بسم الله الرحمن الرحیم
«بهرهوری» نامی زیبا در اقتصاد و زیرمجموعههای آن، مخصوصاً صنعت و کشاورزی است که مدتهاست ذهن دانشمندان علوم اقتصادی و برتر از آنها، حاکمان و سیاسیون دنیا را به خود مشغول کرده است. معنای آن در زبان ما «با فایده بودن و سود برندگی» و در اصل به معنای قدرت تولید و مولد بودن است. اگرچه نمیتوان درباره نقطه آغاز توجه به بهرهوری به عنوان یک راه در زندگی اجتماعی، نظر مشخصی داد، اما با توجه به روحیات بشر در استفاده بهینه از امکانات، میتوان گفت که بهرهوری، عمری به اندازه بشریت دارد و آنچه در این بین مهم مینماید، این است که چرا هنوز کمیت بشر در بهرهوری لنگ میزند؟!
اگرچه وسعت معنایی واژه بهرهوری، همه شئونات زندگی انسانها در همه ابعاد را شامل میشود، اما نگاه اقتصادمأبانه به این واژه، آن را کلید مثبت و منفی همه فتحها و عدم الفتحها و یا بهتر بگویم نفع و عدم نفعها کرده است.
امروزه، بهرهوری در دنیا یک اولویت و انتخاب ملی و فراملی است که منجر به افزایش رفاه اجتماعی و کاهش فقر میگردد و کمتر کسی است که منکر آن شود، اما در عمل میبینیم هنوز بیتوجهی به بهرهوری بیداد میکند که شاید بیشتر به خاطر عدم درک درست از معنای حقیقی این اصطلاح باشد.
با وجود تعاریف زیاد درباره بهرهوری، برای اجرایی کردن آن، باید تعریفی هماهنگ و سازگار با شرایط و نیازهای معین هر جامعه به کار برد و از طریق مشارکت همه مردم، قدمهای مؤثری را در این راه برداشت. استمرار یک سیستم بهرهوری، مستلزم اقداماتی چند نظیر تسهیل منافع، اصلاح ساختار سازمانی، توسعه منابع انسانی و... است. راهکارهای افزایش بهرهوری، مستلزم شناخت کافی وضعیت موجود و فرهنگ در میان ملتهاست. با توجه به تفاوتهای مهم در فرهنگ کار، میتوان گفت راهکارهای افزایش بهرهوری نیز در آنها متفاوت خواهدبود. ازجمله راهکارهای افزایش بهرهوری میتوان به کاهش ضایعات، ایجاد تعهد افراد جامعه، توجه به همه، استفاده بهینه از استعدادها، ایجاد انگیزه در مردم، توجه به تغییرات و... اشاره کرد.
بــرای آگــاهی از میزان افزایش بهرهوری باید آن را در قالب شاخصهای مختلف و در دورههای معینی اندازهگیری کرد. با اندازهگیری شاخصهای بهرهوری میتوان مشخص ساخت که تلاشهای بهرهوری تاچه حدی مفید بوده است. البته اندازهگیری بهرهوری نیز میبایست براساس یک سیستم مناسب و اصولی انجام گیـرد، در غیر این صورت نمیتوان به نتایج آن اطمینان و انتظار بهبود در آن را داشت.
در جهان فراصنعتی امروز ضایعات و افزایش روزافزون آن، یکی از پدیدههای تولید انبوه است که کشورهای صنعتی در جستجوی یافتن راههایی برای جلوگیری و قطع این جریان هستند. کاهش ضایعات یکی از اصول اساسی زندگی اجتماعی بشری است که از هزاران سال قبل بدون آنکه از مفهوم آن آگاهی داشته باشند، به کار میبستند. به عنوان مثال انسان وقتی با کم آبی روبرو میشد، از مصرف غیرضروری آن خودداری میکرد، زارعان اگر زمین کمتری برای کشت دارند، تلاش بیشتری برای بهرهبرداری از تمامی آن به خرج میدهند.
