مصاحبه با سایت آفتاب نیوز، 20/2/95
• اهمیت انتخابات در ایران • جایگاه مجلس خبرگان رهبری • آیندهنگری برای رهبری و مسائل جاری در ابعاد داخلی و خارجی
س) خدمت شما سلام عرض میکنم و واقعاً خیلی خیلی ممنون هستیم که این وقت گرانبها را در اختیار ما گذاشتید. هر چند دو، سه ماه طول کشید، اما واقعاً دست شما درد نکند. با توجه به این همه فشارها و مشکلات و کارهایی که دارید، این وقت را در اختیار ما گذاشتید. از سال 83 که حزب اعتدال و توسعه به راه افتاد، سایت آفتاب نیوز هم همگام با حزب، فعالیت خود را شروع کرد و تا الان هم سعی کردیم در راستای همان اهداف، سیاستها و افکار شما حرکت کنیم.
سوال اول ما در مورد انتخابات هفت اسفند و نتایجی که به دست آمده و بحث مجلس خبرگان است. خدا را شکر که نتیجه خوبی به دست آمده است و با توجه به آن، شما فضای خبرگان آینده را چطور میبینید؟ فکر میکنید محتملترین گزینه برای ریاست مجلس خبرگان چه کسی است؟
ج) بسم الله الرحمن الرحیم، اوّلاً فضای خبرگان در آینده با تغییر چند نفر مثل سابق خواهد بود که سالی دوبار اجلاس رسمی و در هر اجلاس چند سخنرانی داشتند. در مورد ریاست خبرگان هم هرگونه که نمایندگان خبرگان تصمیم بگیرند، انتخاب خواهد شد.
من که فعلاً بنا ندارم خودم را برای ریاست مطرح کنم. برای اینکه اولاً الان در همین جا کارم بیش از ظرفیت وجودی من است و کارهای زیادی داریم. در آنجا نیاز نیست که انسان رئیس باشد و همین که در خبرگان باشم، خوب است. خبرگان کاری جاری آنگونه ندارد و فعلاً سالانه 2 اجلاس دارد و معمولاً هم سخنرانیهای پیش از دستور است و برنامه خاصی ندارد. البته بعضی از کارها را دبیرخانه خبرگان در قم انجام میدهد. الحمدلله فضای خبرگان به خاطر حضور بیش از 84 عالم مجتهد خوب است. ولی اگر خدای نکرده زمانی لازم باشد که اقدامی شود، اگر حضور داشته باشم، خیلی با ریاست فرق ندارد. البته باید ببینیم رقابتهایی که در آنجا هست، چگونه خواهد شد. باید اعتبار مجلس خبرگان حفظ شود.
س) با توجه به نفوذ و شناختی که شما دارید، تحلیل و پیشبینی شما از فضای آینده چگونه است؟
ج) افراد جدیدی را که آمدند، درست نمیشناسم. غیر از کسانی را که خودمان معین کردیم، در شهرستانها عدهای آمدند و من خیلی با آنها آشنا نیستم. فقط اسمشان را میدانم.
س) زمزمههای انتخاب رهبر آینده در رسانهها بوده و با توجه به اهمیت این دوره مجلس خبرگان، برنامهی خاصی برای ریاست این دوره مجلس خبرگان، ـ نه شخص شما بلکه گزینههای دیگرـ مدنظر شما نیست؟
ج) امیدوارم آیتالله خامنهای تا ما زندهایم، به کارشان ادامه دهند که هنوز ادامه میدهند. ایشان 5 سال از من کوچکتر هستند و غیر از مشکل جسمی که با ترور آنگونه شدند، سالم و سرحال هستند. بحثهای مربوط به رهبری آینده، بیشتر رسانهای است.
ولی بقیهی اجزای بدنشان خوب کار میکند و عقلشان هم خوب کار میکند.
س) خودشان هم در صحبتهایشان اشاراتی داشتند.
