قرارداد تاریخ ‌بریتانیای کبیر/ خلع سلاح نیروهای انگلیسی در افغانستان/ کشتار 16 هزار نفری نیروهای‌انگلیسی در افغانستان/ افغانستان، سرزمین مورد علاقه انگلیسی‌ها/ تفاوت شرایط زمان الان با دویست سال پیش/ اهداف استکبار برای حضور در افغانستان/ اسناد جنایات انگلیس در کتاب محمود محمود/ لزوم درس گرفتن کشورهای انگلیس و آمریکا از کارنامه ‌حضور گذشته در منطقه/ اهمیّت شرافت و کرامت برای ‌مردم افغانستان/ لزوم انتخاب راه درست برای‌ حلّ مسئله افغانستان/ شکست سیاست‌های استکباری در مسئله اسرائیل/ لزوم احترام به حقوق بشر توسط تمام کشورها/ فرهنگ اهل بیت(ع) بهترین ‌فرهنگ برای حکومت بر دنیا/ افغانستان، بلیه‌ای جدید برای غرب

خطبه اول :

اعوذبالله من‌الشیطان الرجیم

بسم‌اللّه الرحمن‌الرحیم

الحمدلله والسلام علی رسول الله و علی آله الائمة المعصومین

اوصیکم عبادالله بتقوی الله واتباع امره و نهیه

بحث اخلاقی را که معمولاً در خطبه‌های اول داشتم، امروز به ماه رمضان و روزه اختصاص می‌دهم. مطالبی که خواهم گفت، تعقیب همان بحث‌های اخلاقی است. منتها به‌صورت یک بحث مستقل خواهد بود. آخرین خطبه‌ام که ناقص مانده، بحث قناعت و حرص بود که به یک خطبه نیاز دارد. ان‌شاءالله بعداً خدمتتان عرض می‌کنم. امروز به‌ خاطر اهمیتی که ماه رمضان در سازندگی، اصلاح فرد و جامعه، رشد، کمال و سعادت انسان‌ها دارد، مخصوص ماه مبارک رمضان است، فکر می‌کنم وظیفه خطبای جمعه است که مطالبی را مطرح کنند. گرچه ممکن است تکراری باشد، به‌خصوص برای آنهایی که اهل مسجد، منبر و خطابه هستند، تکراری است. امّا برای بسیاری از مردم که از طریق تریبون‌های دیگر می‌شنوند، مطالب تازه‌ای خواهد بود. امروز تقریباً همه صحبتم حرف‌های پیغمبر اکرم(ص) است. یعنی همان خطبه‌ای که ایشان در ماه رمضان خوانده‌اند. شاید تکراری باشد. یعنی مطالب آن را در ماههای رمضان تکرار کرده باشند. چون گوناگون نقل شده است.

 

اولاً می‌دانید که روزه در ماه شعبان سال دوم هجری بر مسلمانان واجب شد. یعنی در دورانی که پیغمبر اکرم(ص) در مکه بودند، تکلیف روزه نبود و به مدینه هم آمدند تا حدود 15 ماه روزه نبود. پیغمبر(ص) فقط روزه‌ای را اجازه داده بودند و آن روزه‌ای بود که ظاهراً یهودی‌ها در روز عاشورا می‌گرفتند. چون معتقد بودند روزی که بنی‌اسرائیل با غرق شدن فرعونیان نجات یافتند، آن روز را روزه گرفتند و مسلمان‌ها هم می‌گرفتند و تبعیت می‌کردند. به‌ خاطر اینکه آنها هم این پیروزی بنی‌اسرائیل را بر فرعونیان مقدّس می‌دانستند و جشن می‌گرفتند.

امّا در ماه شعبان سال دوم هجری تکلیف روزه گرفتن در ماه رمضان آمد و در همان ماه رمضان مردم شروع به روزه گرفتن کردند. مثل اینکه از این مقطع برنامه‌های مهم اجتماعی، سیاسی و سازندگی پیغمبر(ص) آغاز می‌شود. چون همین سال است که عید فطر و زکات فطر مطرح می‌شود. در همین سال است که در ماه رمضان جنگ بدر پیش می‌آید و تحوّلات مهمی در آن دو سه ماه افتاده است.

به‌ هر حال اولین ماه رمضانی که مردم روزه گرفتند، طبق نقل تواریخ، سال دوم هجری است. پیغمبر اکرم(ص) در شروع آن ماه - یا در آخر شعبان که جمعه بود، مثل امسال یا در جمعه اول ماه مبارک رمضان مثل امروز - این خطبه را برای مردم خوانده‌اند و درباره ماه رمضان و روزه مطالب بسیار مهمی گفته‌اند.

خطبه مهمی است. فکر می‌کنم خوب است جزو محفوظات نیروهای انقلاب باشد. متن خیلی زیبایی هم دارد. تقریباً یک صفحه یا دو صفحه است. می‌توانند حفظ کنند و همیشه در ذهن داشته باشند. آسان است. کلماتش فصیح، بلیغ و روشن است. خطبه سه زاویه دارد:

1- در توضیح عظمت و ارزش‌های ماه رمضان است.

2- درباره وظایف مردم و مسلمانان نسبت به این ماه است. کارهایی را که باید بکنند، رئوس آنها را پیغمبر(ص) مطرح فرمودند.

3- الطاف و امتیازاتی است که خداوند به‌ خاطر ماه رمضان در اختیار بشر گذاشته است.

البته اینها مخلوط است و 3 بخش مستقل نیست. ولی من سعی می‌کنم در ضمن خواندن آنها را جدا کنم. خطبه این‌گونه شروع می‌شود: «ایها الناس قد افلح علیکم شهرالله و من برکه و رحمه و مغفره» ماه رمضان با برکت و رحمت و مغفرت خدا به‌سوی شما آمد. این مطلع خطبه است. یکی از خاصیت‌های این ماه را مطرح می‌کنند که در این ماه دعوت به میهمانی خدا شدید. البته ما همیشه میهمان خدا هستیم. همه موجودات عالم از رزق الهی زندگی می‌کنند. اگر یک لحظه رزق خداوند قطع شود، همه ما نابود می‌شویم. این در اصل همه جا و همه چیز است. اما اینجا یک ویژگی دارد و میهمانی ویژه و حالت جدیدی است که شرایط آن از میهمانی عمومی موجودات بیشتر است و همه زیر سایه رحمت خداوند هستند.

آن ویژگی‌ها چیست؟ گفتم که سه قسمت است: یکی امتیازاتی که در ماه رمضان گذاشته‌اند. اولاً ممکن است در ذهن بعضی‌ها بیاید که بخواهند همه چیز را در نظر بگیرند. در ماه رمضان هم مثل بقیه روزهای دیگر خورشید طلوع و غروب می‌کند. در این ماه چرخ و فلک می‌چرخد. زمان در این ویژگی‌هایی که می‌گویید، تأثیر ندارد. می‌توان گفت: اولاً می‌تواند قراردادی باشد. خداوند برای این قطعه از زمان به‌ خاطر اهداف تربیتی و تکاملی بشر احکامی صادر فرمودند. این امتیازات می‌تواند طبیعی باشد، البته ما آنها را نمی‌فهمیم که چگونه است. اسرار زمان و حرکت کائنات و تأثیر زمان و لحظات را خیلی کم می‌فهمیم. همه علومی که بشر دارد، تا امروز یک حرف از سی حرف - به تعبیر بعضی از روایات - است. به‌هرحال اینهاست که پیغمبر(ص) فرمودند. من این را از وسایل‌الشیعه و از قول امام رضا(ع) می‌گویم و امام رضا(ع) هم از آباء و اجداد خود و از علی‌بن‌ابیطالب(ع) نقل می‌کنند که علی‌بن‌ابیطالب(ع) در موقعی که پیامبر(ص) این صحبت‌ها را می‌فرمودند، از مستمعان بودند. راوی ما علی‌بن‌ابیطالب(ع) است. پیامبر(ص) در اوّل خطبه فرمودند: «ما دوعیتم الی ضیافت الله و جعلتهم من اهل کرامت الله». بیست یا بیست‌و یک مورد آن را عرض می‌کنم.

