بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از ویژگیهای بارز امام راحل در مقام رهبری جامعه اسلامی، در کنار عرفان عملی، فلسفه، تدین، تعبد، تعهد، اخلاق اسلامی، انعطاف و اقتدار، آیندهنگری زایدالوصفی است که اگر نگوییم در میان رهبران جوامع مختلف، بینظیر است، مطمئناً کمنظیر است.**
تدبّر و دوراندیشی در مسائل از همان روزهای آغاز مبارزه، برای ما که پا در رکاب ایشان نهاده بودیم، تحیّربرانگیز بود، بهگونهای که در خرداد 1342 وقتی به بهانه مرخصی در دوران سربازی غیرقانونی خویش از پادگان باغشاه آن روز پادگان لاهوتی دیروز و حر امروز، برای ارائه گزارش از اوضاع سربازخانهها خدمتشان رسیدم، با آیندهنگری خاص، اتفاقات پس از 15 خرداد را آنگونه ترسیم کردند که اتفاق افتاد.
یا در سالهای آغازین تبعید به نجف اشرف، با شروع تدریس درس ولایت فقیه، زیرساختهای یک حکومت مبتنی بر مبانی مکتب اهل بیت را آنچنان بنیان نهادند که 15 سال بعد، وقتی رژیم پهلوی با همه صلابتهای پوشالی و قساوتهای غیرانسانی سقوط کرد، همه شرایط مقدماتی برای چگونگی اداره جامعه فراهم بود.
در نخستین ماههای پس از پیروزی انقلاب نیز شاهد بودیم که چگونه یک پیرمرد 82 ساله پازلهای سیاسی را برای مقابله با انواع توطئههای در کمون کنار هم میچید و یکی از مصادیق بارز این آیندهنگری، تشکیل بسیج 20 میلیونی در آذرماه 1358 است.
روزگاری که ایشان آن دستور تاریخی و تاریخساز را صادر فرمودند، هنوز هیچ نشانهای از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نبود و حتی تحرکات مرزی حزب بعث نیز پس از آن به تدریج شروع شد.
نقش نیروهای مردمی که در قالب بسیج برای اعزام به مناطق جنگی غرب و جنوب سازماندهی میشدند، اگرچه در تاریخ دفاع مقدس اظهر من الشمس است، اما من به عنوان کسی که در مسئولیتهای متعدد از جمله فرماندهی جنگ و جانشینی فرماندهی کل قوا از نخستین روزهای آغاز تا آخرین لحظات پایان جنگ تحمیلی، در جریان کم و کیف دفاع و تهاجم بودم، شهادت میدهم و در این شهادت فرماندهان عالی سپاه و ارتش را گواه میگیرم که اگر بسیج نبود، سرنوشت جنگ نیز این نبود که پس از پیروزیهای متعدد نظامی در عملیاتهای گوناگون، بزرگترین پیروزی سیاسی را در تاریخ جنگهای ایران، آن هم با ثبت در غیر انکارترین اسناد سازمان ملل به دست آوردیم.
روحیه مردمی نیروهای بسیج که در طول 8 سال دفاع مقدس با ایثارگریها و فداکاریهای خالصانه تا عالیترین حد انسانی تقویت شده بود، پس از جنگ نیز، صادقانهترین حامی دولتمردان در دوران سازندگی بود که اعجاز بیتالمقدس، فتحالمبین، کربلای پنج، والفجر هشت و دیگر فتحالفتوحها را در آغاز حرکت ایران اسلامی به سوی توسعه و پیشرفت که آن روزها از آن تعبیر به «حیات طیبه» میشد، تکرار کرد.
بسیج، در قاموس فرهنگی ایران واژهای است که قداست ذاتی خویش را در دوری از تظاهر به دست آورد و همیشه زبان منطق مردم در بیان خواستههای بر حق بود.
این عنوان، اگرچه به خاطر نقش اعضای آن در جنگ، بهتدریج در زمره اصطلاحات نظامی درآمد، اما فراموش نکنیم امام راحل در زمانی فرمان تأسیس آن را صادر کردند که هنوز بوی باروت جنگ به مشام نمیرسید و اولین گروههای عضو این سازمان مردم نهاد، جوانان دانشجوی حزب جمهوری اسلامی بودند که در قالب گروههای جهادی برای ساختن سرپناه مردم بیپناه بشاگرد و برای برداشت زراعت کشاورزان به خواف، ترکمن صحرا، گرمی و دیگر مناطق دورافتاده میرفتند.
بیدلیل نبود که همان پیر فرزانه هر وقت میخواستند، اهمیت بسیج را بر کلام نافذ خویش جاری نمایند، از آن به عنوان «نیروی مردمی» یاد میکردند و این نشان از طبیعت ذاتی و اکتسابی بسیجیان است.
نباید بگذاریم این توانمندی بالقوه که تفسیر میدانی آیه شریفه «واعدوا لهم ماستطعتم من قوه و من رباط الخیل» است، در هیاهوهای سیاستزدگی، دچار تندرویهای افراطیون و تفریطیون شود که به قول مولای مظلومان در هر دو صورت دچار ضلالت و گمراهی خواهند شد.