ج) ایشان با آیندهنگری مطالبی میگویند. البته خود مجلس خبرگان به خاطر احتمال به وجود آمده است. یعنی هر لحظهای که رهبری مشکل پیدا کند و یا مریض شود و یا فوت کند و یا اشکالاتی از لحاظ قانونی پیدا کند، چون مشروعیت نظام الان با رهبری است، باید به گونهای آماده باشیم که بلافاصله اقدام کنیم. زمانی که امام رحلت کردند، خبر را شب پخش نکردیم و تا فردا همه را از سراسر کشور شبانه دعوت کردیم و آمدند و تا عصر فردا کار را تمام و بعد خبر را اعلام کردیم. جامعه نمیتواند بدون رهبر بماند. لذا من فکر میکنم مسأله اساسی وجود خبرگان این است و نظات بر وضع عملکرد رهبری است که این دو وظیفه را انجام میدهد. چون یک گروه نظر میدهند و اگر اشکالی ببینند، خدمت ایشان میروند و ایشان جواب میدهند و یا اصلاح میکنند.
س) سؤال ما در مورد بحث ریاست و رهبری است.آیا گزینههای مدنظر شما هستند؟
ج) برای رهبری که گفتم الحمدلله آیتالله خامنهای هستند و برای ریاست هم، گفتم که ضرورتی برای حضور به عنوان رئیس در خبرگان نمیبینم. وقتی که باشم، میتوانم کار کنم. هیأت رئیسه هست و کار میکند. چون خبرگان خیلی کار ندارد که انسان خیال کند ریاست آنجا خیلی مؤثر است. خود رهبری خبرگان را به ارتش تشبیه کردند. گروههای نظامی هستند و فعلاً مانور میدهند و آمادگی پیدا میکنند، اما جنگی نیست و آنها برای روز مبادا آماده هستند.
س) قبلاً گفته شده بود که کمیتهای تشکیل شده تا گزینههای رهبری را بررسی کند.
ج) آن کمیته از اول طراحی شده بود. یعنی از همان اوایل یک کمیته سه نفره را هیأت رئیسه به صورت مخفیانه تعیین کرد و با سیصد، چهارصد نفر صحبت کردند و افکار آنها را در نظر میگیرند. البته آنها نمیتوانند تصمیم بگیرند. گزارشی را تهیه میکنند و در صورتی که لازم باشد، آن را میآورند. چون آن موقع فرصتی نیست که برویم و بگردیم. باید همهی کارها را کرده باشیم. البته دورهی آن کمیته تمام شد و کمیتهی جدیدی آمده و مشغول کار است. افراد خاصی را که مناسبتر باشند، پیدا میکنند.
س) از سیاستهای داخلی بیرون میآییم و بیشتر به سیاستهای خارجی میپردازیم. یکی از بحرانهایی که در طول تاریخ جمهوری اسلامی داشتیم، قطع روابطی بوده که با کشور آمریکا داشتیم و همینطور جدیداً تنشهای سیاسی که با عربستان پیدا کردیم. شما آینده این قطع رابطه و روابط را چگونه پیشبینی و ارزیابی میکنید؟ این سوال خیلی مهم است و فکر میکنم برای مردم هم این مسأله اهمیت داشته باشد.
