پیام ها
  • صفحه اصلی
  • پیام ها
  • پیام آیت الله هاشمی رفسنجانی درخصوص جنایات ضدبشری رژیم پهلوی و اهمیت علم و دانش

پیام آیت الله هاشمی رفسنجانی درخصوص جنایات ضدبشری رژیم پهلوی و اهمیت علم و دانش

دانش و اخلاق دو بال انسانیت برای پرواز تا فضای نامتناهی رضایت خداوندی هستند.

  • تهران - مجمع تشخیص مصلحت نظام
  • چهارشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۹
خون شهدای 17 شهریور در تابستان 57 چنان موج‌آفرین بود که ناپاکی‌های 2500 ساله حکومت‌های شاهنشاهی را از اقیانوس نامتناهی تاریخ ایران به کنار زد

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از سختی‌های مبارزه دینی با رژیم پهلوی، آن هم از نقطه شروع در سال 1342، مردم‌فریبی، ژست فرهنگی و شعارهای دهن‌پرکن مانند لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم با هفت بند به ظاهر مترقی بود.

تبیین ماهیت ضددینی و ضدبشری چنین رژیمی که علاوه بر سنگری چنین عامه‌پسند، سرمایه‌های هنگفت ناشی از افزایش قیمت نفت، حمایت قدرت‌های مؤثر آن روز مانند آمریکا و القاب پرطمطراق چون «جزیره امن» را یدک می‌کشید، از دشوارهایی بود که هیچ عاملی جز گذشت زمان نمی‌توانست آشکار نماید.

کاری که رژیم یک بار در 15 خرداد 42 انجام داد و تا 15 سال چنان تسمه از گرده مردم کشید که حتی بزرگان حوزه هم مبارزه با پهلوی را «آب در هاون» و «مشت در سندان کوبیدن» تلقی می‌کردند.

در کنار دژ آهنینی که رژیم پهلوی با تقلید از رژیم‌های مارکسیستی و کمونیستی آن روزگار و تعلیم از استادان امنیتی چون سیا، اینتل جنت سرویس و موساد می‌گرفت، به مصداق مثل معروف عربی «اذا جاء القضا، عمی البصر» چنان دچار غرور کاذب و غفلت فراگیر شد که گسترش روزافزون اندیشه‌های دینی و رشد آگاهی مردم را از طریق طلبه‌های جوان نمی‌دید که به مناسبت‌های مختلف از حوزه‌ها به اقصی نقاط کشور می‌رفتند که بهترین پل ارتباطی مردم و بزرگان مبارزه در حوزه علمیه قم بودند.

بزرگانی که با هر بار زندان و شکنجه در تداوم مبارزه جدّی‌تر می‌شدند و با آگاهی از ابعاد پنهان جنایت و خیانت رژیم، به افشاگری‌های مستدل و متقن می‌پرداختند.

نتیجه این افشاگری‌های مداوم، حضور چند هزار نفری مردم تهران در نماز عید فطر قیطریه به امامت شهید دکتر مفتح بود که به یک راهپیمایی غیرقابل کنترل تبدیل شد. رژیم که خود را در مقابله با مردم مستأصل می‌دید، به ارعاب و تهدید روی آورد و همین شیوه مذموم، به غلیان احساسات ضدپهلوی مردم برای حضور در راهپیمایی 17 شهریور انجامید.

روزی که 15 سال مبارزه تبلیغی علیه رژیم آن هم پس از کشتار مردم کشاورز و کفن‌پوش ورامین در 15 خرداد را مجدداً خونین کرد و سیلی به راه افتاد که نهایتاً در 22 بهمن سال 57 پایه‌های سست و لرزان رژیم‌‌های پهلوی را به قعر سقوط رساند.

قتل‌عام مردم مظلومی که به شیوه‌های حکومتی اعتراض داشتند، آن هم با تانک و نفربرهای زرهی چنان فجیعانه بود که اولاً با هیچ منطق حکومتی سازگار نبود، ثانیاً ذات ستمکارانه حکام پهلوی را برملا کرد و ثالثاً مردم و اقشار بی‌تفاوت را برای مبارزه به خیابان‌ها آورد.

