پیام ها
  • صفحه اصلی
  • پیام ها
  • پیام آیت الله هاشمی رفسنجانی به همایش پزشکان، دندانپزشکان و پرسنل اصناف پزشکی

پیام آیت الله هاشمی رفسنجانی به همایش پزشکان، دندانپزشکان و پرسنل اصناف پزشکی

ایران به گواه تاریخ از پیش قراولان علم پزشکی دنیا بود.

  • تهران
  • چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۸۴

بسم الله الرحمن الرحیم

 در سرزمینی زندگی می‌کنیم که دانشگاه جندی شاپور(1) آن، قرن‌ها پیش که هنوز دنیا در جهل علمی به سر می‌برد، مأمن دانشمندان و پزشکانی بود که به جرم علم و دانش از موطن خویش رانده می‌شدند.

ایران به گواه تاریخ از پیش قراولان علم پزشکی دنیا بود و وجود پزشکانی چون بوعلی سینا، زکریای رازی و صدها طبیب دردآشنای دیگر در سرمایه‌های دانش پزشکی برای پزشکان امروز و آینده این سرزمین هستند.

اگرچه در سایه توجهات کمی و کیفی به دانش پزشکی در دوران سازندگی، از حضور پزشکان خارجی، مخصوصاً هندی و اعزام بسیاری از بیماران به خارج از کشور و ساخت تجهیزات پزشکی بی‌نیاز شدیم، اما رشد و توسعه روزافزون علم و دانش به ویژه در مسایل پزشکی به گونه‌ای است که کمترین کندی حرکت، بیشترین عقب‌ماندگیها را به دنبال دارد که در این زمینه تلاش متخصصان تجهیزات پزشکی برای توسعه و تجهیز بهتر مراکز درمانی حائز اهمیت است.

آنچه امروز در بین پرسنل مشاغل پزشکی، بخصوص پرستاران که این هفته به نام آنهاست - مهم می‌باشد، مسئله معیشت است. معیشتی که برای هر انسانی باعث آرامش خاطر می‌شود و این آرامش برای هر انسانی بخصوص پرستاران باعث کار بهتر در انجام وظیفه سنگین رسیدگی به بیماران است.

در یک نگاه کلی سر و کار پزشکان، دندانپزشکان و شاغلین در امور پزشکی با بیماران و خانواده‌هایی است که به خاطر بیماری خود و اطرافیان، روحیه‌ای پژمرده دارند و بزرگترین خدمت اسلامی و انسانی این است که روحیه نشاط و شادابی و امید را به انسان‌ها و به تبع آن به جامعه برگردانند و این موضوع، اهمیت این قشر را نشان می‌دهد.

امیدوارم همه دست‌اندرکاران امور پزشکی که تا به حال با صداقت تمام در جامعه به وظایف خویش عمل کرده‌اند، همچنان در این مسیر باشند و دولت آینده با توجه به تفاوت‌های شرایط زمانی برای گسترش کمّی و کیفی دانش پزشکی تلاش نمایند.

از اینکه نتوانستم در جمع شما حاضر شوم، عذرخواهی می‌کنم و امیدوارم در فرصتی مناسب بتوانم در جمع شما فرهیختگان حاضر شوم.

 

اکبر هاشمی رفسنجانی

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام

******************************************************************

1- 

دانشگاه گندی‌شاپور که اعراب آن را جُندی‌شاپور می‌خواندند، یکی از آثار به جای مانده از سلسله ساسانیان است. و بیش از ۱۷ سده قدمت، از باستانی‌ترین دانشگاه‌های خاورمیانه محسوب می‌شود.

گندی‌شاپور شهری است کهن در شمال استان خوزستان و در نزدیکی شهرستان دزفول که امروزه ویرانه‌های آن باقی است و به سبب بیمارستان و دانشگاهی که در آن بوده شهرت بسیار داشته‌است. در دانشگاه گندی‌شاپور، برخی کتاب‌ها از زبان‌های هندی، سریانی، و یونانی به پهلوی ترجمه شد که از آن جمله می‌توان به خدای‌نامه، کَلیله و دمنه، هزار افسانه، سندبادنامه، ویس و رامین، آیین‌نامه، و تاج‌نامه اشاره کرد.

