ایامی که تهران بودم
سالهای 1365و بعد
نماز جمعه تهران حال و هوایی دیگر داشت
هفته ای نبود که امامت آن مرحوم باشد و نروم
البته همه منتظر ایشان بودم
حضور او به نماز جمعه معنی میداد
مردم همه با شور و شوق در نماز شرکت میکردند
و شعار میدادند
اطاعت از هاشمی
اطاعت از رهبر است
روزی در آغاز خطبه نماز جمعه
وپس از اتمام شعار مردم
یک نفر فریاد زد که اقای هاشمی
من گرفتارم بدادم نمی رسند و
در همین زمان چند نفر از اطراف که حفاظت نماز را برعهده داشتند
بسرعت بطرف آن مرد امدند و دهانش را گرفتند
و با گرفتن دست و پا اورا ازمیان جمعیت خارج کردند
در همین زمان اقای هاشمی گفت اجازه بدهید ایشان حرفش را بزند
ولی آنقدر سریع بنده خدا را منتقل کردند
که نفهمیدم چه شد و کجا بردند
آخرین باری که دعوت شدم تا در سخنرانی وهمایش با حضور مرحوم هاشمی باشم
جلسه ای بود در مجلس شورای قدیم وخبرگان فعلی
که به شایستگی سخن گفت
آن مرحوم خود را رفیق رهبر انقلاب می دانست
و همواره مشاور امین رهبر بود
سالگرد رحلت آن بزرگوار که نامش با حیات انقلاب پیوند خورده گرامی باد