خاطرات شاهدان عینی از انباشته شدن جنازه‌های مردم در کوچه پس کوچه‌های اطراف میدان ژاله و خیابان‌ها چنان دلخراش بود که خون هر مستمعی را با هر ملیت و مذهب به جوش می‌آورد و رژیم با همه جنایاتی که پس از آن مرتکب شد، در سراشیبی تند به سوی دره سقوط حرکت کرد.

نامگذاری میدان ژاله به «میدان شهدا» و خیابان منتهی به آن به «خیابان 17 شهریور» از ظرافت‌های سیاسی است که این حادثه تاریخی را با برنامه‌های روزانه مردم پیوند داده است..

خون شهدای 17 شهریور در تابستان 57 چنان موج‌آفرین بود که ناپاکی‌های 2500 ساله حکومت‌های شاهنشاهی را از اقیانوس نامتناهی تاریخ ایران به کنار زد و در دل زمستان سرد همان سال نهال آسمانی مکتب اهل بیت در خاک این سرزمین غرس کرد. نهالی که در طول 30 سال عمر بابرکت خویش، علی‌رغم همه تهدیدها، محدودیت‌ها و موانع سیاسی و نظامی درختی تنومند شده است که «اصلها ثابت و فرعها فی السماء»

با گرامی‌داشت یاد و خاطره آن شهدای بزرگوار، به خود، بزرگان مبارزه و مردم شریف ایران یادآوری می‌نمایم که امنیت و آسایشی که در سایه «استقلال و آزادی» «جمهوری اسلامی» داریم، مرهون آن جان‌نثاری‌هاست و مبادا گذشت زمان غبار فراموشی بر آیینه یاد آنان بنشاند، مبادا با گفتار، رفتار و کردار نسنجیده خویش مردم آگاه و باشعور ایران را برنجانیم، مبادا غبارهای سیاسی افق‌های درازمدت را تیره و تار نماید و به روزمرگی دچار شویم، مبادا سیاست‌بازی‌ها- به جای سیاستمداری‌ها- دشمنان طماع را از این یأس مفرط به امیدواری برسانیم و مبادا فراموش کنیم که اگر همین مردم به صحنه نمی‌آمدند، به قول زندان بانان و مأموران ساواک، آن‌قدر می‌بایست در زندان‌های پهلوی می‌ماندیم که موهای سرما مانند دندان‌های ما سفید شود.

نکته دیگری که باید درباره 17 شهریور یادآور شوم، روز جهانی مبارزه با بی‌سوادی است. مبارزه‌ای که تأکید اولیه اسلام عزیز می‌باشد.

نگاه آماری به قرآن مجید که کتاب سعادت دنیا و آخرت است، نشان از فراوانی صراحت‌های بیانی و اشارت ضمنی درباره اهمیت علم و دانش است و اوج این اهمیت در شروع وحی است که با دعوت انسان به «خواندن» (اقرا) آغاز می‌شود و در ادامه با «علّم الانسان ما لم یعلم» به اوج می‌رسد.

پیامبر اکرم(ص) که با وجود آیات محکم قرآن، روایات متعددی را به عنوان سرمایه هدایت همه انسان‌ها از خود بر جای گذاشته، در دو روایت ماندگار، اهمیت علم‌آموزی را در دو بُعد زمانی و مکانی بر گوش جان پیروان خویش آویخت که «اطلبوا العلم من المهد ال الحد» و «اطلبوا العلم ولو بالثین»

از بی‌سوادی و کم‌سوادی مفرط جامعه در سالهای آغازین انقلاب اسلامی که بگذریم، وجود 150 هزار دانشجو برای جمعیت 36 میلیونی ایرانی آن هم در زمان حاکمیت رژیمی که شعار دروازه تمدن دنیا را می‌داد، نشان از عقب‌ماندگی علمی و فنی و تکنولوژی کشوری می‌داد که در بّعد نظامی ژاندارم منطقه بود.