ج) البته اهمیت دارد و مسأله مهمی هم برای ما و هم برای آمریکاست. آمریکاییها حتی بیشتر از ما میخواهند که با ما رابطه داشته باشند. ولی در زمان امام(ره) ایشان هیچوقت راه ندادند. در زمان آیتالله خامنهای هم ایشان هیچوقت به صورت رابطه مسأله را مطرح نکردند. تنها اقدامی که کردند، حدود یک سال قبل از اینکه دولت آقای روحانی بیاید، ایشان با میانجیگری سلطان عمان که از طرف آمریکاییها به او پیشنهاد شده بود، آنها خدمت آقا آمدند و ایشان موافقت کردند که مذاکره در عمان به صورت مخفیانه و محرمانه مطرح شود. دو جلسه هم برگزار شد. معلوم شد که این مذاکرات به جایی نمیرسد. چون حرفهای دو طرف خیلی با هم فاصله داشت. البته مذاکره در جمع 1+5 بود. آمریکایی یک مذاکره دو طرف جداگانه میخواستند که رهبری موافقت کردند و افرادی هم رفتند، اما نشد. بعداً که آقای دکتر روحانی آمد، در همان مذاکرات 1+5 که جریان داشت، گفتوگوهایی انجام شد. چون این دفعه آقای روحانی با سیاست مناسبتری نسبت به آن عمل کرد. به نظرم اگر آمریکاییها عقل به خرج بدهند و درست عمل کنند، میتوانند به جای خوبی برسند. آمریکاییها در داخل خودشان مشکلات زیادی دارند و بیشتر از ما مشکل دارند و ما هم در اینجا مخالف و موافق، تندرو و معتدل، داریم. در آمریکا که جمهوری خواهان کنگره را دارند، عملاً مخالف این کار بودند. اسرائیلیها که خیلی در آنجا طرفدار و نفوذ دارند، مخالف هستند. کشورهای منطقه که نفتی هستند و آمریکاییها در منطقه با آنها کار دارند، مخالف هستند. اوباما تحت فشار همهی اینها جریان را هدایت کرد و به اینجا رساند، ولی آن مشکلات داخلی باقی است. البته ما انتظار داشتیم که بعد از برجام درست عمل کنند تا مشکلی ایجاد نشود، ولی کارهای نادرستی انجام دادند که خراب میکند. یکی همین مسأله مصادره کردن دو میلیارد اخیر بود. ادعا میکنند آنهایی که مثلاً 25 سال قبل منفجر کردند، حزباللهی بودند و از طرف شما حمایت میشدند. اینگونه نبود و ما اصلاً کمک و حمایت نمیکردیم. اینکه چه کسی کرده، بحث دیگری است و ثانیاً اگر هم اینقدر بود، روی این که نمیتواند دادگاهی در آمریکا تصمیم بگیرد. اگر اینگونه باشد، ما در اینجا دادگاهی بگذاریم و ثابت کنیم جنگ عراق و ایران که الان اسنادش هم نشان میدهد، با تحریک آمریکاییها علیه ما شروع شد که دویست هزار شهید و این همه خسارت داشتیم. ما میتوانیم در دادگاه خودمان علیه همهی اینها حکم بگیریم.
س) شما نقش کدام کشورـ ایران یا آمریکاـ را هم در بهبود روابط و هم در افزایش تنش بیشتر و مؤثرتر میدانید؟
ج) من قبلاً هم در مصاحبههایم گفتم. از زمان دکتر مصدق، همیشه مسأله آمریکا را در داخل کشور داشتیم. در زمان پهلوی دوم خیلی علنی شد که اذیت میکردند. بعد از انقلاب هم تا الان اینگونه شد. بیاعتمادیهای این سالهای طولانی احتیاج دارد که اینها چند سالی نرمش به خرج بدهند و امتیاز بدهند تا مسؤولان ایران اعتماد کنند. اما آمریکاییها تا الان این کار را نکردند.
البته در مذاکرات هستهای خوب بود و نسبتاً قوی عمل کردند و به نفع ما هم عمل میکردند. اما از این طرف گفته شد که ما نباید با آمریکا رابطهی سیاسی ـ اقتصادی داشته باشیم. آنها دلشان میخواست که قبل از هواپیمای فرانسوی، بوئینگ را به ما بفروشند. بعداً آمدند و اجازه دادند. ولی دیدند در ایران زمینه ندارند. رئیسجمهور آنجا مورد اعتراض قرار میگیرد و کارشان مشکل میشود.
این موضوع دو طرفه است. آنها هم مخالفینی دارند. اینجا هم کسانی هستند که میخواهند و کسانی هم هستند که نمیخواهند. من راه حلش را این میدانم که اگر آمریکاییها میخواهند، مدتی باید نرمش نشان بدهند.
