مقالات
  • صفحه اصلی
  • مقالات
  • پیشنهاد تشکیل حزب فراگیر توسط آیت الله هاشمی

پیشنهاد تشکیل حزب فراگیر توسط آیت الله هاشمی

چهره های اصلاح طلب و اصولگرا در گفت وگو با «اعتماد» مطرح کردند

  • چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۲

مجتبی حسینی :  ناقوس انتخابات به صدا درآمد و نتیجه اش چیزی جز تغییر صحنه سیاسی نبود. اصولگرایان که با همه عده و عده خود آمده بودند تا نگذارند فرمان دولت پس از محمود احمدی نژاد در اختیار اصلاح طلبان وهواداران آیت الله هاشمی رفسنجانی قرار بگیرد اما آنچه که بزرگان و مدیران ارشد این جناح سیاسی به دنبال آن بودند محقق نشد تا یکی از چهره های متنفذ اصولگرایان پس از اعلام پیروزی حسن روحانی در انتخابات در جمع دوستان خود بگوید: «آمد به سرم از آنچه می ترسیدم.» دامنه این ترس یقینا تنها منحصر به این چهره مطرح اصولگرا نیست و جمعیت زیادی از اصولگرایان این روزها نمی توانند ناراحتی خود را از شکست در انتخابات پنهان کنند. این در حالی است که حسن روحانی رییس جمهور منتخب روز دوشنبه در نخستین کنفرانس خبری خود بر این گمانه مهر تایید زد که دولت او دولتی ملی، فراجناحی و اعتدالی خواهد بود که نقطه هدف آن تنها حل مصایب و مشکلات خارجی و داخلی ایران و بهبود وضعیت مردم خواهد بود. اما به واقع چرا اصولگرایان که از همه امکانات تبلیغاتی و ابزار قدرت در بازی سیاسی بهره می بردند نتوانستند به اهدافی که مد نظرشان بود دست یابند؟ آیا آنها از پیروزی خود در انتخابات اطمینان خاطر داشتند؟ نقش آیت الله هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و کناره گیری محمدرضا عارف چه تاثیری در اقبال افکار عمومی به حسن روحانی داشت؟ پیروزی حسن روحانی آیا همان گونه که او می گوید آغاز فصل تازه یی خواهد بود؟ آیا اصلاح طلبان با ریاست جمهوری حسن روحانی می توانند پیکره نیمه جان احزاب و گروه های سیاسی خود را احیا کنند و جانی دوباره به فعالیت های تشکیلاتی بدهند؟ آیا اصلاح طلبان و دیگر نیروهای انقلاب که طی هشت سال گذشته به لطایف الحیل محدویت های فراوانی برایشان ایجاد شده بود به نسخه پیشین خود بازخواهند گشت یا آنکه شکل و شمایل جدیدی را برای فعالیت های مدنی-سیاسی خود تدارک خواهند دید؟ آیت الله هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی چه نقشی در این میان می توانند داشته باشند؟ پاسخ به این پرسش ها مستلزم نیم نگاهی به چگونگی پیروزی حسن روحانی است.

یکم: روحانی چگونه پیروز شد؟

ثبت نام و رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی، اجماع اصلاح طلبان روی روحانی، چشم پوشی محمدرضا عارف از حق سیاسی خود و حمایت هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی از حسن روحانی را می توان مهم ترین علل پیروزی گفتمان اعتدالی در انتخابات ریاست جمهوری دانست:

الف- ثبت نام و رد صلاحیت هاشمی

در حالی که کاندیداهای این انتخابات همه عده و عده خود را برای جانشینی محمود احمدی نژاد در نهاد ریاست جمهوری بسیج کرده بودند اما یک نام غایب بیش از اسامی این کاندیداها در کوچه و بازار گفته و شنیده می شد: اکبرهاشمی رفسنجانی. فقیه سیاستمدار و کارکشته یی که قصد ثبت نام در انتخابات را نداشت اما سیل درخواست های مردمی و تماس های بی شمارتلفنی علماء باعث شد تا حجت عقلی و شرعی بر آیت الله تمام شود و با وجود میل باطنی و در آخرین لحظات در انتخابات ثبت نام کند. آمدن هاشمی نه تنها معادلات انتخاباتی بازیگران و بازی سازان سیاسی را برهم زد که به ناگهان با سونامی استقبال مردمی مواجه شد تا آیت الله هم، همچون منتقدان و مخالفان و مریدانش شوکه شود که این همه محبوبیت چگونه حاصل شده است.

