بسم الله الرحمن الرحیم
یا من اسمه دوا و ذکره شفا
اگرچه علوم پزشکی به عنوان یکی از ضرورتهای انسانی نقطه مشخصی برای آغازش در تاریخ بشریت ندارد، اما مطمئناً قدمتی به بلندای خلقت انسان دارد. چرا که جسم به دلیل ویژگیهای خاص، همیشه از کمبود یا افزایش ویتامینها و پروتئینها و دیگر مواد لازم برای خون، عضلات، استخوانها، شریانها و... در سیر طبیعی دچار اخلال میشود و انسان به واسطه صفت منحصر به فرد خلاقیت در میان موجودات و همچنین روحیه کنجکاوی، از دیرباز در پی درمان بیماریهای خویش و همنوعان، به کنکاش در میان موجودات دیگر مانند حیوانات، نباتات و حتی جمادات میپرداخت.
نگاهی از سر تأمل به تاریخچه گیاهدرمانی نشان میدهد که بشریت همیشه دارو و درمان دردهای خویش را در طبیعت میجست و اتفاقاً در این جستجو به دستاوردهای بسیار گرانسنگی رسیده است که حتی امروزه که علوم پزشکی به نتایج خیرهکنندهای دست یافته، هنوز هم شیوههای درمان قدیم نه تنها منسوخ نشده، بلکه در بسیاری از موارد تنها راه چاره است.
علوم پزشکی در میان ایرانیان قدیم، حتی در ازمنه طولانی قبل از اسلام مورد توجه خاص بوده است و شاهد مدعا حضور پزشکان ایرانی در مکه و مدینه و در نخستین سالهای پس از ظهور اسلام است.
نکته حائز اهمیت در این تاریخ مشعشع وجود دانشگاه جندیشاپور است که نه تنها محل پرورش انسانهای فرهیخته ایرانی بود، بلکه به واسطه احترامی که مردم ایران برای علم و دانش قائل بودند، مأمن و ملجأ بسیاری از دانشمندان از اقصی نقاط گیتی بود.
این روحیه در دورههای بعد که نهضت ترجمه و سپس پژوهش و تحقیق فراگیر شد و علوم مختلف، بهخصوص دانش پزشکی از طریق جزایر سیسیل و اسپانیا به سوی غرب میرفت، باعث شد که نوعی تعامل سازنده بین جهان غرب و دنیای اسلام برای مبادله دانش به وجود بیاید و در همین زمان رشد و نمو دانشمندان ایرانی باعث توجه همه ممالک معموره دنیا به سوی ایران شود.
اگرچه براساس مستندات تاریخی سابقه علوم پزشکی ایرانیان به سالهای بسیار دور برمیگردد، اما با بروز ابوعلی سینا ایران و دانش پزشکی با توجه به فهم و درک آن زمان بشریت، به چنان مرحله بلوغی رسید که هنوز هم آثار پزشکی آن دانشمندان ایرانی بهویژه کتاب «قانون» از کتابهای مرجع برای دانش پزشکی در مهمترین دانشکدههای پزشکی جهان است.
ابوعلی سینا که تاریخی شگفت در زندگی خویش از مهاجرتهای اجباری و اختیاری دارد، در عمر خویش دانش پزشکی را در دو وادی تئوری و عملی چنان غنی کرد که هنوز نیز دادههای علمی ایشان سرآمد است.
درباره پزشکان و علوم پزشکی دو نکته بسیار مهم وجود دارد که اشاره به آنها ادای حقوقی فردی و اجتماعی است.
نکته اول درباره عمق خداشناسی پزشکان است. این قشر با توجه به آشناییهایی که با رموز و جزئیات کارایی هر یک از جزئیات اندام پیدا میکنند، بسیار عمیقتر از دیگران به وجود یک خالق مدبّر و حکیم پی میبرند و آنچه را که دیگران به صورت تئوری درباره خدا و خداشناسی میخوانند و میشنوند، آنها به صورت عملی در ذرهذره سلولهای انسانها میبینند و این باعث میشود که قشر پزشک در خداشناسی چندین گام از دیگران جلو باشند.
نکته دوم درباره پیشرفتهای پزشکی ایران در طول 30 سال پیروزی انقلاب اسلامی است. حتماً فراموش نکردهایم که در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی تا نخستین سالهای پس از جنگ، ایران حتی در شهرهای بزرگ مملو از پزشکان خارجی، بهویژه پزشکان هندی بودکه با مترجمین به مداوای ایرانیان میپرداختند و وجود آنها برای دردها در حکم مُسکّن بود و از پیشگیری هیچ خبری نبود.