س) در بین مباحث اخیر، دیدار آقای دکتر روحانی با آقای اوباما مطرح شد. فکر میکنید اگر چنین اتفاقی رخ بدهد، تغییری در رویکرد آمریکا نسبت به ایران و بهبود شرایط حاصل میشود؟
ج) در این شرایط اصلاً احتمالش هم نیست. وقتی رهبری مخالف باشند، آقای روحانی این کار را نمیکنند. حتی آن تلفنی که کردند، در آنجا به ایشان فشار آمد که تلفن کردند. فکر میکنم در این شرایط زمینهی ملاقات آقای روحانی نیست و آقای روحانی هم اقدام نمیکند. و اما در مورد عربستان که در سوال قبلی شما بود، من این موضوع را قابل حل میدانم. الان که بدتر از بعد از جنگ نیست. در جنگ عربستان چقدر به صدام کمک میکرد! بعد از جنگ در مدت کوتاهی توانستیم عربستان را به یک همکار در منطقه تبدیل کنیم. آن موقع مسأله نفت به بنبست رسیده بود و آنها عقیده داشتند که نباید گران شود. در اولین صحبتی که با ملک عبدالله کردم، او گفت: اگر ما نفت را گران کنیم، آنها سوخت جایگزین پیدا میکنند و نفت از دور بیرون میرود. اطلاعات من از وضع نفت از او بیشتر بود و گفتم: اصلاً چنین سوختی به این آسانی به دست نمیآید. چه چیزی جای نفت را میگیرد؟ سال به سال مصرف نفت بیشتر میشود و صنایع مرتبط با نفت خیلی بیشتر میشوند و سال به سال گران میشود و از این نترسید. یکی، دو جلسه با هم بحث کردیم. آخرین جلسه در اینجا بود که برای اجلاس سران آمده بودند. با هم بحث کردیم و ادامه بحث را در ماشین کردیم چون شام منزل ما بودند و به شام عمومی نرفتند. با هم حرف زدیم، وقتی رسیدیم، ایشان گفت: من حرف شما را قبول کردم و بعد از چند روز دیدیم که مسأله بنبست نفت شکست. میتوان با اینها درست رفتار کرد. آنها هم همینطور هستند. آنها هم از ما توقعات دیگری دارند. بالاخره حج برقرار و بقیع برای زوار ما باز شد. صحبت از تجدید بنای بقیع بود. همه اینها را داشتیم حل میکردیم، ولی دولت قبل برخوردهای دیگری کرد. من فکر میکنم باز هم میشود. آنها میدانند که اگر همه با هم باشند، نمیتوانند با ایران کاری بکنند. با یمن به آن صورت نتوانستند کاری بکنند، در حالی که همه جمع شده بودند. ایران با همه کشورهای منطقه فرق دارد. من فکر میکنم با عربستان میتوانیم مسأله را حل کنیم.
س) با توجه به اینکه مردم از شما خواستند که کاندیداً شوید و شورای نگهبان رد صلاحیت کرد، خیلی خوشحالیم که تدابیری اندیشیدید که اتفاق خیلی مبارکی در کشور افتاد. انشاءالله که باشید چون واقعاً ایران به شما نیاز دارد. سوال من این بود که فضای سیاسی و اقتصادی کشورمان در دوره پسابرجام را چطور ارزیابی میکنید؟ تا الان اهداف و ثمرات برجام چقدر تحقق پیدا کرده است؟ عملکرد دولت را چگونه ارزیابی میکنید. دولت قولهایی داده و در این زمانی که باقی مانده، تا چه حد میتواند قولهایش تحقق پیدا کند؟
ج) فکر میکنم همین امسال میتواند کارهای بزرگی بکند و وضع را در کشور عادی کند. میتوانیم در کشور اشتغال ایجاد کنیم. اولین اقدامی که دولت هم دستور داده ولی در استانها فعال نیستند، این است که برنامهریزی کنیم تا تمام کارخانههایی که تعطیل شدهاند و خیلی زیاد است، کارشان را از نو شروع کنند. سرمایهگذاری شده و نیرو دارند، ولی فعلاً نقدینگی ندارند. میتوان از طریق تسهیلات بانکی به آنها نقدینگی داد که کارشان را شروع کنند. یکدفعه موج کسانی که از این کارخانهها بیرون رفتند، بر میگردند و کار میکنند. طرحهای نیمه تمام داریم که در سیاستهای کلی نظام آمده اینها را به مردم واگذار کنند. طرحهای نیمه تمام زیادی داریم. صدها طرح بزرگ نیمه تمام داریم. پالایشگاه، نیروگاه و بندر و طرحهای دیگر داریم. الان تقویت بخش خصوصی در قانون ما هست و باید به آنها طرح و پروژه بدهیم. باید یک مقدار محکم عمل کرد و جدی گرفت و نیروی انسانی را وارد میدان کرد. اشتغال را بخش خصوصی ایجاد میکند. کار دولت این است که زمینهای سرمایهگذاری، بهرهبرداری و عدالت را ایجاد کند. مردم خودشان کار و شغل ایجاد میکنند. وقتی که تولید زیاد شد، مسأله صادرات پیش میآید که باز دولت باید کمک و حمایت کند تا بخش خصوصی بتواند رقابت کند.