ب- رد صلاحیت ناگهانی

اصولگرایان که با آمدن هاشمی تمامی نقشه هایشان را نقش برآب شده می دیدند فرمان حمله تخریبی به هاشمی رفسنجانی را صادر کردند تا رسانه های این جریان طی ۱۱ روز (۲۶۴ ساعت) بیش از یک هزار خبر، گزارش، گفت وگو و تحلیل بر علیه هاشمی رفسنجانی تولید کنند. پس از یازده روز اسامی کاندیداهای احراز صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان به ناگهان در تلویزیون اعلام شد و در میان این اسامی خبری از نام آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی نبود. رد صلاحیت هاشمی واکنش منفی افکار عمومی و تعداد زیادی از فقها و علمای نامدار کشور را به دنبال داشت. با افزایش انتقادها از رد صلاحیت هاشمی، گمانه هایی درباره واکنش هاشمی رفسنجانی مورد ارزیابی قرار گرفت.

ج- هاشمی چه کرد؟

اما هاشمی پس از رد صلاحیت خود نه تنها در اظهاراتش که حتی در بیانیه اش نیز به هیچ کدام از گمانه ها جامه عمل نپوشاند تا جریان های مقابل هاشمی که در انتظار حادث شدن یکی از این افعال و آغاز پروژه تخریب دوباره هاشمی بودند، خلع سلاح شده باشند. هاشمی در بیانیه ها و اظهاراتش از «وجدان راحت و آسوده» و «به جان تیرهای زهرآگین» سخن گفت. او اگر چه آمد و گفت که «تا جایی که مکلفم، صبر می کنم» اما در عین حال تاکید کرد که «اسرار زیادی وجود دارد که باید حفظ شود» تا نشان دهد تن به عملیاتی شدن پروژه حاکمیت دوگانه نمی دهد. او با لبخند نامه رد صلاحیت خود را در دست گرفت تا این پیام را به کسانی که درصدد حذف قطعی او از سپهر سیاسی ایران بودند، داده باشد که هاشمی قاعده بازی را هرگز برهم نخواهد زد. او در تمام این مدت خوب می دانست که چه می خواهد و چه باید بکند. هاشمی گویا در تمامی این لحظات همه امور را تحت رصد خود قرار داده بود تا موج اجتماعی خود را به کمک سید محمد خاتمی و اصلاح طلبان به سمت حسن روحانی سوق دهد که این امر در نهایت منجر به برگزاری یک جشن ملی در شامگاه روز ۲۵ خرداد در سراسر کشور شد تا ایران دوباره بخندد.

د- هاشمی چه خواهد کرد؟

با توجه به واکنش هاشمی رفسنجانی نسبت به وقایع اتفاقیه پرسش هایی درباره راهبرد سیاسی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت وی قابل طرح است که پاسخ به این پرسش ها می تواند به عنوان یک راهبرد در «چه باید کرد؟» اصلاح طلبان و اصولگرایان هاشمی رفسنجانی برای آینده مورد توجه قرار گیرد. این پرسش ها عبارتند از:

۱- هاشمی رفسنجانی در بین توده های اجتماعی و نخبگان سیاسی پس از رد صلاحیت و پیروزی حسن روحانی چه موقعیت و جایگاهی دارد؟

۲- آیا هاشمی رفسنجانی با پیروزی حسن روحانی تلاشی برای انتقال تجربیات خود به نسل جدید و جوانان هوادار خود خواهد داشت؟

۳- در صورت تمایل وی برای انتقال تجربیات، فعالیت سیاسی او حزبی خواهد بود یا هیاتی؟

۴- هاشمی چه سیاستی را باید صدر فعالیت های آتی خود قرار دهد؟

۵- آیا هاشمی علاقه یی به تجمیع نیروهای انقلاب و نگران از آینده کشور خواهد داشت؟

۶- پایگاه اجتماعی و هواداران هاشمی رفسنجانی از این پس از او چه توقع و انتظاری دارند؟

۷- قدرت تاثیر گذاری هاشمی رفسنجانی در میان توده های اجتماعی و نخبگان سیاسی تا چه میزانی تغییر کرده است؟

۸- آیا هاشمی رفسنجانی می تواند جایگاهی که در میان افکار عمومی و طبقه نخبگان سیاسی به دست آورده را نادیده بگیرد؟

۹- انتخاب چه سیاستی بیشترین آورده را برای هاشمی رفسنجانی به ارمغان خواهد آورد؟

۱۰- مفروض بر پذیرش رهبری گروه های سیاسی اصلاحات از سوی هاشمی رفسنجانی، این جریان در بلندمدت چه وضعیتی پیدا خواهد کردیا آنکه چه وضعیتی را باید پیدا بکند؟

۱۱- آیا هاشمی رفسنجانی می تواند به عنوان سمبل و سر این جریان عمل کند؟

۱۲- آیا هاشمی رفسنجانی حاضر است بیرق، علم و پرچم نیروهای دموکراسی خواه را در دست بگیرد؟