شما به میهمانی خداوند دعوت شده‌اید و خداوند می‌خواهد به شما اکرام و احترام کند. ایام، لیالی و ساعات این ماه از ایام و لیالی و ساعات سایر ماه‌ها افضل است که عرض کردم چرا افضل است. خداوند می‌خواهد و می‌تواند قراردادی یا طبیعی باشد که ما آنها را نمی‌فهمیم.

ما که میهمان خدا شدیم، خداوند برای ما مزیت‌هایی در این ماه قرار داده و آن این است که «انفاسکم فیه تسبیح» نفس‌هایی که می‌کشیم به حساب تسبیح و ذکر خدا می‌آید. انسان در یک ماه چقدر نفس می‌کشد؟ عددش را خودتان می‌توانید در بیاورید. خوابی که می‌کنیم، عبادت است. البته شرطش این است که چیزهای بعدی را عمل کنیم. یعنی اگر عمل کنیم این‌گونه می‌شود. اگر انسان‌هایی عمل نکنند، بدتر می‌شود. بغض خداوند می‌آید.

به هر حال، خواب انسان در ماه رمضان عبادت است، بالاخره کسانی هستند که 7 یا 8 ساعت می‌خوابند که در همان موقع در پرونده و نامه اعمالشان عبادت تلقی می‌شود. با این تعبیر پیغمبر(ص) هر کاری که می‌کنند، مورد قبول خداوند است. خیلی اعمال داریم. مطمئن نیستیم که همه آنها پذیرفته می‌شوند. اما پیغمبر(ص) می‌فرماید: خداوند گفته است در این ماه این اعمال را می‌پذیرم. دعایی که می‌کنید، مستجاب می‌شود. البته معنای استجابت دعا این نیست که شما فورآ همانی که خواستید، داده شود. استجابت دعا مراحل و شیوه‌هایی دارد. بعضی وقتها مصلحت ما نیست و نباید بشودو خواسته دیگری جایگزین آن می‌شود. آن را روزی در بحث دعا توضیح خواهم داد.

پیغمبر(ص) می‌فرماید: دعایی که می‌کنید، خداوند می‌پذیرد و بی‌نتیجه نمی‌ماند. می‌فرماید: «یکی از امتیازات مهم این ماه این است که درهای بهشت باز است و مواظب باشید که درهای بهشت به روی شما بسته نشود. دیگر اینکه درهای جهنم بسته است و مواظب باشید دوباره این درها برای شما باز نشود و برای همیشه برایتان بسته بماند. سوم اینکه شیطان‌ها در غل و زنجیر هستند، مواظب باشید این غل و زنجیر در مقابل شما باز نشود و شیطان را بر شما مسلّط نکند.

اینها همه توضیح معقول دارد. با توجه به ‌اعمال و شرایطی که در ماه رمضان وجود دارد، خیلی آسان می‌توانید خودتان تحلیل کنید که چرا این سه مزیت مهم در این‌ماه گذاشته شده است. ما چه بکنیم؟

قسمتی را عرض می‌کنم: اولاً دعا بکنیم. «فسئلوا ربکم به نیات الخالصه قلوبهم طاهره» با دل‌های پاک و نیت‌های خالص از خدا بخواهید توفیقتان بدهد که در این ماه بتوانید عبادت کنید و روزه بگیرید و قرآن بخوانید «ان یفقکم لصیامهی و تلاوتک کتابک» بعداً روی قرآن بحث مستقلی دارم. می‌گوید این هم جزو دعاهایتان باشد که خداوند از شما سلب توفیق نکند و توفیق بدهد که هم بتوانید روزه بگیرید و هم بتوانید قرآن بخوانید که نوعی عبادت است. عبادت را هم جداگانه داریم. بعد پیغمبر(ص) تأکید می‌کند که با این شفاعتی که در این ماه از شما می‌شود، با امتیازاتی که خداوند داده، با حضوری که به عنوان میهمان بر سر سفره رحمت خدا پیدا می‌کنید، اگر نتوانید در این ماه از رحمت خدا بهره‌گیری کنید، شقیقه است که بدترین چیز برای ما این است که نعوذ بالله صفت شقاوت بر ما اطلاق شود.

همه رحمت‌ها برای دیگران این است که به سعادت برسند. خطر مهم انسان این است که شقی شود. حالات شقاوت بدترین مُهری است که بر پیشانی انسان می‌خورد و هستی انسان را به باد می‌دهد «ان شقی من حروم ان غفران الله تعالی فی هذا الشهر العظیم»

هفتم اینکه روزه تشنگی، گرسنگی و تشنگی دارد، البته با روزهای کوتاه و شب‌هایی که بلند است، خیلی محسوس نیست. امّا در مجموع در شرایط خاص، تابستان‌ها و روزهای بلند، قطعاً گرسنگی و تشنگی دارد. این‌گونه نیست که انسان فکر کند که روزه بگیرد و چیزی از او کم نشود. می‌فرماید: از این تشنگی و گرسنگی هم درس بگیرید. یاد تشنگی و گرسنگی طولانی صحرای قیامت کنید که آنها مهم است. این تشنگی چیزی نیست، زودگذر است.

از دیگر چیزهایی که تأکید کردند، فرمودند: «و تصدقوا فقرائکم و مساکینکم» این هشتم است، به نیازمندان، مساکین و فقرا انفاق کنید، یعنی تصمیم بگیریم. مقداری از امکانات خود را به فقرا بدهیم که همسایه، آشنا و غیرآشنا هستند. بهتر این است که انسان به کسانی که می‌شناسد و نیازمندند، برسد. بعضی‌ها هستند که نمی‌توانند کمک کنند. البته الحمدالله جاهایی مثل کمیته امداد و بهزیستی و جاهای دیگر خیریه هستند که آنها فقرا را می‌شناسند. یعنی پرونده دارند. از طریق آنها می‌توانند بدهند. آنهایی که کم دارند، کم بدهند. همین کم اینها از خیلی کسان دیگر که مقداری به دیگران می‌دهند، بیشتر است.

«لن تنالوا البر حتی تتفقوا ممانحبون» اگر می‌خواهید انفاقات شما درجه داشته باشد، از آنهایی که دوست دارید، بدهید. خود انسان نیاز دارد، ولی نیازش را قیچی می‌کند و می‌دهد. اگر این حالت باشد، تحقیقاً در جامعه تأثیر فوق‌العاده برای انسجام و وحدت دارد و آینده ساز است و روی ماه‌های بعد هم تأثیر می‌گذارد.

«وقروا کبارکم و ارحموا صغارکم». به بزرگترها و پیرمردها و پیرزن‌ها احترام کنید، آنها را موقر بدارید و این اخلاق اسلامی را در این ماه بیشتر مراعات کنید و نسبت به‌کودکان و کوچکترها ترحم بیشتری کنید، دل‌های آنها را بیشتر جذب کنید که این حالت سازنده است.