حتماً فراموش نکردهایم که در مرگ و میر کودکان جزو رکورداران جهانی بودیم، در فلجاطفال و در تولد نوزادان مریض آن هم به خاطر غفلت در امر ساده آزمایشهای قبل از ازدواج در شرایط بدی به سر میبریم.
حتماً فراموش نکردهایم که برای سادهترین درمانها بیماریان خویش را با زحمتهای فراوان مالی و روحی، به خارج از کشور میفرستادیم و متأسفانه نوع نگاه بیگانگان به ایرانیان بیشتر برای پروژههای تحقیقاتی بود.
روستاها از آب شرب بهداشتی و مراکر ساده درمانی و شهرستانها از بیمارستانهای ساده محروم بودند و مردم برای درمان بعضی از بیماریهای ساده مجبور به مهاجرتهای اجباری به شهرهای بزرگ، به خصوص در تهران بودند.
سالانه عدهای از عزیزان ما به خاطر عدم وجود امکانات پزشکی برای عملهای پیچیده مثل قلب و مغز و حتی معمولی از دست ما میرفتند.
اما به برکت انقلاب اسلامی، مخصوصاً بعد از پایان جنگ توجه به مسائل پزشکی سرلوحه برنامههای مسئولان قرار گرفت و امروزه نه تنها از آن مشکلات خبری نیست، بلکه:
1- ایران دارای پزشکان بسیار حاذق در همه رشتههاست و حتی ظرفیتهای پزشکی با وجود جوانان ایرانی بهگونهای اشباع شده که امروز صحبت از صدور پزشکان و خدمات پزشکی به دیگر کشورهاست. گرچه انتظار این بود که با سازماندهی مناسب از خیل پزشکان جوان بهتر از آنچه اکنون در جریان است، استفاده شود که هم این نیروهای ارزشمند عاطل نمانند و هم بسیاری از روستاها که اکنون فاقد پزشکاند، از خدمات پزشکی برخوردار شوند.
2- نه تنها از مرگ و میر کودکان به شدت کاسته شده، بلکه فلج اطفال به کلی از بین رفت و حتی ایران منادی سلامت کودکان در کشورهای همسایه از جمله افغانستان شده و آزمایشهای پیچیده قبل از ازدواج از تولد کودکان مریض جلوگیری کرده است.
3- نه تنها مریض برای درمان به خارج از کشور نمیرود، بلکه در بسیاری از رشتههای پزشکی، بیماران دیگر کشورها به ایران میآیند و در این زمینه خاطرهای دارم که بیان آن خالی از لطف نیست.
نخست وزیر فعلی عراق ناراحتی چشم داشت، یک چشم خویش را در آمریکا و چشم دیگرش را در ایران جراحی کرد. خودش به من گفت در سفر آمریکا، آقای بوش از او پرسید کدام چشم بهتر جراحی شده است؟ و من با اطمینان گفتم که چشمی که در ایران جراحی شد که مورد تعجب آقای بوش قرار گرفت.
4- امروزه آب آشامیدنی سالم و بهداشتی و مراکز درمانی که نقطه شروع آن ایجاد مراکز بهورزی از زمان سازندگی بود، به همه روستاها رفته و اکثر قریب به اتفاق شهرها دارای بیمارستانهای مدرن هستند.
با همه این دستاوردها، باید اعتراف کنیم که حق ایرانیان در دانش پزشکی بسیار فراتر از وضع موجود است و این وظیفه ما مسئولان است که همه امکانات را برای بروز استعدادهای درخشان ایرانی در علوم پزشکی فراهم نماییم. و همه مردم از خدمات بهداشتی و درمانی مناسب بهره بیشتر و بهتر داشته باشند. بیمههای کامل و بیمه همگانی خیال مردم نیازمند را راحت کند و تبعیضهای دلخراش در بهرهگیری از دانش پزشکی و خدمات رخت بربندند. از ظرفیتهای موجود درمانی، مناسبتر از این بهرهبرداری شود. کسی از نبودن پزشک و بیمارستان و دارو رنج نبرد. مطمئنم با این ظرفیت موجود اینها آرزوی دور و درازی نیست.
اکبر هاشمی رفسنجانی
رئیس مجلس خبرگان رهبری
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
****************************************************
* به مناسبت: 1 شهریور، روز پزشک و بزرگداشت ابوعلی سینا