این نام از ترکیب دو واژه آشوری یا آسوری «گَنْتَ» به معنی بهشت که در لغت عرب همان «جَنَت» است و «شَپرْتَ» به معنی زیبا ساخته شده است.عبارت «بهشت زیبا» شاید بخاطر ویژگی های معماری و تلفیق آن با طبیعت آن منطقه بر دانشگاه گذارده شده باشد. به نوشته ریچارد فرای، کلمه گندی‌شاپور، تحریف شده نام «وِه آنتیوخ شاپور» یعنی «بهتر از آنتیوخ را شاپور ساخته» است. بر اثر جنگ‌های شاپور یکم با روم، شاهنشاه ساسانی، اسیران رومی را در فارس و خوزستان اسکان می‌داد و با توانایی آنها، بند قیصر بر روی رود کارون ساخت و کاخ بیشاپور را موزائیک کرد. این رفتار شاپور یکم، سرآغاز ریشه دوانیدن مسیحیت در جنوب ایران گشت. اما دنیل پاتس، استدلال می‌کند که گندی‌شاپور، پیشینه‌ای به درازای سلسله اشکانی دارد. بن‌مایه حرف‌های او، دو کتیبه یونانی‌زبان در شوش است که نام یک آبراهه را، گندیوسوس (نام علمی: Gondeisos) نامیده است. به نظر شاپور شهبازی، گندی‌شاپور، برگرفته از نام ایرانی «گوند-دژ» به معنی «قلعه نظامی» است که دنیل پاتس را به این فرضیه کشانده، که این‌طور فرض کرد که «گند دز»، نام مکانی است که بایستی از رودخانه آب دز وام گرفته شده باشد. بنابر استدلال او، زمانی که شاپور یکم، شهر را بازسازی کرد، «گُند دژ»، تبدیل به «گوند دژ» یا «گوند دز شاپور» تبدیل گشت، در حالی که تبعیدی‌های آنتیوخ (امروزه انطاکیه؛ شهری بنا شده بر روی رود عاصی بنا گشته) را در این شهر اسکان داد و شعار «[این شهر] بهتر از آنتیوخیای شاپور [است]»، را ترویج داد. با کاوش باستان‌گرایانه ویرانه‌های گندی‌شاپور، هیچ نشانه‌ای مبنی بر حضور تمدن پیش-ساسانی یافت نشد و پرونده این تناقضات، بسته شد.( کریمی، اصغر. «جُندیشاپور، شهر». در دانشنامه جهان اسلام. ج. ۱۱. تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی) به گزارش طبری‌، سازنده گندی‌شاپور، شاپور یکم ساسانی است. آورده‌اند که این شهر در 260 میلادی، به دنبال پیروزی شاپور یکم بر والریانوس، امپراتور روم (حک:253ـ260 میلادی)، به دست اسیران رومی ساخته شد و ایرانیان، اسیران را در این محل سکنا دادند. نام شهر ابتدا وِه‌اَندیو شاپور/ وِه‌اَنتیوک شاپور «به از انطاکیه شاپور» (یعنی شهری که شاپور آن را بهتر از انطاکیه بنا کرد)، بود و بعداً گندیشاپور و جندی‌شاپور نامیده شد. نام آن به صورت نیلاب و نیلاط نیز ضبط شده و چون مباشر شاپور برای احداث این شهر شخصی به نام بیل بوده است، آن را بیل و بیل‌آباد نیز نامیده‌اند. قفطی، بر اساس افسانه‌ای، نام این شهر را مرکب از دو نام «جُندا» و «شاپور» دانسته و نوشته است که شاپور اول ساسانی، پس از صلح با امپراتور روم (آورلیانوس، حکومت: 270 ـ 275 میلادی)، با دخترش ازدواج کرد و دستور به ساخت شهری همچون کنستانتینوپل را برای همسرش داد. مکان این شهر، در یکی از آبادی‌های خوزستان، متعلق به شخصی به نام جُندا، احداث شد. اهالی، بنای این شهر را به «جندا و شاپور» نسبت دادند. همراه دختر آورلیانوس، تعدادی از پزشکان متبحر و پیشه‌وران و صاحبان حرفه‌ای دیگر از کنستانتینوپل به جندی‌شاور رفتند و به تربیت شاگرد مشغول گشتند.