با کاهش ضایعات و در نتیجه کاهش هزینه ها، سود بیشتری عاید میشود که بخشی از آن نیز به عنوان بهرهوری به کارگران و کارکنــان آن واحد صنعتی پرداخته میشود. در نتیجه آنها نیز میتوانند با داشتن درآمد بیشتر، زندگی بهتری را برای خود وخانواده خود و درنتیجه افراد جامعه فراهم آورند. از این رو، تولید بهتر و با ضایعات کمتر، علاوهبر آنکه سطح زندگی کارگران را بهبود میبخشد، موجب شکوفایی اقتصاد مملکت نیز میگردد.
اگر این اصل را که برای کاهش ضایعات باید برنامهای مناسب و کارآمد داشته باشیم، قبول کنیم، تهیه یک برنامه جامع اجرایی برای هماهنگ ساختن اقدامات و تلاشهای همه بخشها و واحدها ضرورتی اجتنابناپذیراست. این برنامه موجب هدایت تلاشهای جامعه در جهت تأمین نیازها و ابزارهای کاهش ضایعات میگردد. کاهش ضایعات موجب کاهش تنشهای موجود در جامعه و ایجاد فضایی سرشار از اعتماد و اطمینان در بین مردم میگردد که آنها را به همکاری هرچه بیشتر با یکدیگر تشویق میکند.
یکی دیگر از راههای کاهش ضایعات، نوسازی و توسعه فناوری است. هرگونه توسعه تکنولوژیک مستلزم افزایش مهارت افراد مرتبط با آن است که میبایست به همراه سایر زمینههای موردنیاز مربوط به تغییرات تکنولوژیک به مورداجرا درآید. فناوریهای جدید بر روی ساختارها، مهارتها، روابط افراد و مشاغل تأثیر خواهد گذاشت.
وجود کارمندان متعهد برای ارتقای بهرهوری در جامعه ارزشمند است که میتوانند با انجام به موقع کارهــا و حس مسئولیت در افزایش تولید و بهرهوری مؤثر باشند.
مدیران باتجربه سرمایههای یک کشورند و میتوانند با برآورده کردن نیازهای اساسی کارکنان، برقراری اعتماد متقابل میان خود و آنها و ایجاد یک فرهنگ عاری از سرزنش، آنها را نسبت به جامعه متعهد کنند. تا زمانی که نیازهای روحی و روانی کارکنان برآورده نشود، هرگز به طور کامل نسبت به جامعه احساس تعهد نخواهند کرد.
تجربه نشان داده است که یک کشور فقط با اتکا به مردم خود میتواند موفق باشد. از اینرو کشورهای پیشرفته، همواره بر بهبود مستمر کیفیت کاری کارگران و کارمندان خود توجه خاصی میکنند و این الگوی رفتاری، کاهش ضایعات و بهبود کیفیت محصولات را به همراه دارد که نتیجه نهایی آن نیز افزایش بهرهوری است.
تشخیص و استفاده از استعدادهای فردی افراد، یکی از سازندهترین و ارضا کنندهترین کارهای مدیران جامعه است که باید به شکل ابزاری قوی در راه افزایش بهرهوری به کار گرفته شود. در سازمانها بویژه سازمانهای بزرگ، اغلب اوقات استعدادهای فردی بهطور کامل مورد بهرهبرداری کامل قرار نمیگیرند و گاهی اوقات کاملاً ناشناخته باقی میمانند. یعنی استعدادها در راستای افزایش بهرهوری به کار گرفته نمیشوند که خود یک نوع فرصت از دست رفته افزایش بهرهوری محسوب میشود. بنابراین، لازم است مدیران سعی کنند توانمندیهایی را که به طور کامل مورد استفاده قرار نگرفتهاند، کشف و راههای بهتری برای استفاده بیشتر از آنها در راستای افزایش بهرهوری پیدا کنند.
