اخبار
  • صفحه اصلی
  • اخبار
  • یادی از درگذشتگان سال ۹۵/ یک بهار و هزار جای خالی

یادی از درگذشتگان سال ۹۵/ یک بهار و هزار جای خالی

هاشمی حالا نیست. ناگهانی رفت و ناگهانی جایش در سپهر سیاست ایران خالی شد. در نبودنش هم اما هنوز مهم است و درباره جای خالی‌اش صحبت می‌شود. هاشمی نیست اما سایه او، تا مدت‌ها بر سر سیاست‌ورزی ایرانی خواهد بود.

  • یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۵

گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو- محمدصالح سلطانی؛ رفتن آدم‌هایی که بخشی از خاطرات‌مان را ساخته‌اند، یک حس خاص و غریبی دارد. حسی شبیه خالی شدن یک حفره در گوشه ذهن‌ها، و فرورفتن خاطرات مشترک‌مان با چهره تازه گذشته در گردابی از حیرت و فراموشی. سال نود و پنج از این گرداب‌ها کم نداشت. تعدادی از چهره‌های مهم و خاطره‌ساز سیاسی، فرهنگی و ورزشی کشور در این سال دارفانی را وداع کردند و با رفتن‌شان، انبوهی از تأسف و بعضاً شگفتی را برایمان یادگاری گذاشتد. آدم‌هایی که فکر می‌کردیم حالاحالاها باشند و خاطره بسازند، اما رفتند و بخشی از خاطرات تلخ سال گذشته شدند. یادی از این تازه‌رفته‌ها، در ایام پر جوش و خروش نوروز، خالی از لطف نیست.

 مذهب| آیت‌الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی: روحانی فعال، مرجع آرام

برای ما جوان‌ترها، تصویر او عموماً خلاصه شده در قابی همیشه ثابت از مرجعی آرام و کم‌حاشیه که جز مواقع خاص و جز هنگام موضع‌گیری‌های همگانی، کمتر نشانی از او در رسانه‌ها وجود می‌داشت. آیت‌الله موسوی اردبیلی اما برای نسل‌های پیش از ما تصویری پر جنب و جوش  داشت. مردی که سالها به حکم امام ریاست قوه‌قضاییه را عهده‌دار بود و در متن حوادث طوفانی دهه شصت حاضر می‌شد. آیت‌الله اما پس از رحلت امام و پس از خروج جناح چپ از بدنه حاکمیت، از سیاست کناره گرفت؛ به درس و بحث پرداخت و ردای مرجعیت به تن کرد.  در تمام این سال‌ها، کمتر نشانی از او در رسانه‌ها دیده می‌شد. در کوران فتنه ۸۸ اما عده‌ای می‌خواستند نام او را در کنار یکی دو مرجع پرحاشیه و طردشده دیگر، در ردیف حامیان جریان فتنه ثبت کنند که آیت‌الله با هوشمندی وارد بازی آن‌ها نشد. نقل معروفی هست که او در اوج وقایع آن سال، خطاب به رهبری گفته‌بود: «آقا! کار شما خیلی سخت است. همه اینهایی که با امام بودند، امروز با توجه به منافعشان و رابطه‌های گوناگون، همه در مقابل شما ایستادند.»

 سیاست| آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی: یک کوچ ناگهانی

رفتنش ناگهانی‌تر از ناگهانی بود. عصر یک روز معمولی زمستانی، خبر رسید رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در بیمارستان بستری شده و دو ساعت بعد، خبر به‌تلخی تکمیل شد: هاشمی درگذشت!  شوک ناگهانی رفتنش همه را غافل‌گیر کرد. چه سرسخت‌ترین حامیان و چه دلسوزترین منتقدانش را. «بودن» هاشمی در تمام این سال‌ها آن‌قدر توی چشم و آن‌قدر جدی بود که نبودنش، همه را شوکه کند. مردی که تقریباً تمام مسئولیت‌های مهم در جمهوری اسلامی را تجربه کرد و سال‌ها ردای «یار دیرین امام و رهبری» بودن را به دوش داشت. مردی که بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران، زیر چتر سیاست‌ها و کنش‌های درست و غلط او شکل گرفت.

 هاشمی حالا نیست. ناگهانی رفت و ناگهانی جایش در سپهر سیاست ایران خالی شد. در نبودنش هم اما هنوز مهم است و درباره جای خالی‌اش صحبت می‌شود. هاشمی نیست اما سایه او، تا مدت‌ها بر سر سیاست‌ورزی ایرانی خواهد بود.

 ادبیات | استاد حمید سبزواری: روح لطیف انقلاب

با آن موهای بلند و یک‌دست سفید، بخشی از تاریخ انقلاب را ساخته. بخشی که ورای کنش‌های سیاسی و دیپلماتیک، روح لطیف انقلاب و طبع شاعرانه انقلابیون را صورت‌بندی می‌کرد. از همان روزی که «خمینی‌ای امام» ش مطلع پیروزی انقلاب شد، تا همین خرداد ۹۵ که آخرین غزل زندگی‌اش را سرود، در خط انقلاب باقی ماند و از تعهد و شور و شوق سرود. استاد سبزواری ما، تنها شاعری است که رهبر انقلاب بر آثارش مقدمه نوشته: «شاعر گرامی ما آقای حمید سبزواری از پیشکسوتان و پیشروان این راه است. زبان فاخر در شعر حمید، با مضمون انقلابی و مکتبی، آمیزه‌ای مطلوب و ارزنده پدید آورده و مجموعه شعر او در دیوان معاصر فارسی، فصل رغبت‌انگیز و شایسته‌ای گشوده است.» این، همه آن چیزی است که می‌شود درباره شاعر پرخاطره انقلاب گفت. مردی که با «برخیزید ای شهیدان راه خدا» یش اشک ریختیم و با «این پیروزی، خجسته باد این پیروزی» اش لبخند زدیم؛ آثارش را در کتاب‌های درسی خواندیم و حالا نمی‌دانیم جای خالی‌اش در سپهر هنر متعهد و انقلابی، چطور قرار است پر شود.