س) دوباره به فضای سیاسی داخل بر میگردیم. اخیراً نقل قولی از شما در رسانهها منتشر شد مبنی بر اینکه من با توجه به فضایی که پیش آمده و به آن رشدی که مردم از لحاظ درک و شعور و آگاهی سیاسی رسیدند، من با خیال راحت میتوانم از این دنیا وداع کنم. میخواهم بپرسم که آیا آیتالله هاشمی رفسنجانی با آن نفوذ، شناخت و حضوری که از دوران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب در جمع مردم و ساختار نظام داشته، واقعاً فکر میکنید که خیالتان از همه مسایل راحت است؟ آیا فکر نمیکنید اتفاقی مثل 88 و 84 دوباره رخ خواهد داد؟ آیا واقعاً خیال شما راحت است؟
ج) آن حرف من متوجه نقطه خاصی بود. سیاست دنیا، سیاست منطقه و سیاست داخلی همیشه در تحول است. هیچ سیاستمداری خیالش راحت راحت نیست. مخصوصاً اینکه کشورها و افرادی دشمن هستند. ما دشمن کم نداریم. به همین خاطر خیال هیچکس راحت نیست. آن جمله من مربوط به یک ناراحتی، یعنی مربوط به انحراف اجرایی کشور بود. آن حالت هر کسی را نگران میکرد که کشور را دارند به گونهای اداره میکنند که به بنبست و شاید به جنگ میرسد. من نمیگویم که آنها سوءنیت داشتند، تفکرشان این بود و با این تفکر در کشور خیلی اشکالات ایجاد کردند. آن حالت را مردم دیدند و نمیخواهم شرح بدهم. من نگران بودم که این به کجا میرسد. البته یک عدهای فریب ظاهر کاریها مثل مسکن مهر و یارانهها و امثال آنها را میخورند. اینها کارهای روبنایی است و باید مسکن و خیلی چیزها باشد. البته سیاست کشور این نیست که دولت اینگونه کارها را بکند. بخش خصوصی باید انجام بدهد و دولت به آنها میدان، زمین و تسهیلات بدهد تا آنها مسأله مسکن را حل کنند. اگر یارانه را صرف تولید و اشتغال کنند و در هر خانه یک نفر شاغل باشد، احتیاج به یارانه نیست که به هر نفر ماهی 45 هزار تومان بدهیم. واقعاً نگران بودیم که این انقلاب کجا میرسد. تندرویهایی که بعضی از گروههای سیاسی، بعضی از آقایان قم، بعضی از افراد شاخص روحانیت و تریبونها میکردند، چیزهایی بود که مردم را از انقلاب دور میکرد. اتکای نظام در درجهی اول به خدا و بعد به مردم است و باید مردم همراهی کنند. انقلاب را مردم پیروز کردند. جنگ را مردم پیروز کردند. همه این کارها با مردم است. من نگران بودم.