«واحفظوا السنتکم و غضوا اعمالا یحل النظرالیه بصارکم». زبانتان را حفظ کنید که با ماه‌های دیگر تفاوت داشته باشد. غیبت نکنید، تهمت نزنید. حرف‌های بی‌مورد نگویید، دروغ نگویید. سعی کنید از چیزهایی که به‌عنوان آفات زبان می‌شناسید، پرهیز کنید و چشم‌هایتان را در این ماه نسبت به چیزهایی که نباید ببینید، نامحرم کنید و نگاه نکنید، معلوم است که چه مواردی است که انسان نباید به‌آنها نگاه کند. قدری می‌تواند عمومی‌تر باشد که اصولاً انسان چشم واقعی خود را از حرام‌ها ببندد.

نمی‌توانم همه این جملات را در این خطبه توضیح بدهم، فقط می‌خوانم که دیگران را تشویق کنم. دیگران حفظ کنند و خودشان شرح آن را ببینند.

«وتحنوا علی ایتام الناس» پیامبر(ص) نسبت به ایتام تأکید کرده‌اند و ما هم این تأکید را حفظ کنیم. ایتام ویژگی‌هایی دارند که محبت بیشتر به‌آنها می‌تواند برای جبران مشکلاتی که در زندگی بی‌سرپرست آنها هست، مؤثر باشد، لذا به‌ خصوص پیغمبر(ص) روی این تأکید کرده‌اند که اگر چنین کنید، خداوند هم با ایتام شما مهربانی خواهد کرد.

دستور کلی‌تری را یادداشت کرده‌ام که می‌فرماید: «توبوا الی اللّه من ذنوبکم». در این ماه از گناهانی که در طول سال و گذشته‌های دور، مرتکب شدیم خالصانه پشیمان بشویم و نخواهیم آنها را تکرار کنیم. از خداوند بخواهیم گذشته ما را پاک کند. چون قبلاً پیغمبر فرمود: خداوند دعای شما را قبول می‌کند. انسان اعمالش را خودش می‌داند، پرونده‌اش را بیشتر از همه می‌داند که چه کرده و چه نکرده است. «ان انفسکم مرهونه باعمالکم فکفوها باستغفارکم». جان شما در گرو عمل شماست. عمل شماست که شما را در احاطه خود دارد، شما اگر اعمال بدی دارید با استغفار جانتان را آزاد کنید.

ما اسیر اعمال بدمان هستیم و در این ماه می‌توانیم خودمان را آزاد کنیم. دوش‌های شما زیر بار خطاها است و می‌توانید دوش خود را از این بارها سبک کنید «و ظهورکم تخلیه من اوزارکم و نحففوا عنها بطول سجودکم».

سجده‌های طولانی کنید که نزدیکترین راه به‌خداوند از حالت سجده به‌دست می‌آید، در حال سجده‌های طولانی دوشهای سنگین زیر بار گناه و مسئولیت‌ها را قدری سبک می‌کنید. باز اشاره است به ‌اینکه درخواست، در سجده‌ها از مواقع دیگر مؤثرتر است.

یکی از مسایل دیگری را که مطرح می‌فرمایند «حسن خلق» است. این حسن خلق غیر از آن اخلاقی است که ما فصل‌های مفصلّی برایش داریم. می‌گوید در معاشرت‌ها - با همین معنای عرفی که خودمان داریم - با مردم حسن خلق داشته و خوش اخلاق باشید. «من حسن منکم فی هذا الشهر خلقه کان له جوازآ علی الصراط» حسن خلق جوازی به‌شما می‌دهد که از پل صراط به‌خوبی عبور کنید، احتیاج به‌توضیح بیشتر دارد که فرصت نداریم. به‌هرحال حسن خلق را در این ماه جدّی بگیرید.

این تمرین یک ماهه بعداً هم باقی خواهد ماند، قطع نمی‌شود. اگر شرّی دارید، اگر نسبت به مردم، همسایه، هم چراغ، همکار، رقیب و هر کس دیگر مزاحمت دارید، در این ماه سعی کنید شرّ مزاحمتتان را از مردم کم کنید. مثل همیشه زندگی نباشید. در این ماه باید امتیاز بگیرید. «من کفافیه شره کف اللّه عنه غضبه یوم یلقاه» کسی‌که در این ماه موفق شود که مزاحم دیگران نباشد، خیلی خوب است. اینجا مسئله سلبی مطرح است. به‌هر نحوی مزاحم دیگران نباشیم. خودمان هم می‌دانیم که کجاها و چگونه مزاحم مردم هستیم. خداوند روز قیامت غضب خود را از ما برمی‌دارد. در ملاقاتمان با خدا احساس غضب خداوند نمی‌کنیم.

یکی از چیزهایی که ممکن است متروک شده باشد «صله رحم» است که انسان به‌قوم خویش برسد، محبّت کند و رفتار محبت‌آمیز داشته باشد. اگر نیاز دارند، آنها بر دیگران اولویت دارند، باید به‌آنها رسید. اگر خدای نکرده قطع رحم کرده باشید، در این ماه جبران کنید. «و من وصل فیه رحمه وصله الله برحمته». اگر در این ماه صله رحم کردید، خداوند هم رحمتش را به‌شما وصل می‌کند و برعکس آن «و من قطع فیه رحمه، قطع‌الله عنه رحمه» کسی‌که در این ماه با بستگان خود قطع رحم بکند، خداوند هم رحمتش را از او قطع می‌کند. این همیشه است. ولی در این ماه برروی آن تأکید شده است.

یکی از چیزهایی که پیغمبر خواسته‌اند و جالب هم هست - ایشان که برای خودشان نخواسته‌اند، برای یک راه درست خواسته‌اند - فرموده‌اند: هر کس صلوات بر من را در این ماه زیاد کند (صلوات نمازگزاران). «و من اکثر فیه من الصلوه علیه، ثقل اللّه میزانه» خداوند کفه میزان اعمال او را سنگین‌تر می‌کند. خیلی مهم است که پیغمبر(ص) از مردم بخواهند این کار را نسبت به او بکنند، قطعاً یک مسأله خودخواهانه‌ای نیست. چنین احتمالی از پیامبر معصوم مردود است. شاید پیغمبر با تلخی این را مطرح کرده باشند. چون این راهی برای کفه سنگین اعمال حسنه ما است که فرموده باشند.

باز می‌فرمایند - این نوزدهمی است - کسی‌که آیه‌ای از قرآن را در این ماه بخواند، مثل کسی است که یک ختم قرآن بخواند. این‌قدر در این ماه با ماه‌های دیگر تفاوت عمل وجود دارد. لذا سعی کنید آیات قرآن را زیاد بخوانید و استفاده نمایید.

علی‌بن‌ابیطالب(ع) که مستمع بودند، بلند شدند و از پیغمبر(ص) سؤال کردند: بهترین اعمال چیست؟ بهترین را بگو که ما از آن استفاده کنیم. «ما افضل الاعمال فی هذه الشهر؟» حضرت رسول(ص) جواب دادند: «الورع من محارم اللّه» بهترین عمل‌ها این است که از چیزهایی که خداوند حرام کرده، پرهیز کنید.