انقلاب اسلامی که علم و دانش را یکی از توجهات خویش در ماهیت دینی می‌دید، نمی‌توانست بپذیرد که مشکلات سیاسی، اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی بر روح علم‌آموزی سایه بیفکند، به همین خاطر اولاً در قانون اساسی تحصیل را برای همه رایگان قرار داد، ثانیاً بودجه نهضت سوادآموزی را افزایش داد تا سواد خواندن و نوشتن در تمام شهرها و روستاها فراگیر شود و ثالثاً با تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی با کمک معنوی و اقتصادی امام راحل(ره)، صف طولانی جوانان مأیوس از سد کنکور را با استفاده از ظرفیت‌های موجود و امکانات مردمی کم کرد.

جنگ که به پایان رسید، امام راحل با همان دوراندیشی همیشگی سیاست‌های سازندگی را تأیید کردند که توجه به علم و دانش از نکات مهم آن بود. در دوران سازندگی، سواد و علم و دانش به عنوان پایه و اساس همه زیرساخت‌ها مورد توجه قرار گرفت، به‌گونه‌ای که با تأسیس مدارس شبانه‌روزی در نقاط محروم کشور، زمینه را برای تحصیل کودکان، نوجوانان و جوانان روستایی فراهم کرد و در بعد تحصیلات تکمیلی نیز با گسترش دانشگاه‌های موجود و تأسیس مراکز تحصیلات عالیه مانند دانشگاه پیام نور و دانشگاه علمی و کاربردی راهی را پیش روی طالبان علم و دانش گشود که الحمدلله از آن وضع اسف‌بار در متقاضیان کنکور به مرحله رسیده‌ایم که مسئولان صحبت از حذف کنکور می‌کنند.

در سالهای اخیر هم مجمع تشخیص مصلحت نظام که به حکم قانون اساسی، مشاور رهبری معظم انقلاب برای تدوین سیاست‌های کلی نظام می‌باشد، تدوین سند چشم‌انداز 20 ساله نظام را به پایان رسانده که «دانایی» محور همه برنامه‌های ایران اسلامی در افق سال 1404 خواهد بود.

نهضت علم و دانش که افزایش فهم و شعور عمومی طبیعی‌ترین نتیجه آن می‌باشد، مختص به ایران نیست و می‌بینیم که کشورهای عقب‌افتاده دنیا مانند افغانستان نیز فریب ظاهرسازی‌های اشغالگران را نمی‌خورند، هرچند از بلای خانمانسوز تفکرات طالبانی در مبارزه با علم و دانش نجات پیدا کرده‌اند.

دانش امروز در جهان به بارانی می‌ماند که هرچند در لطافت طبعش خلاف نیست، اما در باغ گل بروید و در شوره‌زار خار. اگرچه بعضی‌ها از دانش و روند روبه رشد آن در دنیا برای مطامع زودگذر سیاسی و بعضاً کشتار جمعی استفاده می‌کنند، اما در همین دنیای وانفسا کسانی در بعد فردی و جمعی هستند که از این موهبت الهی در جهت رفاه همنوعان خویش استفاده کنند که بهترین نمونه آن حرکت ایران در دانش هسته‌ای برای استفاده‌های صلح‌آمیز است.

به هر حال دانش به همراه اخلاق دو بال انسانیت برای پرواز تا فضای نامتناهی رضایت خداوندی است که رضایت خلق را نیز به دنبال دارد.

امیدوارم به‌گونه‌ای عمل نماییم که در کوتاه زمان ممکن اولاً جشن ریشه‌کنی بی‌سوادی را در کشور بگیریم و ثانیاً نگذاریم جوانان مستعد ایرانی به خاطر محدودیت‌های خودساخته، از موهبت علم و دانش تا مترقی‌ترین مراحل محروم شوند که در آن صورت گناهی در زمره نابخشودنی‌ترین گناهان در پرونده اعمال فردی و اجتماعی ما ثبت خواهد شد.

 

اکبر هاشمی‌ رفسنجانی

رئیس‌ مجلس‌ خبرگان‌ رهبری

رئیس ‌مجمع تشخیص‌ مصلحت ‌نظام

*****************************************************

* به مناسبت: 17 شهریور، روز حمله وحشیانه رژیم پهلوی به مردم در میدان شهدا و روز جهانی مبارزه با بی‌سوادی