مسلماً پول تنها عامل انگیزش افراد نیست، اما اگر حقوق افراد خیلی نازل باشد، باعث از بین رفتن انگیزه آنها میشود. در نتیجه پاداش مالی همچنان به صورت یک انگیزش قوی برای آنها باقی میماند. از این رو، باید سعی شود از پاداشهای تشویقی به عنوان راهی برای سهیم کردن کارکنان در موفقیتهای جامعه و بهرهوری حاصل از آن استفاده شود. به عبارتی برای کارکنان تفهیم شود در بهرهوری کاری که انجام میدهند، سهیماند.
بزرگترین ایجاد عامل انگیزه در افراد این است که به آنها نشان داده شود به نحوی در مالکیت اقتصاد کشور شریک هستند. این همان سهیم کردن کارگران در بهرهوری حاصل از کارشان است که به نوبه خود موجب افزایش بهرهوری میگردد، از طرفی پاداشهای پرداختی یا سهیم کردن کارگران در بهرهوری کارشان، باید عادلانه باشد، در غیراین صورت ممکن است نتیجه عکس بدهد.
تغییر، راهی دیگر برای افزایش بهرهوری و حفظ توان رقابتی اقتصاد کشورهاست. بنابراین، میتوان گفت جهت رشد، تغییر امری اجتنابناپذیر است و افراد جامعه باید با روند تغییرات سازگاری داشته باشند. این سازگاری میتواند از طریق فراگیری مهارتهای جدید حاصل شود. این نوع رویکرد، توسعه را تسهیل میکند و این اطمینان را به وجود میآورد که در مواقع اضطراری، جامعه آمادگی کامل برای مدیریت بحران را دارد. اما برای اثربخشتر شدن تغییرات عمده، لازم است این نوع تغییرات به همه افراد و همه موارد تسرّی داده شوند.
امروزه تغییر مهمترین عامل موثر در مدیریت کسب و کار موفق است. افراد جامعه باید نگرش مثبتی نسبت به مسئله تغییر داشته باشند، تا از این طریق توان رقابتی خود در بازارهای تهاجمی امروزی را حفظ کنند. بیتوجهی به یک روند، ممکن است بسیار پرهزینه باشد.
برای بشر آگاهی از نتایج تلاشهایش یک نیاز ذاتی است و مدیران نیز باید بدانند سیستم سازمانی که آن را مدیریت میکنند، چگونه عمل میکند. اندازهگیری بهرهوری ابزاری مؤثر، در تجزیه و تحلیل عملکرد شرکت بوده، ضمن آنکه مشخص میکند تلاشهای بهرهوری تا چه حد مفید بوده است. البته اندازهگیری بهرهوری زمانی مؤثر بوده و به بهبود سازمان کمک میکند که براساس یک سیستم صحیح و اصولی انجام گیرد. در غیر این صورت، یعنی از اندازهگیریهای پراکنده و غیرسیستماتیک نمیتوان انتظار بهبود مستمر داشت.
امیدوارم با توجه کافی به این امر مهم، شاهد ارتقای بهرهوری در همه شئونات زندگی در ایران اسلامی باشیم که براساس اهداف امام و پیشتازان مبارزه، یکی از اهداف انقلاب اسلامی ساختن الگویی مناسب از یک کشور اسلامی و ارائه آن به دنیا بود. امری که تا به حال به هر دلیلی محقق نشد و آمارهای مقایسهای ما و دیگر کشورها در امر بهرهوری این واقعیت را به ما دیکته مینماید که باید به نیروی انسانی به عنوان ضلعی مهم در مثلث موفقیتهای اقتصادی توجه ویژه شود.
اکبر هاشمی رفسنجانی
رئیس مجلس خبرگان رهبری
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
*****************************************************
* به مناسبت: 1 خرداد، روز بهرهوری