بیستمین و آخری را عرض کنم و آن آیه‌ای است که اول خطبه خواندم، نتیجه روزه و ماه رمضان را این می‌داند که «لعلکم تتقون» البته اگر تقوا، تقوا، تقوا. این جوهر، گوهر و ملکه با ارزش در وجود انسان باشد. همه چیزهایی که عرض کردم، فروع تقواست. اگر ما متقی باشیم و واقعاً همیشه خدا را حاضر و ناظر بدانیم و از خلاف‌ها بترسیم و به فضل خدا امیدوار باشیم، به نتایج مطلوبی می‌رسیم که آن «سعادت» است.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

انا اعطیناک‌ الکوثر/ فصلّ لربک وانحر/ ان شانئک هو الابتر*

 

*  سوره مبارکه کوثر

خطبه دوم :

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

الحمدللّه والسلام علی رسول اللّه و علی علی امیرالمؤمنین و علی الصدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی ‌بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف الهادی المهدی(عج) صلوات الله علیهم اجمعین

اوصی عبادالله بتقوی الله واتباع امره و نهیه

مناسبت‌های این هفته فراوان است که من بعضی‌ها را به‌اختصار و بعضی‌ها را با توضیح بیشتر عرض می‌کنم.

اولین آن هفته بسیج(1) است که برای انقلاب، آینده جامعه، امنیت، سعادت، کمال، رشد و فرهنگ ما، پایگاه مهمی است. بسیج حرکتی بود که اول انقلاب با الهام از حرکت پیغمبر اکرم(ص) در صدر اسلام و در مدینه انتخاب شد. پیغمبر(ص) که به مدینه آمدند و حکومت جوانشان را شروع کردند، با بغض‌ها و کینه‌ها، خطرها و تهدیدهایی مواجه شدند که احزاب و گروههای مسلح و پولدار جزیره‌‌العرب داشتند. ایشان که این امکانات را نداشتند، به بسیج عمومی متوسّل شدند و همه مردم مکلّف شدند که به‌نحوی خودشان را برای دفاع آماده کنند. فرمان پیغمبر(ص) به‌خوبی اجرا شد و نیروهای اسلامی جهاد و دفاع را جزو تکالیف مهم خودشان پذیرفتند و از آن به بعد پیغمبر(ص) با نیروی مردمی همیشه در صحنه‌های دفاع موفقیّت داشتند.

اصولاً برنامه اسلام دفاعی است نه تهاجمی. اگر گاهی دست به تهاجم می‌زند، به‌ خاطر این است که از خطر آینده جلوگیری کند یا اینکه منع دیگران را که مانع ابلاغ پیام می‌شوند، بردارد. اصل ابلاغ پیام خداست و نیروهای نظامی پشتوانه هستند که این پیام بتواند در جامعه مطرح باشد. امام تقریباً نه یا نه ماه و نیم بعد از پیروزی انقلاب بسیج را تشکیل دادند. فرصت کمی بود که امام اعلام بسیج عمومی کردند. چون ایشان فهمیدند و متوجه شدند که خطرها دارد می‌آید و استکبار بنا ندارد انقلاب را تحمّل کند. تقریباً شبیه حرکت پیغمبر(ص) در صدر اسلام بود. بسیج مستضعفین را اعلام کردند و ارتش 20 میلیونی گفتند. آن روز ظرفیت ایران 20 میلیون جوان بود. الان بیشتر است. خواستند بفرمایند همه کسانی‌که می‌توانند، باید به‌نحوی با بسیج همکاری کنند. یا عضو فعال شوند یا به‌شکل دیگری که می‌توانند. ما آثار بسیج را در جنگ دیدیم، امروز می‌بینیم، در مسائل اجتماعی و سیاسی، در مقابل شرارتهایی که می‌شود، در تأثیرات فرهنگی و در خدمات بسیار وسیع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که می‌کنند، می‌بینیم. الحمدالله امروز شما برنامه‌ها را از زبان فرمانده سپاه پاسداران شنیدید و توضیحات کامل را در هفته بسیج می‌شنوید.

روز نیروی دریایی(2) است که به‌نظر من یکی از روزهای مهم تاریخ انقلاب است. ما یکی از تهدیدهای بسیار جدّی که داشتیم، از طریق خلیج‌فارس بود. آنجا که منابع اقتصادی ما هست و نقطه‌ای که دروازه ورود ما به‌آبهای آزاد است. محل تنفس است. اصولاً هر کشوری که به دریاهای آزاد راه نداشته باشد، مشکل دارد.

یکی از مشکلات اساسی افغانستان همین است. دشمن هم تصمیم گرفته بود آنجا را از ما بگیرد و ما را محدود کند. از پیش نیروی دریایی عراق را تقویت کرده بودند و عراق هم قرارداد بسیار پرهزینه‌ای با ایتالیا بسته بود که به قیمت آن روز، دو میلیارد دلار ناوگان جنگی جدید و مدرن تهیه کرده بود. البته در حال ساخت بود و هنوز نیامده بود. خیلی مهم بود. با این ارزیابی، نیروی دریایی ما در ششم و هفتم آذر سال 59 و چند ماه بعد از شروع جنگ حرکتی انجام داد که نیروی دریایی عراق تقریباً منهدم شد. با این حرکت دو ضربه بزرگ به عراق وارد شد.

اولاً اسکله‌های نفتی البکر و الاعمیه منهدم شد و عراق تا آخر جنگ نتوانست از خلیج‌فارس نفت صادر کند که این بسیار بسیار مهم بود، به زحمت با کامیون از طریق اردن و یا لوله‌ای که در ترکیه داشت، مقداری صادر می‌کرد و این خیلی مهم بود.

دوم اینکه نیروی دریایی عراق را طوری منهدم کردند که تا آخر نتوانستند از پناهگاه خود در ام‌القصر بیرون بیایند.

ناوچه‌ها و کشتی‌های آنها منهدم و راه برآنها بسته شد. تا آخر جنگ با مزاحمت‌های هوایی عراق در خلیج‌فارس مواجه بودیم. البته آن هم بد بود، غربی‌ها خیلی به‌ عراق کمک کردند، موشک‌های حساس دادند، هواپیما و هلیکوپترهای مؤثری دادند. ولی ما سیادتمان را بر خلیج‌فارس از اروند تا هرمز حفظ کردیم و دیگران به ‌ما وابسته بودند نه ما به دیگران. این واقعاً مهم بود. آن روز ما ناوچه پیکان را از دست دادیم که مظهر مقاومت بود. چون خیلی خوب کار کرده بود. لذا بنده این روز را به ملت ایران و نیروی دریایی و نیروهای مسلح و نیروی هوایی که آن‌موقع در پیروزی خیلی مؤثر بود چون حفاظت هوایی آن عملیات را به‌عهده داشت و ضربه‌های کاری زد، تبریک عرض می‌کنم.

روز حمله و حشیانه رژیم پهلوی به حرم مقدس امام رضا(ع) در این هفته است که واقعاً از بی‌شرمی‌های رژیم پهلوی و شخص محمدرضاست که خودش را متولّی حرم امام رضا(ع) می‌دانست. آن‌روز نیروهای سفّاکش داخل حرم ریختند و به حرم و زوّار و مقدّسات تجاوز و اهانت شد که واقعاً این عمل رژیم پهلوی بی‌شرمانه بود. این مسأله ضربه بزرگی به رژیم زد. چون یکی از تظاهرات و ریاکاریشان این بود که مدام به‌حرم می‌رفتند و به‌عنوان متولّی و مسؤول آنجا عکس و فیلم می‌گرفتند. با این کار پرده ریای آنها دریده شد و مردم خیلی چیزها را فهمیدند. زوّار که برگشتند، موج تنفر را در سراسر ایران منتقل کردند.

