بسم الله الرحمن الرحیم
همرزمان دیروز و فرزندان امروز من در بسیج و سپاه
یکی از مصادیق بارز دوراندیشی معمار کبیر انقلاب اسلامی که برکات و خیرات آن همیشه به مردم ایران رسیده، تشکیل بسیج و سپاه در سال 1358 است که هنوز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع نشده بود.
بسیج به عنوان مدرسه عشق و سپاه به عنوان مأمن بسیجیان در روزهای اوّل انقلاب با روشنگری و جانبازی خویش سدّی در مقابل ترورهای شخصیتی و فیزیکی مردان مؤثر انقلاب بودند که همین تأثیرگذاری باعث شد که گروهی اول کمر به تضعیف آن ببندند و چون ناامید شدند، سعی کردهاند از جوانان بسیجی به عنوان ابزار سیاسی استفاده نمایند.
متأسفانه در ماههای اخیر، همان تفکر تکفیر، طرد و تخریب با هدف ایجاد فاصله بین بسیجیان و خیل جوانان ایران اسلامی که همه بالقوه بسیجی و سپاهی هستند و در ایام خطر سینه سپر میکنند، سعی بر این دارد که با القای واپسگرایی و جمود و رخوت، جوانان بسیجی را از پیشرفت علم و تکنولوژی دور جلوه دهد. زهی خیال باطل که بسیج همانگونه که در 8 سال دفاع مقدس نشان داد، در سازندگی و اصلاحات هم حرفهایی ناب برای گفتن دارد.
متأسفانه شاهدیم گروهی که پوستین اسلام را وارونه پوشیدهاند، تلاش میکنند تا از بسیجیان چهرهای ستبر و سخت چون دهای خویش بسازند و فکر میکنند در رسیدن به اهداف خویش موفق میشوند و بازهم زهی خیال باطل که مردم و حتی بسیجیان، حساب خویش را از ریا و فریب جدا کردهاند.
بسیجیان و سپاهیان عزیز!
برای من – و حتماً برای شما – تلخ و ناگوار است، وقتی میشنویم گروهی با نام و لباس بسیجی، طبیعیترین حق مردمسالاری را در انتخابات، مخدوش و برای مقامی که ما و شما بیاعتباری آن را بارها تجربه کردهایم، چهره نظام نوپای اسلامی را در منظر جهانیان غیر دمکراتیک جلوه میدهند.
اینان یا از رابطه قلبی من و بسیج خبر ندارند و یا خبر دارند و از این صمیمیت در التهابند. اگر کسی امروز در این کشور بیشترین رابطه کاری را در حساسترین شرایط زمانی با بسیج داشته باشد، من هستم که نه ارتشی بودهام و نه سپاهی و به عنوان یک بسیجی که حکم آن را مستقیماً از پیر جماران گرفته بودم،(16) در عرصه فرماندهی جنگ دیدم که چگونه مردانه در دشتهای گرم و جنوب و کوههای سرد غرب پابهپای ارتش و سپاه از وجب به وجب خاک ایران عزیز دفاع میکردید.
اگر قرار باشد کسی از حضور بسیج و سپاه در صحنههای مختلف پس از جنگ سخن گوید، این خدمتگزار است که به عنوان مسؤول اجرایی و سازندگی کشور، بانی و شاهد حضور شما در طرحهای مختلف کشور بودم.
البته با همه این سابقه و با همه این رابطه قلبی، هیچوقت به خود اجازه ندادهام که بگویم این دریای جوشان از من است، بلکه افتخارم این بود که قطرهای از این دریا باشم.
بسیجیان عزیز و سپاهیان دلاور!
من شما را از جوانان ایران جدا نمیدانم که بخواهم خطابی خاص به شما داشته باشم. پس بگذارید به جوانان این سرزمین بگویم که نگذارید گروهی زهد فروش چهرهای بریده از ملت، از ایران، اسلام و مکتب انسانساز اهل بیت(ع) در جهان بسازند.
گذشت آن زمانی که خود را در جغرافیایی محدود محصور کنیم. چگونه میتوانیم جوانان امروزی ایران را از رسانههای عصر ارتباطات محروم کنیم؟ چرا باید استفاده از وسائل پیشرفته ارتباطی را مرز بین بسیجی و غیربسیجی قرار دهیم؟ چرا باید اسلام طالبانی را معیار مسلمانی بدانیم؟ و دهها سؤال دیگر که این روزها گروهی میخواهند با این برداشتها جوانان را از بسیج فراری دهند.
جوانان عزیز!
میدانم این روزها در بمباران تبلیغاتی گروهی متحجر قرار دارید و تردیدها رهایتان نمیکند، اما بگذارید آخرین کلامم را در این مجال اینگونه با شما در میان گذارم که در عمر خویش، شکنجه، زندان، متواری بودن از دست دشمنان، مقام، مسؤولیت، قدرت، شهرت و... را دیدهام و دیگر چیزی جز آینده سرافراز ایران اسلامی آرزویم نیست. آمدنم در عرصه انتخابات برای این بود و ماندنم در مرحله دوم نیز برای این است و بعد از این نیز در هر جا که باشم، دلم برای ایران عزیز و جوانان عزیزترش میتپد.
اکبر هاشمی رفسنجانی
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام