یک عمر کار برای نظام اسلامی
آیت الله محمد یزدی (رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)
انا لله و انا الیه راجعون. کل نفس ذائقه الموت. مرگ برای همه حق است و برای همه ما هست و عاقبت همه ما مرگ است. مرگ بهترین موعظه برای همه ماست. خداوند انشاءالله همه شخصیتهایی که به هردلیلی از این دنیا میروند مورد غفران خود قرار دهد و به درجات عالی برساند.
با جناب آقای هاشمی رحمهالله علیه از روزهای اول انقلاب مأنوس بودیم. در دوران حیات حضرت امام و در قبل از پیروزی انقلاب، یک فصلی دارد، بعد از پیروزی انقلاب فصل مفصلی دارد، در دوران جنگ و بعداز آن هم فصلهای دیگری دارد. در همه این مراحل به ایشان خیلی نزدیک بودم و خاطراتی بسیار خوبی از ایشان دارم. ایشان یکی از شخصیتهایی بود که در طول تاریخ انقلاب خدمتگزار انقلاب بود. با امام و رهبری همراه بود. همیشه یکی از سمتهای مهم را اداره میکرد. در زمان جنگ چون ایشان جانشین فرماندهی بود مرتب به جبهه میرفت و مجلس را بنده اداره میکردم. با اینکه مسئولیت اداره قوانین را داشتم، در عین حال مسئولیت اداره مجلس بر عهده من قرار میگرفت. ایشان هم رئیس مجلس بودند.
در همان جریان هیئت سهنفره اگر کسانی یادشان باشد که اختلافات بین مرحوم رجایی و بنیصدر بود و حضرت امام این هیئت را تشکیل دادند، من از طرف سه قوه مأمور بودم. ایشان رئیس قوه مقننه و مرحوم شهید بهشتی رئیس قوه قضائیه و رئیس قوه مجریه هم حضرت آقا بودند. بالاخره حکم این سه نفر به من داده شد. من یادم نمیرود که آقای دکتر بهشتی از اتاق آقای هاشمی پایین میآمدند و من به بالا و به دفتر هیئت رئیسه میرفتم -چون نایبرئیس مجلس بودم- ایشان به من گفتند کار را شروع کردی؟ گفتم من هنوز حکمی به دستم نرسیده است. ایشان بلافاصله به اتاق آقای هاشمی رفت و این حکم سهنفره را تأیید کرد و به من داد و گفت کارت را شروع کن. بعد از جریان هیئت سه نفره یادم هست به آقای هاشمی گفتم اسناد مذاکرات هیئت سهنفره اسناد ارزشمندی است، اینها را باید چه کرد و کجا باید گذاشته شود؟ ایشان گفتند بهترین جای آن اداره قوانین مجلس است. در زمانیکه در مجلس با ایشان همکاری داشتم، خیلی پروندهها را به بنده ارجاع میداد.
یادم نمیرود به ایشان گفتم این پرونده به امضای شما هم رسیده و تمام شده است، چرا دو باره به من ارجاع میدهید؟ گفتند من میخواهم اطمینان بیشتری پیدا کنم، شما هم یک دور این پرونده را ببینید؛ بعد از اینکه پرونده را میدادم و نظر میدادم، ایشان نظر بنده را قبول میکرد.
همچنین در دوران بعد از رحلت امام وقتیکه من رئیس قوه بودم برای ریاست قوه منصوب شدم. ایشان سمتهای دیگری داشتند. رئیسجمهور بودند. صحبت مادهای از قانون اساسی پیش آمد که میبایست صورت اموال خود را به رئیس قوه بدهند، همه اعضا دادند. من به آقای هاشمی گفتم و ایشان گفت مانعی ندارد و صورت اموال خود را بلافاصله برای من فرستادند. در زمانیکه مسئول قوه قضائیه بودم جلسات سران سهقوه تشکیل میشد و این جلسات غالباً مفید بود و بسیاری از گرفتاریهای داخلی را در همان جلسات حل میکردند و همین الان توقعم از سران قوه این است که مسائل جزئی و اختلاف نظرها را بین خودشان در جلسات مشترک حل و فصل کنند.
در هرحال خداوند آقای هاشمی را رحمت کند. این اواخر هم مسئولیت مجمع تشخیص مصلحت را داشتند که یکی از ارگانهای مهم نظام است و در اداره جلسات تشخیص مصلحت هم حضور فعال داشتند. تا وقتیکه وضعیت جسمی مساعدی داشتم مکرر در این جلسات شرکت میکردم، این اواخر بهدلیل وضعیت نامناسب جسمی شرکت نمیکردم، دعوتنامه میفرستادند، ولی توفیق شرکت نداشتم.
در هر صورت ایشان عضو مجمع روحانیت مبارز تهران هم بودند. این اواخر بنده را هم انتخاب کردند و گاهی در این جلسات شرکت میکردم. گاهی این جلسات در دفتر ایشان تشکیل میشد و ما شرکت میکردیم.
خداوند انشاءالله عاقبت همه ما را بهخیر کند، ایشان در نظام وزنهای بود و یک عمر کار کرد. خداوند جزای خیر به ایشان بدهد و آنچه که خیر است برای همه ما پیش بیاید. اگر بخواهم در باره شخصیت ایشان و در ناحیه موضعگیریهای مثبت و منفی صحبت کنم، بحث طولانی خواهد شد، ولی باید همواره نیکیها و خدمات گذشتگان را دید. خداوند هم از سر تقصیرات ما خواهد گذشت. انشاءالله عاقبت همه ما بهخیر باشد.