بعد که افکار عمومی مسایل را حل کرد و در دو انتخابات هم ثابت کرد که فهمیده عمل میکند. در انتخابات اخیر میدانید که هر کسی را که فکر میکردند رأی میآورد، سلب صلاحیت کردند. ولی مردم آن قدر آگاه بودند که به پیشنهادهای بعدی به خوبی رأی دادند و این نشان داد که مردم راهشان را پیدا کردهاند.
من گفتم بعد از دو انتخابات به نظرم روشن شد که مردم میخواهند سرنوشت خودشان را جدّیتر در دست بگیرند، که باید چنین بشود و اسلام همین را خواسته و انقلاب هم همین را خواسته است. حضرت علی(ع) از طرف خداوند به عنوان امام معین شده بودند، اما پیامبر(ص) در آخرین ملاقاتهایشان به ایشان گفتند: اگر مردم تو را قبول کردند، بمان و خدمت کن و اگر قبول نکردند، بگذار خودشان، خودشان را اداره کنند.
این یک واقعیت است. یعنی حکم اسلامی چنین است. اگر غیر از این عمل بکنیم و مردم نباشند، هیچ حاکم مقتدری نمیتواند کار کند. لذا از آن راه به جای دیگر رسیدیم و من دیگر آن نگرانیها را ندارم.
س) وقتی چنین گفتند، با خودم گفتم که آیا واقعاً آقای هاشمی کار ناتمامی ندارد و آیا رسالتش تمام شده است؟
ج) هر کسی تا زنده است، رسالتش باقی است. ولی زمانی نگران میشود که وقتی من رفتم بعد از من چه میشود. من دیگر اینگونه نگران نمیشوم. چون الان مردم وضع خودشان را زیرنظر گرفتند.
س) حضرت آیتالله با توجه به این بیانات، بحرانهای آینده کشورمان را در چه میدانید؟
ج) فعلاً که بحران بیکاری، گرانی و اختلافات داخلی نگران کننده است. البته اختلافات میتواند معمولی باشد و در همه جا احزاب با هم رقابت کنند. اگر اخلاق سیاسی داشته باشیم، ضرری ندارد و این مهم نیست. این وضع فعلی باید عوض و بهتر شود. از این که بگذریم الان در منطقه کشورهای عربی و مسلمان علیه ما جبهه گرفتند و این مسأله آسانی نیست و باید حل شود. دست ما در عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و یمن، به خاطر مصالح آنجا بند شده است و نمیتوان به آسانی آنجا را رها کرد و ادامهاش هم واقعاً کار سختی است. همین عربهایی که در مقابل ما صف کشیدند، الان در این مسایل میخواهند عراق را بگیرند.
بنابراین ما در منطقه مشکل داریم و باید مشکل را با تدبیر حل کنیم که میتوانیم حل کنیم. در زمان دولت سابق میخواستم به زیارت مکه بروم، از شورای عالی امنیت پیش من آمدند و گفتند ما در مسایلی با عربستان اختلاف داریم و خوب است که شما در این سفر و دیدارهای با ملک عبدالله اینها را حل کنید. اختلافات عقیدنی بود که وهابیها و سلفیها شروع کرده بودند. بعد از مهمانی رسمی یک جلسه سه، چهار ساعته با ملک عبدالله نشستیم و یک تفاهم کامل برای حل اختلافاتمان کردیم. اول این بود که یک گروه از علمای مشترک بگذاریم تا برای اختلافاتی که هست، مرجع باشند. این کار خیلی از مسایل را حل میکرد و الان هم لازم داریم. برای عراق، سوریه و لبنان کمیسیون مشترک بگذاریم. برای دنیای اسلام همکاری کنیم. قرار شد پیگیری شود. بعد از اینکه من آمدم، دولت وقت و تندروهای سعودی به گونه دیگری رفتار کرد که نه تنها اختلافات آنها کم نشد، بلکه به سطح مردم رسید.