به روایت اکثر منابع تاریخ پزشکی دوره اسلامی، این مرکز علمی در انتقال دانش پزشکی یونانی، ایرانی و هندی به عالم اسلام سهم فراوانی داشته‌است. نخستین بیمارستانهای دوره اسلامی طبق الگوی بیمارستان جندی‌شاپور بنا شد. با این همه، اطلاعات تاریخی ما چندان نیست که بتوان تصویری دقیق از اوضاع علمی و فرهنگی این شهر عرضه کرد. آنچه در منابع دوره اسلامی در باره پیشینه علمی این شهر آمده‌است، گاه به افسانه می‌ماند. پژوهش‌های جدید نیز، بعضاً، حاوی ادعاهایی ناسنجیده و غیرمستند است و تشخیص درستی این اطلاعات بسیار دشوار می‌نماید.

ابن ندیم آورده است که اردشیر بابکان، بقایای تمام کتاب‌های پراکنده باستانی ایرانیان را، از هند و چین جمع‌آوری کرد و به خزانه افزود. پسر او شاپور اول راه پدر را ادامه داد و و تمام کتاب‌هایی که از زبان‌های دیگر به پارسی ترجمه شده بود را گرد آورد. او همچنین اوستا را به صورت یک کتاب گردآوری کرد. بنابر این پس از آنکه اسکندر اوستا را سوزاند آن را احیا کرد. کتابخانه دیگری که در این زمان ساخته شد کتابخانه خسرو اول در جندی شاپور برای دانشگاه آن بود. علاقه خاص او به جمع‌آوری کتاب‌ها از دورترین نقاط جهان مشهور است. جندی شاپور بهترین مرکز تحقیقاتی در دوران ساسانی بود. بسیای از دانشمندان از ملیت‌های مختلف مخصوصا نسطوری‌‌ها در آنجا گرد آمده بودند و بسیاری از کتاب‌ها به دستور خسرو اول به فارسی ترجمه شده بود. علاوه بر این دو کتابخانه، کتابخانه‌های بزرگ و معتبر دیگری هم وجود داشت. همه آتشکده‌ها و پرستشگاه‌ها مانند همه بیمارستان‌ها و مراکز تحقیقاتی و آموزشی گنجینه کتاب‌های خودشان را داشتند.

بن حوقل (قرن چهارم هجری)، فاصله این شهر را تا «اندامِش» (نام قدیم اندیمشک)، دو فرسنگ آورده و ابولفدا (قرن هشتم هجری)، فاصله گندی‌شاپور را تا شوش، شش فرسنگ و تا شوشتر هشت فرسنگ گزارش کرده‌است.

مولف حدودالعالم، گندی‌شاپور را شهری آباد و دارای نعمت فراوان معرفی کرده است.

قرن چهارم هجری: مقدسی، از گندی‌شاپور به عنوان «کوره و نیز قصبه‌ای با هوای دلگشا، مرکز خوزستان، جایگاه سلطان، با شکر فراوان (که به خراسان و جبال صادر می‌شده» یاد کرده و مذهب مردم آنجا را، اهل سنت ذکر کرده است. همچنین او نوشته که دو نهر و کارگاه‌های بافندگی بسیار و آبادی‌های گرانمایه و کشتزارها و ارزانی و خیرات و فقیهان و ثروتمندان بسیار دارد.