دوم: اجماع اصلاح طلبان و کناره گیری هوشمندانه عارف

اگرچه نقش هاشمی رفسنجانی در پیروزی حسن روحانی غیرقابل انکار است اما تشکیل شورای راهبردی اصلاح طلبان، بهره گیری از تجربیات ۱۶ سال گذشته، آسیب شناسی چرایی شکست این جریان دارای پایگاه مقتدر اجتماعی و اتخاذ تصمیمی درست و کناره گیری هوشمندانه و ایثارگرانه محمد رضا عارف توانست صحنه سیاسی کشور را با شکست اصولگرایان تغییر دهد. اگرچه پیروزی گفتمان اعتدالی در این انتخابات نشان دهنده آن است که اصلاح طلبان در گام اول درصدد پیروزی در انتخابات و در گام دوم به دنبال سامان یابی فعالیت های مدنی و تشکیلاتی خود با گفتمانی نو ین خواهند بود که مرکز ثقل آن چیزی جز احیای فصل سوم قانون اساسی نخواهد بود.

سوم: همکاری نیروهای انقلاب با محوریت آیت الله هاشمی

پیروزی حسن روحانی در انتخابات چیزی جز پیوند نیروهای انقلابی، اصلاح طلبان و بدنه اجتماعی هوادار هاشمی رفسنجانی و اصلاحات نبوده است بر همین اساس چگونگی ادامه همکاری این نیروهای انقلابی و سیاسی با بدنه اجتماعی به نظر می رسد که یکی از مهم ترین ضرورت های پیش روی مدیران اصلی تفکر اعتدالی- اصلاح طلبی خواهد بود.

اسحاق جهانگیری، مجید انصاری، علی مطهری، رسول منتجب نیا، صادق زیباکلام و سیدرضا اکرمی در گفت وگو با «اعتماد» به برخی از پرسش هایی که در ابتدای این گزارش طرح شده بود پاسخ گفته اند. به اعتقاد این چهره های سیاسی، آیت الله هاشمی رفسنجانی پس از انتخابات به موقعیتی ممتاز و ویژه دست یافته و وی می تواند مرکز ثقل فعالیت های تشکیلاتی و سیاسی میان نیروهای انقلاب و اصلاح طلبان باشد تا بدنه اجتماعی ای که در این انتخابات به حسن روحانی رای داده اند از امروز به آینده کشور امیدوارتر باشند.

اسحاق جهانگیری، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با بیان اینکه آیت الله هاشمی رفسنجانی صاحب موقعیتی اجتماعی- سیاسی هستند که خودشان هم نمی توانند این موقعیت را نادیده بگیرند تاکید می کند که: «آقای هاشمی در مقام یکی از شخصیت های موثر نظام در کنار رهبری که ریاست مجمع تشخیص را بر عهده دارند از صحنه مدیریت و قدرت خارج نمی شوند و همچنان در نظام می مانند.»

جهانگیری در ادامه از چگونگی رفتار سیاسی هاشمی رفسنجانی پرده برداری می کند و می گوید: «تلاش آیت الله هاشمی رفسنجانی برای افزایش قدرت تاثیر گذاری نیروهای سیاسی معتدل اصلاح طلب و اصولگرا خواهد بود تا این نیروها با محوریت ایشان افزایش کارایی عملی پیدا کنند.»

مجید انصاری، عضو شاخص مجمع روحانیون مبارز هم «حفظ انسجام و هماهنگی ارگانیک نیروهای اصیل انقلاب» را ضرورتی اجتناب ناپذیر می داند. به اعتقاد مجید انصاری، عدم اهتمام نیروهای انقلاب به انسجام، محصولی جز تولد انشقاق، پراکندگی و تشتت در میان این نیروها را نداشته است. انصاری معتقد است که همین خلا، بستر و زمینه را برای میدانداری جریانات افراطی و عناصری که هرگز رابطه و نسبتی با امام(ره) نداشته اند، فراهم کرده است. راهکار مجید انصاری برای مقابله با رادیکال های سیاسی «همکاری نیروهای انقلاب» است.

علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس نیز بر همکاری نیروهای انقلاب برای خانه نشین کردن افراطیون تاکید کرد. به اعتقاد مطهری «اصولگرایان معتدل و اصلاح طلبان معتدل با همکاری با یکدیگر می توانند «گفتمان اعتدال» را در مقابل «گفتمان افراطی گری» به پیروزی برسانند. فرزند آیت الله مطهری بر همین اساس آیت الله هاشمی رفسنجانی را از مظاهر اعتدال سرنوشت ساز معرفی می کند و به نیروهای سیاسی ناراضی از وضع موجود پیشنهاد می کند که محور تجمیع خود را آیت الله هاشمی رفسنجانی قرار دهند.