مسائل جهانی مهم است. ولی قبل از آن نکته‌ای از خودمان عرض کنم و آن شرایطی است که الان در ایران است. شرایط جهانی و وضعی را که در منطقه، افغانستان، پاکستان و عراق است، بعداً می‌گویم.

در داخل کشور به‌انسجام، وحدت، همدلی و همکاری نیاز داریم. در این روزها صدمه زدن به‌وحدت ملی، به تلاش مردم و به فعالیت‌های جاری کشور خیانت و خطر است.

نیروهای انقلاب در تمام این دوره در سایه اتحاد، انسجام و حضور در صحنه و فداکاری توانسته‌اند خطرها را دفع کنند. دشمن هم فهمیده و ارزیابی کرده است و سرمایه‌گذاری می‌کند تا سرمایه ملی را در داخل کشور ضعیف کند. می‌بینید که درگیری‌ها، تشنج‌ها، تنش‌ها و تهاجم‌های به یکدیگر چقدر فراوان شده است! انسان احساس می‌کند که افراد غیربالغ می‌خواهند مسئولیت کشور را بر عهده بگیرند. یعنی افرادی که این رشد و بلوغ را ندارند و شرایط زمان را درک نمی‌کنند، این مسأله چیست؟

چرا ما باید این‌قدر نسبت به خودمان و اجزاء بدن و پیکر خودمان بدرفتاری کنیم؟ از تشنج‌هایی که در جامعه می‌بینید، چه می‌فهمید؟ البته یک بُعد سیاسی دارد که به ‌هر حال جامعه یک مقدار زنده و حرف‌ها مطرح می‌شود و آموزش‌هایی دارد. اینها در همه شرایط می‌تواند مطرح باشد. اما نه بدین‌صورت. می‌بینید آمریکایی‌ها که یک ضربه خوردند، شروع کردند که قوانینی را بگذرانند. آزادی‌ها را محدود می‌کنند، اجازه شکنجه، بازداشت بدون دلیل، نگهداری زندانیان را تا هر وقت که بخواهند صادر می‌کنند. اجازه بازجویی همه خارجی‌ها و ورود پلیس بدون حکم دادگاه را به همه جا می‌دهند. قوانین مدنی را معلّق می‌کنند. هر چه که دولت ادعا می‌کند لازم دارد، مجلس فورآ برایش تصویب می‌کند، فقط به‌ خاطر اینکه یک ضربه خورده است.

ما در زمان جنگ این‌کارها را نکردیم، پنج استان ما اشغال بود و تهران را بمباران و موشک‌باران می‌کردند، دست به‌این‌کارهایی که آمریکایی‌ها زدند، نزدیم. می‌بینید که همان‌موقع به ‌ما می‌گفتند: اینها حقوق بشر و آزادی را مراعات نمی‌کنند، حرف‌هایی را که فراموش نخواهیم کرد، می‌زدند.

اگر ما در این شرایط بخواهیم مصالح ملت، انقلاب و اسلام را بازیچه کنیم، واقعاً نشان از عدم بلوغ است و خطر زیادی دارد. دشمن در کنار ماست. هر روز هم کلمه‌ای می‌گویند و تهدید می‌کنند. همین دو روز پیش یکی از مسؤولان سیاست‌گذاری آمریکا، مشاور رئیس‌جمهور و وزیر دفاع این کشور رسماً اعلام کرد که رژیم ایران را باید عوض کرد و نظام سیاسی ایران قابل تحمّل نیست. این صراحت با حضور این نیروهای متعفن در کنار ما، بالاخره پیامی دارد.

وضعی که می‌بینید، اگر بخواهد ادامه یابد، اولاً مانع کار است. بالاخره مسؤولین، مدیران، تصمیم‌گیرها و همه، به‌ خصوص مردم منتظرند تا ببینند که نتیجه چه می‌شود و این درگیری‌های سیاسی داخلی با آن تهدیدهای خارجی به کجا می‌انجامد.

وقت مسؤولان را می‌گیرد. الان چقدر انسان‌ها از مجلس، دولت و مدیران و سایر مسؤولان وقت خود را صرف حلّ این تنازعات می‌کنند! اگر کسی اینها را جمع می‌زد، می‌دیدید که بخش عمده‌ای از وقت با ارزش کشور، وقت آنهایی که حقوق می‌گیرند تا برای مردم کار کنند، صرف چیزهای مضر می‌شود، سرمایه‌گذاری در این شرایط بسیار مشکل است. دولت با توجه به ‌امکانات محدود مشکل دارد. با این وضع نه مدیران ریسک می‌پذیرند و نه افراد دیگر حاضرند، کاری کنند. خیلی دشوار است. مردم هم بدتر از این.

آنهایی که پولدارند، پولشان را دوست دارند، دوست داشتند که پولدار شده‌اند، آنها در شرایطی که جامعه ابهام داشته باشد، پول‌هایشان را به زمین و کارخانه نمی‌چسبانند. در بانک‌ها هم به زحمت سرمایه‌گذاری می‌کنند. خیلی‌ها ترجیح می‌دهند در خارج از کشور سرمایه‌گذاری کنند. البته این افراد در این شرایط خائن هستند. اما هر کسی پولش را به ‌نوعی سرگردان نگه می‌دارد. نتیجه اینها چه می‌شود؟ طرح‌های مهم ما یکی پس از دیگری معطل می‌شود. طرح بزرگراه شمال، نیشکر کارون که قرار بود نیشکر اهواز ما را از لحاظ شکر، کاغذ، چوب و نئوپان بی‌نیاز کند و دو میلیون تن محصولات استراتژیک به‌ما بدهد، به بهانه‌هایی معوّق و معطل مانده است. طرح‌هایی مثل وصل کانال آستارا به اترک که از لحاظ آب همه شمال را مصون می‌سازد، از یاد می‌رود و همه چیزهای دیگری که می‌بینید.

بدتر از همه اینها رکود تورمی در کشور اتفاق می‌افتد که بدترین حالت موجود در اقتصاد و اجتماع دنیاست. هر کس دچار این شود، باید طراحی کند. بیکاری بدین صورت است. واقعاً قابل تحمّل نیست که بهترین جوانان، با انرژی‌ترین انسان‌ها، تحصیل کرده‌ها و نیروهای ماهر در پی کار باشند. معطل ماندن این طرح‌ها خسارت عمده است. مشکلاتی که برای خانواده‌ها و روحیه آنها پیش می‌آید، بدتر از همه اینها می‌باشد.

قطعاً در این شرایط، این‌گونه درگیری‌ها موجّه نیست. این‌گونه حرکت‌ها، توسعه سیاسی نیست. در این شرایط اولویت اول این است که وحدت حفظ شود و ثانیاً فضای کشور را از هر جهت امن کنیم که صاحبان سرمایه و ابتکار با مدیریت قوی بتوانند از این سرمایه‌ها استفاده کنند و اقتصاد کشور رونق یابد و انسجام و اتّحاد درونی را حفظ کنیم. امیدوارم کسانی که می‌توانند کمک کنند، بحث‌هایشان را در محافل خصوصی داشته باشند و به ‌سطح جامعه نکشانند. بحث‌های خصوصی هم در این زمان مناسب نیست. الان باید همه کار کنیم. تهدیدها شبیه اول انقلاب است که شاهد بودید.