بسیج باید مانند مؤسس خویش، پرچمدار اعتدال در امور فرهنگی و اجتماعی باشد تا برای جوانان همه نسلها، همچنان مدرسه عشق بماند. بسیج باید مانند خیل اعضای شهیدش، چنان مردمی باشد که در چشم همه گروهها، با هر سلیقه سیاسی، مکرم، محترم و معزز باشد. بسیج باید آنگونه باشد که به جای تشکیل پایگاههای خویش در مساجد، خود مسجدی برای جذب جوانانی باشد که نشان دادهاند، علیرغم برنامههای دینستیزان در طول تاریخ ایران، روحیات اسلامی را در عمق جان خویش دارند و هر وقت لازم باشد، چون امواج خروشان از دل اقیانوس مردمی برمیخیزند و با غیرت ایرانی و اسلامی به جنگ صخرههایی میروند که علیه ایران و اسلام صفآرایی کردهاند و جریانات سیاسی نباید برای اهداف باندی و جناحی این سرمایه عظیم ملی و دینی و انسانی را آلوده نمایند و بگذارند این یکپارچه در خدمت اسلام و انقلاب و نظام و ایران باقی بماند.
اینجانب به عنوان کسی که در طول سالهای مبارزه با جوانان عضو بسیج غیرمتشکل در مساجد، تکایا، مدارس، دانشگاهها، حوزهها و جامعه و در طول 8 سال دفاع مقدس با جوانان عضو تشکیلات بسیج افتخار همسنگری داشتهام، اطمینان دارم هیچ دام و دانهای نباید بتواند افتخارات این پرندههای بلندپرواز را در قلوب آسمانی مردم مخدوش نماید و مطمئنم آن آیندهنگری امام در تشکیل بسیج 20 میلیونی با عضویت تکتک جوانان این سرزمین عملی خواهد شد و تحقق این آرزو موقعی شیرینتر میشود که ببینم جوانان ایران اسلامی در سایه گسترش مراکز علمی، آموزشی و پژوهشی کشور، مسلح به دانشهای پیشرفته هستند و عزم خویش را برای فتح قلههای آیتی، هایتک، نانوتکنولوژی و جوش و شکافت هستهای جزم کردهاند.
اکبر هاشمی رفسنجانی
رئیس مجلس خبرگان رهبری
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
** در روز ۵ آذر ۱۳۵۸ بنیانگذار جمهوری اسلامی خواستار آموزش نظامی همگانی و تشکیل ارتش ۲۰ میلیونی شد. امام(ره) در جمع اعضای سپاه پاسداران مرکز تهران، با تاکید بر لزوم وحدت و آمادگی در برابر تهدیدهایی که علیه کشورمان در جریان است، تاکید کرد: «مملکت اسلامی همهاش باید نظامی باشد و تعلیمات نظامی داشته باشد... همه جا باید این طور بشود که یک مملکتی بعد از چند سالی که بیست میلیون جوان دارد، بیست میلیون تفنگدار داشته باشد و بیست میلیون ارتش داشته باشد...»
سخنان امام مبنی بر لزوم آموزش نظامی همگانی و تشکیل ارتش ۲۰ میلیون خیلی زود با استقبال طیفهای مختلف گروههای سیاسی و مردم قرار گرفت. چند روز بعد یعنی در روز ۱۲ آذر همان سال بود که قانون اساسی جمهوری اسلامی در یک همهپرسی به تایید مردم رسید. در اصل ۱۵۱ این قانون تصریح شده بود که: «به حکم آیه کریمه «واعدوالهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم» دولت موظف است برای همه افراد کشور برنامه و امکانات آموزش نظامی را بر طبق موازین اسلامی فراهم نماید، به طوری که همه افراد همواره توانایی دفاع مسلحانه از کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند، ولی داشتن اسلحه باید با اجازه مقامات رسمی باشد.»
اینچنین بود که مقدمات تشکیل بسیج با نام اولیه سازمان بسیج ملی فراهم شد. چند ماه پس از سخنان امام درباره ارتش ۲۰ میلیونی، شورای انقلاب در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ لایحه قانونی تشکیل سازمان بسیج ملی را تصویب و برای اجرا به وزارت کشور ارسال کرد.
در پی شروع جنگ تحمیلی موضوع آموزش نظامی همگانی و تشکیل بسیج بسیاری از مشکلات پیش روی کشور را حل کرد و مردم آموزشدیده فوج فوج به جبههها اعزام شدند. ۲۸ دی ماه ۱۳۵۹ شهید رجایی، نخستوزیر وقت با ارسال نامهای به مجلس شورای اسلامی اعلام کرد: «قانون راجع به ادغام سازمان بسیج ملی (مستضعفین) در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در جلسه مورخ بیست و هشتم دی ماه ۱۳۵۹ مجلس شورای اسلامی تصویب شده و به تأیید شورای نگهبان رسیده و طی نامه شماره ۱۶/ق/م مورخ ۵۹/۱۱/۲۱ ریاست جمهوری به نخستوزیر واصل گردیده است، برای اجراء به پیوست ابلاغ میگردد.»
بدین ترتیب سازمان بسیج ملی که حالا نام بسیج مستضعفین را بر پیشانی داشت به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد و در طول هشت سال جنگ تحمیلی نیروهای رزمی مردمی را برای اعزام به جبهههای جنگ سازماندهی کرد.