سیدرضا اکرمی، عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز هم بر این باور است که تا اخلاق مداری در میان بازیگران سیاسی حاکم نشود باید شاهد روند رو به افول فضای سیاسی کشور بود. اکرمی معتقد است همنشینی صادقانه نیروهای انقلاب می تواند راه حل برون رفت از باتلاق بداخلاقی های موجود سیاسی باشد. این عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز با تاکید بر قدرتمند کردن تشکل ها و احزاب سیاسی اعلام کرد که از راه اندازی تشکلی جدید میان همه نیروهای انقلاب با محوریت آیت الله هاشمی رفسنجانی حمایت خواهد کرد.

اما صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران معتقد است که «ماجرای رد صلاحیت و حوادث پس از آن زندگی سیاسی آیت الله هاشمی رفسنجانی را در آستانه ۸۰ سالگی تغییر داده است.»

زیباکلام با بیان اینکه آیت الله هاشمی نمی تواند موقعیت ویژه و موج عمومی حمایتی از خود را نبیند تاکید می کند که «آقای هاشمی می تواند نخ تسبیح نیروهای اصولگرا و اصلاح طلب باشد.»

استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران اما معتقد است که هاشمی رفسنجانی برای انتقال تجربیات خود به نسل جدید و ایفای نقش محوری خود میان نیروهای اعتدالی اصلاح طلب و اصولگرا بهتر است به جای تشکیل یک حزب سیاسی به صورت هیاتی، اقدام به عملیاتی کردن این ضرورت مهم کند.

رسول منتجب نیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی هم در پاسخ به این سوال که آیت الله هاشمی می تواند مرکز ثقل فعالیت سیاسی نیروهای انقلاب و اصلاحات باشد، می گوید: «آقای هاشمی امروز به عنوان یک نقطه مرکزی برای یک دایره یی که در آن دایره همه دلسوزان نظام، همه علاقه مندان به کشور و ملت درون آن می توانند جمع شوند مطرح است و ایشان دیگر متعلق به خودشان و یک جمع خاصی نیستند. آقای هاشمی امروز نه اصلاح طلب است و نه اصولگرا. ایشان به عنوان نقطه امید تمامی انقلابیون است. به عنوان نقطه امید تمام طرفداران امام و طرفداران آرمان های شهدای انقلاب مطرح است. ایشان امروز تکیه گاه همه کسانی است که به این کشور و آینده آن دل بسته اند و دلسوز این کشور هستند.»

منتجب نیا با همین نگاه و برخلاف صادق زیباکلام بر ضرورت راه اندازی یک حزب فراگیر توسط آیت الله هاشمی تاکید می کند: «آقای هاشمی می تواند یک چتر گسترده یی را باز بکند و تمام دلسوزان نظام را جمع کند. طبیعی است یک عده از افراد افراطی جاهل از این صحنه خارج شوند. آقای هاشمی امروز می تواند با محوریت خودش نظام و انقلاب و آرمان های امام را حفظ کند و من معتقدم بهترین یار و یاور برای رهبری و ملت ایشان است.

قائم مقام حزب اعتماد ملی در پاسخ به این پرسش که آیت الله هاشمی با چه سازو کاری باید همه نیروهای انقلاب را کنار هم قرار دهند، گفت: «قطعا باید سازماندهی و یک مرکزی با مدیریت ایشان و آقای خاتمی تشکیل شود تا همه نیروهای انقلابی طی این ساز و کار تشکیلاتی برای پیشبرد اهداف ایران و ایرانی تلاش کنند.»

درخواست حزب فراگیر از سوی آیت الله هاشمی رفسنجانی در حالی است که سید حسن خمینی سال گذشته پیشنهاد کرده بود تا نیروهای انقلاب تشکیل یک گروه بدهند. سیدحسن خمینی در این اظهارات خود گفته بود: «بزرگ ترین سرمایه کشور، نیروهای سال های انقلاب است که هنوز هم خیلی ها به اسم آنها فعالیت می کنند. باید نیروهای ارزشمند با تشکیل گروه ها و جمع های مختلف، دور هم جمع شوند و با عقلانیت و اخلاق فعالیت کنند.»

با توجه به درخواست نیروهای سیاسی از هر دو طیف اصولگرا و اصلاح طلب از آیت الله هاشمی برای راه اندازی حزب فراگیر یا تشکیل شورای راهبردی مجمع نیروهای انقلاب باید به انتظار نشست و دید آیا آیت الله هاشمی به این درخواست ها لبیک می گوید؟