مسأله بعدی فلسطین است که واقعاً چیز عجیبی است. روح و قلب انسان از شرایط حاکم بر دنیای اسلام آزرده می‌شود. آمریکا آمد کلمه‌ای گفت که بنا داریم یک سیاست جدید در فلسطین اعمال کنیم. دولت‌های عربی و اسلامی هم پیش از اینکه بدانند این چیست، شروع به تحسین نمودند، آنها برای اینکه برای افغانستان سربازگیری کنند، این حرف را زدند. بعد که وزیرخارجه‌شان اعلام کرد، دیدیم مطلبی از حرفهای گذشته که در اسلو و سایر مذاکراتشان گفته و حتی امضاء کرده بودند، بیشتر ندارد. فقط کلمه «اشغال» را به‌کار برد که اسرائیل اشغال کرد. این روشن است که اسرائیل اراضی فلسطین را اشغال کرده است. تعجب می‌کنم که حتی بعد از اینکه دیدند چیزی نیست، بعضی از کشورهای عرب تحسین کردند و اسرائیل هم بیش از همه استقبال کرد. این فریب، ریاکاری و تبلیغات از یک طرف و سادگی و خودباختگی مسلمانان از طرف دیگر مایه تأسف است.

همین دیروز اسرائیل با تانک به‌یک مدرسه حمله کرد و پنج کودک را به شهادت رساند و عده بسیاری را زخمی ساخت. حقوق بشری‌ها نشستند؟ واقعاً خیلی غصه دارد. مقایسه کنید که اگر یک نفر از عوامل اینها کشته شود، چقدر در مطبوعات و رسانه هیاهو می‌کنند! پنج بچه را با گلوله تانک جزغاله کردند و کسی نمی‌آید برای اینها گریه کند. فقط در گوشه‌ای از روزنامه مطلبی می‌نویسند و یک سرزنش پدرانه هم به اسرائیل می‌کنند. همین شرایطی است که آمریکا می‌گوید، سیاست نوین خاورمیانه‌ای را اعلام کردیم. واقعاً تلخ است.

مسأله تلخ‌تر موضوع افغانستان است، علی‌رغم اینکه طالبان متلاشی شدند، تقریباً هر روز بمباران‌های فراوانی صورت می‌گیرد و صحبت از آوردن نیروهای زمینی است. انگلیسی‌ها می‌گویند چند هزار نیرو آماده دارند که وارد افغانستان کنند و آمریکا بیش از انگلیس می‌گوید. فرانسه، آلمان، ایتالیا و استرالیا ناوگان و امدادهای دیگر به افغانستان می‌فرستند. این همه نیرو برای یک گروه متلاشی شده، هیچ سازگار نیست. صحبت از نیرو پیاده کردن می‌باشد. البته تلخ است. فکر می‌کنم تلخی بیشتر آن برای خود افغان‌ها و بعد آمریکایی‌ها و انگلیسی‌هاست. اینها فکر می‌کنند با این حرکات می‌توانند افغانستان را دوباره فتح کنند. چون این سابقه دارد و خیلی مهم است و در بحث‌های جاری مغفول‌عنه مانده است.

همین مقداری که آمریکا به پای خودش نوشت که طالبان را متلاشی کرد، اشتباه کرد. این را خود افغان‌ها کردند. اگر پنج سال دیگر هم بمباران ادامه می‌یافت و چیزی به‌ نام جبهه متحد و یا شبیه آن از زمین به طالبان حمله نمی‌کرد، هیچ اتفاقی جز کشتار نمی‌افتاد، خود افغان‌ها حرکت کردند.

البته قبلاً در برنامه داشتند و آمریکا می‌خواهد این را به حساب خودش بگذارد. نه اینکه آمریکا مؤثر نبود، اگر آمریکا بمباران نمی‌کرد، آنان این موفقیت را به‌دست نمی‌آوردند. هر دو تأثیر داشتند. امّا آمریکا این را نمی‌خواهد و الان آمریکا و انگلیس دنبال چیز دیگری هستند که جبهه متحد برای اهداف آنان، پل شود. این مسأله خیلی مهم است.

امّا حرف دیگر من به‌انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها است. می‌خواهم یک قطعه تاریخ را یادآوری کنم. شاید اخیراً نشنیده باشید و آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها هم در فایل‌های امروزی خود نداشته باشند. این موضوع مربوط به یک و نیم قرن قبل است و تجربه‌ای را در خود نهفته دارد که انگلیسی‌ها دارند و تعجب می‌کنم که چرا انگلیسی‌ها آن تجربه را نمی‌بینند.

الان بیشتر دوران شوروی را می‌دانید و می‌گویید شوروی‌ها یک دفعه افغانستان را اشغال کردند و هفتاد هزار کشته دادند و بعد برگشتند. حقیقتاً یکی از عوامل مهم از هم پاشیدن امپراتوری جماهیر شوروی مسأله افغانستان بود. چون اینجا هم خرج کرد و هم کشته داد و وقتی این کشته‌ها و زخمی‌ها را در سراسر کشورهای مجموعه شوروی دیدند و به ضعف شوروی پی بردند، مردم به‌خودشان حق دادند که حرکتی کنند و کردند و این اتفاقات افتاد. پاشیدن شوروی را بیش از هر چیز - البته بنیان و سیستم آنها غلط بود - این مسأله تسریع کرد و یک ضربه و زلزله برای شوروی بود.

انگلیس قبلاً با حادثه تلخ‌تر از این روبرو شده و الان کسی نمی‌گوید. من زمانی که کتاب «امیر کبیر، قهرمان مبارزه با استعمار» را می‌نوشتم، این قطعه تاریخ را خوب خواندم و تحلیل دارم، جزئیاتش را می‌دانم. محور سیاست جهانی انگلیسی‌ها در آن موقع، هند بود، هند مستعمره بود. پاکستان هم جزیی از این کشور بود و افغانستان بیشتر تحت تأثیر ایران بود. به‌عنوان حفاظت زمینی برای هند به ‌شمار می‌رفت که روسیه و ایران نتوانند به هند برسند. در آن زمان فرانسه و امپراتوری روسیه با هم متحد شده بودند و انگلیس احتیاج داشت که ایران را هم داشته باشد و به‌ایران نزدیک شده بود و در زمان قاجار به‌کمک ایران هند را حفظ می‌کرد.

بعد وقتی ناپلئون سقوط کرد و انگلیسی‌ها ارزش افغانستان را فهمیده بودند، فکر کردند که چرا این‌همه امتیاز به‌ایران بدهند؟ خودشان در افغانستان باشند و افغانستان را نگه دارند. شروع کردند که به این کشور بیایند. افغانستان ملوک‌الطوایفی و در هر گوشه‌ای یک امیر بود. شاه شجاع را در سال 1838 به‌عنوان یک دولت دست نشانده در کابل مستقر کردند، پول فراوانی دادند. صد هزار روپیه رقم عظیمی است. همه امرای افغانستان را کم و بیش خریدند و اطمینان پیدا کردند که خودشان هستند. خانواده‌هایشان را می‌آوردند و تقریباً در همه افغانستان پخش شدند و رفتار مستکبرانه انگلیسی‌ها با مردم افغان ظرف مدت کوتاهی آنان را عصبانی کرد. افغانی‌ها اولاً مسلمان بودند و روحیه و تعصّب دینی در آنان زیاد بود. ثانیاً واقعاً عِرق ناسیونالیستی داشتند. تحقیرها و بی‌دینی‌ها را دیدند و فقط شاه شجاع توانست بماند.