اصطخری، از بزرگی و آبادانی و کشاورزی و نخلستان‌های بسیار آنجا آورده است.

اوایل قرن ششم هجری: مولف مجمل التواریخ و القصص، گندی‌شاپور را شهری خراب با چند ده پراکنده ثبت کرده است.

اوایل قرن هفتم هجری: یاقوت حموی گزارش داده است که به جز بعضی ویرانه‌ها، نشانی از جندی‌شاپور باقی‌نمانده است.

در 17 هجری قمری/ 638 میلادی، پس از تسخیر شوش، مسلمانان، به فرماندهی ابوسیره (یکی از سرداران ابوموسی اشعری) دست به محاصره جندی‌شاپور زدند. طبری می‌نویسد که پس از یک روز نبرد میان مدافعان و مهاجمان عرب، از میان سپاه اسلام، امان‌نامه‌ای به درون شهر پرتاب شد. مهاجمان مشاهده کردند که دروازه‌های شهر، به ناگهان گشوده شد و مردم در بازارها، کار را از سرگرفتند. هنگامی که مسلمانان دلیل این رفتار را پرسیدند، مردم پاسخ دادند که شما به ما پیش‌نهاد امان دادید و ما هم پذیرفتم. مهاجمان گفتند که ما چنین نکرده‌ایم. مردم شهر هم پاسخ دادند که ما دروغ نمی‌گوییم. بر مهاجمان آشکار شد که امان‌نامه را برده‌ای از تبار جندی‌شاپور به نام مُکَنِف، از سپاه اسلام، نوشته و به درون شهر پرتاب کرده بود. مسلمانان گفتند که نویسنده برده بوده، مردم شهر گفتند که ما آزاد و برده نمی‌شناسیم. سران لشکر به ناچار نامه‌ای به عمر بن خطاب نوشتند و کسب تکلیف کردند. عمر در پاسخ نوشت: «مفاد امان‌نامه را اجرا کنید». در نتیجه، مسلمانان پیمان را گرامی داشتند و از محاصره آن دست برداشتند. مردم گندی‌شاپور نیز حاضر به پرداخت جزیه گشتند. ابن‌اثیر، روایت طبری را با کمی تفاوت، بیان می‌دارد: «به سبب پرتاب تیری با پیوست امان‌نامه از سوی سپاه اسلام، شهر جندی‌شاپور از خطر غارت، ویرانی و کشتار رهایی یافت، اما نواحی اطراف آن در امان نماد، زیرا نعمان بن مقرن درحوالی جندی‌شاپور و شوش مدتی سرگرم جنگ بود ودر 21 هجری قمری/642 میلادی، رهسپار حمله به نهاوند شد». بلاذری می‌نویسند که ابوموسی اشعری به جندی‌شاپور رفت، اهالی از ترس، نزد او رفته، امان طلبیدند. ابوموسی با آنها عهد نمود که کسی را نکشد و به اسارت نگیرد و جز گرفتن سلاح جنگی، بر اموالشان تعرض نکند».

دانشگاهی با همین نام (گندی‌شاپور) نیز در اهواز در سال ۱۳۳۴ خورشیدی گشایش یافت. پس از چندی این نام به جندی‌شاپور تغییر کرد. دانشگاه در نزدیکی رودخانه کارون در زمینی هموار و نزدیک باغ گیاهان گرمسیری بنا گردید. در دوران جنگ ایران و عراق، مصطفی چمران بخش‌هایی از این دانشگاه را پایگاه فرماندهی خود قرار داده بود که پس از شهادت، به پاس فداکاری‌ها و جان‌فشانی‌های ایشان، دانشگاه جندی شاپور به دانشگاه شهید چمران اهواز تغییر نام یافت. دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول و دانشگاه علوم پزشکی جندی‌شاپور اهواز به افتخار این دانشگاه باستانی نام جندی برخوردار است.