 سینما و تلویزیون| داود رشیدی: استاد نقش‌های فاخر

از «بازپرس شش انگشتی» هزار دستان تا «نعمان بن بشیر» مختارنامه، راهی است به بلندی کارنامه بازیگری ۸۳ ساله که نقش‌های فاخر و ماندگارش، تا سالها در خاطر هنردوستان ایرانی جاودانه خواهد بود. تخصص مرحوم رشیدی انگار بازی در نقش‌های فاخر بود. تقریباً هر اثر فاخری را که به یاد بیاوریم، ردّی از حضور داودخان ِ رشیدی در آن پیداست. از تنهاترین سردار و ولایت عشق تا هزاردستان و کلاه‌پهلوی و مختارنامه. این حضور فاخر و درخشان، کارنامه او را مملو از نقش‌هایی متین، سنگین و جدی کرده که مطمئن هستیم هرکسی توان ایفای آن‌ها را نداشته و ما مخاطبین، خوش‌اقبال بوده‌ایم که بازیگر دوست‌داشتنی و حرفه‌ای عصر ما، آقای رشیدی، به آن‌ها جان داده.

 ورزش| منصور پورحیدری: خداحافظ آقای کاریزماتیک

نه مثل ناصر حجازی از منچستریونایتد پیشنهاد داشت و نه مثل غلامحسین مظلومی مهاجم بود و نه  مثل مربیان اخیر استقلال پرحاشیه و جنجالی. «منصور پورحیدری» برای هواداران جوان استقلال، تصویری محو و کمرنگ دارد. از آخرین حضورش به عنوان سرمربی روی نیمکت آبی‌ها حدود ۱۵ سال می‌گذرد و پس از آن، پورحیدری همیشه در کنج بوده و کم سروصدا. گاهی سرپرست و گاهی مدیر فنی. گاهی دور و گاهی نزدیک. اما همیشه در کنار تیمی که آن را مثل فرزندش می‌دانست. وقتی خبر درگذشتش منتشر شد، بسیاری از رسانه‌ها تیتر زدند: «پدر استقلال درگذشت». تیتری که گویای عمق علاقه پورحیدری به استقلال بود. منصورخان واقعاً پدر استقلال بود. مردی که بخش مهمی از آن‌چه استقلالی‌ها به آن می‌بالند توسط او معماری شده. مردی که یک ستاره آسیایی و یک کرور برد غرورآفرین برای استقلالی‌ها ساخته. مردی که در دوران حضورش در تیم ملی هم منشأ افتخار شده و طلای بازی‌های آسیایی بانکوک ۱۹۹۸ را به ارمغان آورده. می‌بینید؟ نام منصور پورحیدری با جام و افتخار عجین شده. و رفتن چنین پدری، ضربه سنگینی برای فرزندش است. ای کاش او بود، چندماه بیشتر بود و می‌دید نسل جوان استقلال چطور دارد پرواز می‌کند و افتخار می‌سازد و بالیدن را تمرین می‌کند. کاش بود و پرواز جوان‌های آبی در آسمان پرستاره استقلال را می‌دید؛ مردی که خود، معمار این آسمان پرستاره بود.

 دیگران| سالی پر از کوچ؛ پر از قهرمان

سال ۹۵، سال پر «درگذشت» ی محسوب می‌شود. حجم  اخبار تلخ این سال، برای مردم زیاد و سنگین بود و حجم جاهای خالی در نوروز ۹۶، بیش از همیشه به‌نظر می‌رسد.  باید یادی کنیم ازحسن جوهرچی، بازیگر آرام و بااخلاق؛ افشین یداللهی و علی معلم، که  رفتن‌شان روزهای پایانی اسفند را غمگین کرد؛ بهمن گلبارنژاد، دوچرخه‌سوار معلول ایرانی که در جریان رقابت‌های پارالمپیک ۲۰۱۶ درگذشت؛ دنیا فنی زاده، مادر کلاه‌قرمزی؛ استاد سلیم مؤذن‌زاده اردبیلی؛ استاد مهدیه الهی قمشه‌ای و قهرمانان فراموش‌نشدنی ۹۵:  سربازانی که قربانی بی‌احتیاطی و بی‌مسئولیتی شدند و در جاده مرگ گرفتار آمدند، و البته شانزده فرشته آتش‌نشان که به فاجعه پلاسکو، رنگی از شکوه و ایثار زدند. باید از همه اینها و همه آن‌هایی که در نوروز ۹۵ بودند و در نوروز ۹۶ نیستند یاد کنیم. بهترین راه یاد کردن از رفتگان، به رسم درست دینی و سنتی، قرائت فاتحه و صلوات است. پس:  رَحِمَ اللهُ من یَقرا الفاتِحَه مَعَ الصَّلَوات.

 

 

تصاویر ضمیمه