در سال 1841 قیام مردم افغانستان علیه انگلیس شروع شد. این دفعه فقط علیه انگلیس بود. ببینید سرعت عمل در افغانستان چه بود؟ انگلیس تقریباً همه جا را تحت سلطه افراد خود یا دست نشاندگانش داشت. شاه شجاع هم در رأس بود و همه چیز را اداره می‌کرد. در دوم نوامبر 1841، یعنی سه سال پس از روی کار آمدن شاه شجاع، جهاد شروع شد و به‌سرعت همه جا را تحت تأثیر قرار داد و مردم اسلحه برداشتند و در مقابل انگلیس ایستادند. سه هفته طول کشید که انگلیس فهمید تاب مقاومت ندارد. کشتار سختی کردند، امّا دیدند مردم استوار و مقاوم ایستاده‌اند.

در 24 نوامبر انگلیسی‌ها تصمیم گرفتند وارد مذاکره شوند، برای اینکه افغان‌ها را راضی کنند، شروع به‌مذاکره کردند. در 18 دسامبر برف سنگینی را خداوند به سراسر افغانستان فرستاد. انگلیسی‌ها در همه جا زمین‌گیر شدند. الان هم زمستان برای اینها هشدار است. تحمّل فشار روی انگلیسی‌ها که موتوریزه حرکت می‌کردند، مشکل شد. در ششم ژانویه، یعنی دو ماه، فقط در یک جهاد دو ماهه، انگلیسی‌ها تسلیم شدند و قرارداد تسلیم شدن بستند. مردم افغانستان قراردادی را بر انگلیسی‌ها تحمیل کردند که ننگین‌ترین قرارداد تاریخ کشورهای بزرگ است.

ویلیام کیک که از بزرگترین مورّخان و صاحبنظران آن روز است، می‌گوید: این مصیبت ننگ‌آور را عملیات لعنتی دربار انگلستان بر ملت انگلستان تحمیل کرد و ما ننگ‌آورترین قرارداد را در طول تاریخ بریتانیای کبیر در بیست بند بستیم. اولاً انگلیسی‌ها پذیرفتند که متجاوزند، پذیرفتند قاتل هستند، پذیرفتند باید خسارت بدهند، این‌قدر پول هم نداشتند که بدهند. پذیرفتند اسلحه‌شان را بگذارند و بروند، پذیرفتند دست خالی از افغانستان بیرون بروند، پذیرفتند غرامت بدهند.

شاه شجاع را در قلعه بالاها گرفته و محبوس کرده و فرمانده انگلیسی‌ها را کشته بودند. میانجی‌گرها آمده بودند و مذاکره می‌کردند. افغان‌ها می‌گفتند به ما پول نقد بدهید. ما تعهد شما را قبول نداریم. بالاخره این‌گونه حل شد که تجّار کشمیری و هندی که در افغانستان بودند، ضامن انگلیسی‌ها شدند و انگلیسی‌ها حواله صادر کردند که این‌قدر پول به افغان‌ها بپردازید که اینها قانع شوند. چون نمی‌توانستند بروند. در افغانستان بودند. بعد از این که اجازه گرفتند تا بروند، همه آنها را خلع سلاح کردند. می‌خواستند در برف 6 ژانویه به طرف هندوستان حرکت کنند. 16 هزار انگلیسی در یک کاروان از کابل حرکت کردند که به‌طرف هند بروند. افغان‌ها در کمین نشستند و همه این 16 هزار نفر را کشتند. البته نمی‌خواهم این قساوت‌ها را تمجید کنم. می‌خواهم بگویم واقعیت افغانستان این است. اینها با چنین مردمی مواجه‌اند. فقط یک نفر دکتر به‌نام برایدن را مجروح و زنده نگه داشتند و گفتند: برو این تاریخ را برای دربار انگلیس بگو و از زبان او چیزهای زیادی در تاریخ نوشته است. این سابقه انگلیس در افغانستان است، آن‌موقع افغانستان برای هند که ناوگان انگلیس در جنوب هند و پاکستان، مستعمره را حفظ می‌کرد، یک حفاظ بود. انگلیسی‌ها خواستند اینها حضور پیدا کنند، نخواستند متّکی به‌ایران باشند، ایران در گذشته این مرز را حفاظت می‌کرد، نخواستند به‌ایران متکّی باشند و این اتفاقات افتاد.

البته امروز با دویست سال پیش فرق دارد. نمی‌خواهم بگویم الان همه چیز مثل آن موقع است. ولی شرایط در هر دو طرف یک‌جور است، آن روز افغان‌ها می‌توانستند اینها را قتل عام کنند. ولی امروز در نیویوک می‌توانند قتل عام کنند. اینها اگر ناوگان دارند، اگر هواپیما و موشک کروز دارند، آنها سلاح‌های دیگر دارند. آن روز نمی‌شد با یک میکروب سیاه زخم یک ملت سیصد میلیونی مثل آمریکا را مثل اسفند روی آتش کرد، ولی امروز می‌شود. البته آن روز هم نمی‌توانستند کروز را از اقیانوس هند به کابل بزنند، دو طرف فرق کرده‌اند و شرایط فرق کرد. ولی روح قضیه همان است. آن‌ موقع امپراتوری روسیه بود، البته این کشورهای آسیای میانه جزء شوروی نبودند، قسمتی به‌ایران مربوط بود و قسمتی مستقل بودند، مثل خود افغانستان نیمه‌جان بودند، الان هم همانطور است. آن موقع می‌خواستند هند را حفظ کنند و الان می‌خواهند بیایند در افغانستان بمانند و در مقابل ایران و روسیه، پاکستان را داشته باشند و خیلی کارهای دیگر.

ذخایر دریای خزر برای آنها چشمک می‌زند، راه زمینی می‌خواهند. لوله می‌خواهند. نقطه مطمئن می‌خواهند، سرباز حافظ و ژاندارم منطقه می‌خواهند. همانطور که اسرائیل را ژاندارم کانال سوئز و بعضی از دست‌نشانده‌هایشان را در منطقه ژاندارم خلیج‌فارس کردند، آنجا هم احتیاج به ژاندارم دارند. اگر انسان تحلیل کند، تقریباً مثل آن زمان است. به‌آنهایی‌که اهل مطالعه هستند پیشنهاد می‌کنم، این قطعه تاریخ را بخوانند، کتاب‌های روابط ایران و انگلیس، به‌خصوص نوشته‌های محمود محمود واقعاً اسناد گرانبهای دارد. اسناد منتشر شده خود انگلیسی‌هاست. وزارت خارجه انگلیس منتشر کرد. این‌ها را بخوانید، افغانها بخوانند، انگلیسی‌ها یک‌بار دیگر بخوانند، ایرانی‌ها بخوانند. موقعیت آن‌روز و امروز ما شبیه به‌ هم است.

آن روز ایران نقطه مهم حل مشکلات منطقه بود و امروز هم است، جغرافیا و مردم ایران این را به‌ما هدیه می‌کند. (تکبیر نمازگزاران).

می‌خواهم به‌عنوان انسانی که می‌تواند منطقه و خانه خود را تحلیل کند، به غربی‌ها بگویم که اشتباه دوران ناوگان استعماری را از مغزتان بیرون کنید. شما دارید همان کارهایی را که دویست سال پیش انگلیسی‌ها، پرتغالی‌ها، اسپانیایی‌ها، فرانسوی‌ها و آلمانی‌ها در کشورهای سواحل دریاهای دنیا می‌کردند و با ناوگان کشورها را فتح و مستعمره می‌کردند، تکرار می‌کنید، نه شما به آن شکل می‌توانید عمل کنید، چون دوره آن گذشته است، نه مردم آن کشورها مثل گذشته دفاع می‌کنند. امّا حقیقت تفاوت نکرده است.

