اول وقت به جماران رفتم، برای دیدن منزلی که در جوار منزل امام، احمد آقابرایسکونت من در نظر گرفته؛ به خاطر امنیت و حفاظتی که در آن منطقه وجود دارد، منزل خوبی است و عیوبی هم دارد. قرار شد بعد از تخلیه، به آنجا منتقل شویم. گویا صاحب خانه پزشک نظامی است؛ آنها هم از شلوغی و سر و صداهای آمد و رفت حسینیه جماران خسته شدهاند و انتظار دارند در این معامله سودی هم ببرند.
سپس به مجلس رفتم. گزارشها را خواندم. با ارتش و جبهه تماس گرفتم. کارهای اداری مجلس را انجام دادم. مصاحبهای هم با روزنامه جمهوری اسلامی، در مورد حمایت از ریاست جمهوری آقای خامنهای داشتم. با چند نفر از وزرا در خصوص اقدامات مربوط به توسعهروابط با مالزی و کره تماسگرفتم. ساعت سه بعدازظهر، جلسه هیأت رئیسه مجلس داشتیم. درباره امنیت و برنامه هفته آینده و... بحث و اتخاذ تصمیم شد.
در جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری [اسلامی] شرکت کردم؛ بحث دراطراف مدیریت و تشکیلات حزب و انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بود. ملاقاتی هم با آقای [احمد] جنتی عضو شورای نگهبان داشتم؛ در خصوصنوشتن نامهای به امام، برای درخواستاعمال ولایت فقیه درباره اصلاحات مهمکه با عناوین اولیه فقه سازگار نیست، از قبیل اراضیشهری و.... قرار بوده شورای نگهبان نامه به امام بنویسد، ننوشتهاند. آقای جنتی از من خواستند که من بنویسم؛ موافقت کردم.
آقای نظران، دبیر شورای عالی دفاع هم آمد و درباره برنامه جلسه آینده شورا مشورت کرد. شب را در مجلس ماندم و در دفتر کارم خوابیدم. از غذای پاسدارانکه برای سحری خوردن روزه گیران، ذخیره شده بود، استفاده کردم. تروریسم، قدری کاهش یافته، ولی فشار دادگاهها روی آنها زیاد شده. برنامه تظاهرات مسلح تروریستها شکست خورده است.