س) انتخابات ریاست جمهوری سال 96 خیلی مهم است و احتمالاً از همین الان برنامهریزیها شروع میشود. تحلیل شما نسبت به انتخابات چیست؟ چگونه رقبا را ارزیابی میکنید؟ نتیجه را چگونه ارزیابی میکنید؟
ج) انتخابات یعنی توجه به رأی اکثریت جامعه که مردم باید رأی بدهند. اگر وضع عمومی همینگونه باشد و مردم را داشته باشیم که داریم، به نظرم نتیجه روشن است. ولی اگر دستهای دیگری دخالت کنند، بحث جداگانه است. به نظر من به طور طبیعی و عادی انتخابات خوبی خواهد شد و حضور مردم هم خیلی پرشور خواهد شد و رقابت هم خواهد بود. چون دیگران هم به میدان میآیند. ولی نمیتوانم حوادث و اتفاقات احتمالی را پیشبینی کنم. امیدوارم که به خوبی پیش برود، بنده هم اگر تا آن روز باشم، کمک میکنم.
س) با توجه به نفوذ و تأثیرگذاری شما، میخواستیم از آخرین وضعیت بحث رفع حصر بدانیم. اطلاعات شما در این قضیه چیست؟ چقدر به تحقق این تا قبل از انتخابات امیدوار هستید؟
ج) درباره حصر نباید از دولت توقعی داشته باشید. دولت نمیتواند کاری بکند. مسأله جای دیگری است که باید حل شود. فعلاً در این فضا پیشبینی آن یک مقدار آسان نیست. البته میتواند تحولی پیش بیاید و نمیخواهم منفی بگویم. نمیتوانم پیشبینی کنم.
س) اخیراً بین رئیسجمهور و رهبر انقلاب بحثهایی پیش آمد. مثلاً بحث انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی و بحث زبان انگلیسی، ارزیابی شما از این مسایل چیست؟
ج) بالاخره در کشور ما، کسی که مرجع اصلی است، رهبری است. سیاستهای کلی دست رهبری است که تعیین میکنند. صحبت نباید مانع این شود که رهبر و رئیسجمهور نتوانند با هم خوب کار کنند. اختلافنظر همیشه و همه جا هست. من یک مثل تاریخی میزنم. در زمان خود پیامبر(ص) به جایی رفتند که بجنگند و پیغمبر(ص) هم فرمانده جنگ بود. پیامبر(ص) جایی را تعیین کرد و گفت: ما در اینجا با دشمن روبرو میشویم. یکی از افراد آشنا به منطقه آمد و گفت: آیا این وحی است و یا نظر شماست؟ پیامبر(ص) فرمود: نظر خودم است و من به اینجا آشنا هستم. مرد گفت: اشتباه است. ادلهاش را آورد و گفت: ما باید در فلان نقطه بایستیم. حضرت پذیرفتند. در زمان امام(ره) خیلی اتفاق میافتاد. نامهی من، آیتالله خامنهای، دکتر بهشتی، آیتالله اردبیلی و آقای باهنر را که خدمت امام(ره) نوشتیم، بخوانید و ببینید که چه مواردی است. منتها این را علنی نکردیم و نخواستیم جامعه را در جریان قرار بدهیم. در قضیه رئیسجمهوری اول که میخواستیم انتخابات برگزار کنیم، ما آقای بهشتی را میخواستیم. عدهای پیش امام(ره) رفتند و مسایلی را گفتند و امام گفتند که روحانی نباشد. به قم رفتیم. با ایشان بحث کردیم. ایشان روی نظرشان ایستادند و ما هم تسلیم شدیم. من میگویم که اظهارنظر در مسایل طبیعی است. منتها نباید به تریبونها کشیده شود. رئیسجمهور و آیتالله خامنهای هفتهای یک جلسه با هم دارند و کسی هم در آنجا نیست و هر مطلبی را میتوانند با هم صحبت و حل کنند. من با اینکه این اختلافات در جامعه مطرح شود، موافق نیستم. چون دشمن سوءاستفاده میکند.
س) درست شما درد نکند و خیلی متشکریم.
ج) موفق باشید.