به ‌هر حال آزادی، عظمت، استقلال، کرامت، شرافت و افتخارات ملی برای مردم مطرح است. این همه نیرو آوردن به چه منظور است؟ چه اصراری دارید دولت دست نشانده‌ای در جایی مثل افغانستان بگذارید که تاریخ شاه شجاع را تکرار کنید و قلعه بالاها را دوباره محبس اینها کنید؟ چه اصراری دارید نیرو بیاورید؟ چند هزار نیروی شما در افغانستان در مقابل میلیونها آدم مسلح و عصبانی و فقیر که از همه چیزش گذشته و چیزی ندارد، چه کاری می‌تواند بکند؟ اگر بعضی از اینها بمیرند، راحت می‌شوند، برای آنها مسئله‌ای نیست. باید نشست و راه درست را انتخاب کرد. ایجاد پایگاهی در نقاط حساس دنیا از افکار استعماری گذشته است و امروز دوره‌اش نیست. حتی اسرائیلی را که در کنار کانال سوئز دارید، متزلزل است و مطمئن باشید اگر چند نفر فلسطینی بپذیرند که شما چند هزار کیلومتر از خاک اسرائیل را به‌عنوان دولت ماندنی ابدی در اختیار اسرائیل بگذارید، ملت فلسطین این را نمی‌پذیرد (تکبیر نمازگزاران).

ژاندارمی که در کنار کانال سوئز گذاشته‌اید، الان خود آن ژاندارم احتیاج به محافظت دارد. نمی‌تواند محافظ شما باید. خودتان باید از او دفاع کنید. این جایی است که ماهی دام را خواهد برد. دامی که گسترده‌اید، خودتان در آن خواهید رفت. بگذارید امروز به آزادی، استقلال، عظمت و خواست ملت‌ها احترام گذاشته شود.

بگذارید واقعیت چیزی که شما به ریا و دروغ و فریب همیشه آن را برای حضور و سلطه بر دنیا دسیسه قرار دادید، در دنیا اجرا شود. ایران هم از همان جاهاست، ایران جایی است که در تاریخ بشریت همیشه پیشتاز بوده و ما معتقدیم امروز هم این حق مال ملت ایران است، به‌خصوص که با مکتب اهل‌بیت(ع) و با فرهنگ اهل‌بیت(ع) و با قرآن است و نیروهایی مثل بسیجی‌ها دارد که نمونه‌های آن را دیدید. صدام در یکی از ملاقات‌های رسمی گفته بود - مدیران ما با او ملاقات کرده بودند - ما در مقابل بچه‌های شما که پیشانی بند سبز می‌بندند و تا هر جا که می‌خواهند، پیش می‌روند، کاری نمی‌توانیم بکنیم. راست می‌گفت. وقتی بچه‌ها با این حالت می‌رفتند، سخت‌ترین سنگرهای عراق را تسخیر می‌کردند که نمونه‌های آن را در فاو و شلمچه دیدید. البته نمونه خیلی فراوان است. الان بحث جنگ و درگیری نیست. بحث ما مسائل حق، حقیقت، عدالت و استفاده از تجربه تاریخ است که به ‌نظر من فراموشی تاریخ افغانستان برای غرب بلیه‌ای است که فاجعه به بار خواهد آورد.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

قل هو الله احد/ الله ‌الصمد/ لم ‌یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد*

 

*  سوره مبارکه توحید

پی نوشت ها:

 

2/9/1380

1- 5 آذر سال 1358، توسط امام خمینی(ره) فرمان تاریخی تشکیل بسیج مستضعفان صادر شد.

تشکیل بسیج مستضعفان، ارتش 20 میلیونی به فرمان امام خمینی(ره) هوشیاری و درایت بی‌نظیر حضرت امام(ره) از جمله اساسی‌ترین عوامل در جهت خنثی‌سازی توطئه‌ها به حساب می‌آید که به برکت این دوراندیشی و هدایت انقلاب در مسیر اصلی خود، زمینه انقلاب دوم فراهم آمد و با سقوط لانه جاسوسی آمریکا در تهران و برملاشدن ماهیت سلطه جو و تجاوزکارانه آمریکا، شیطان بزرگ با ضربه‌ای سخت و جبران‌ناپذیر روبرو شد.

اسناد به دست آمده از لانه جاسوسی و اظهارات صریح حکام آمریکایی مردم و رهبران کشور و بویژه حضرت امام را با این حقیقت آشکار مواجه ساخت که احتمال مداخله نظامی آمریکا و هجوم به جمهوری اسلامی، امری بعید و غیرممکن نبوده و با توجه به سوابق این کشور در جهان لزوم آمادگی مردم جهت مقابله و رویارویی را در کوتاهترین زمان ممکن آشکار می‌ساخت.

بر این اساس امام امت در پنجم آذرماه سال 1358؛ یعنی در مدتی کمتر از یک ماه بعد از انقلاب دوم، فرمان تاریخی تشکیل بسیج را صادر فرمودند:

«یک مملکت بعد از چند سالی که 20 میلیون جوان دارد باید 20 میلیون تفنگدار داشته باشد و 20 میلیون ارتش داشته باشد و یک چنین مملکتی آسیب‌پذیر نیست.»

مردم دلسوخته و مسلمان پاکباخته که دل در گرو عشق به انقلاب و هدف‌های والای آن داشتند، با آمادگی و قصد و اراده خلل ناپذیر جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب، گروه‌های مقاومت مردمی را در پایگاه‌های بسیج و در آن زمان در مساجد سراسر کشور تشکیل دادند.

 

2- صبح هفتم آذر 59، دشمن با تمام قوا از هوا و دریا در صدد بازپس‌گیری پایانه‌های نفتی «البکر» و «الامیه»‌ برآمد که روز قبل توسط دریادلان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی به تسخیر در آمده بود؛ اما در یک مصاف نابرابر، ناوچه «پیکان» به تنهایی توانست تعداد دیگری از کشتی‌ها و هواپیماهای عراقی را از صحنه عملیات خارج کند. سرانجام پس از ساعت‌ها نبرد بی‌امان، هنگام ظهر 7 آذر 1359، در حالیکه دلاورمردان این ناوچه، آخرین گلوله‌های خود را به سوی دشمن نشانه‌ می‌رفتند، ناوچه پیکان مورد اصابت چند موشک قرار گرفت و با پرسنل شجاع و فداکار خود در زیر آب‌های گرم خلیج‌فارس، جای گرفت. با اینحال نتیجه این مصاف و این رشادت‌ها، انهدام بزرگترین پایانه صدور نفت منطقه و از کار انداختن بیش از 50 درصد از توان رزمی نیروی دریایی عراق بود. این نبرد آنچنان در روحیه دشمن بعثی اثر گذاشت که تا پایان جنگ حرکت چندان مهمی در دریا از آنها مشاهده نشد. به مناسبت رشادت‌ها و دلاورمردی‌های نیروی دریایی ارتش در دفاع از جزایر، بنادر، سواحل و دریاهای کشور و بویژه دفاع از آبادان و خرمشهر و آب‌های خلیج‌فارس در دوران جنگ تحمیلی، با تأیید امام، هفتم آذر، روز نیروی دریایی ارتش نام گرفت تا همه ساله حماسه باشکوه دریادلان نیروی دریایی و یاد شهدای عزیز و گرانقدر دریایی گرامی داشته شود.