پیام ها
  • صفحه اصلی
  • پیام ها
  • پیام آیت الله هاشمی رفسنجانی به آیت الله ربانی شیرازی

پیام آیت الله هاشمی رفسنجانی به آیت الله ربانی شیرازی

به مناسبت ترور نا فرجام ایشان

  • تهران
  • یکشنبه ۹ فروردین ۱۳۶۰
خاطره هاشمی رفسنجانی: خبر سوءقصد به جان آقای ربانی شیرازی در شیراز و نجات ایشان رسید. با ایشان، در بیمارستان نمازی تلفنی صحبت کردم و تلگرافی هم  برایشان مخابره نمودم.

بسم الله الرحمن الرحیم

 حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای ربانی شیرازی(1)

نجات معجزه گونه جناب عالی از سوء قصد خائنان ضداسلام، موجب خوشحالی و سیاستمندی است.(2)

ضدانقلاب برای شکست انقلاب اسلامی ایران متوسل به ترور - این رذیلانه‌ترین حربه خود - شد. به خیال اینکه با از میان برداشتن چهره‌های دانش و مبارزه و استقامت انقلاب را از پشتوانه‌های عظیم محروم سازد، ولی نجات جناب عالی یک بار دیگر ثابت کرد که خداوند، حافظ اسلام و انقلاب و حامی مستضعفان است.

اکبر هاشمی رفسنجانی

************************************************************

1-عبدالرحیم ربانی شیرازی (۱۳۰۱-۱۳۶۰شفقیه شیعی، مبارز سیاسی علیه رژیم پهلوی و از حامیان امام خمینی بود که گروه سرّی یازده نفری متشکل از شاگردان و حامیان امام خمینی، توسط وی مدیریت می‌شد. بعد از انقلاب اسلامی به نمایندگی از امام خمینی به استان‌های کردستان، آذربایجان و فارس سفر کرد. وی عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، مجلس خبرگان رهبری و شورای نگهبان و از فعالان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پیش و بعد از انقلاب بود.

آیت الله ربانی‌ شیرازی‌ در ۱۷ اسفند ۱۳۶۰ در حین‌ عزیمت‌ به‌ جلسه‌ شورای‌ نگهبان‌، بر اثر تصادف‌ در جاده‌ دلیجان‌ درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) دفن شد.

2- خودش در مورد ترورش می گوید: گروه فرقان دو مرتبه به شیراز آمدند و دستگیر شدند و ظاهرا برای ترور من آمده بودند تا در شب 9 فروردین 60 پس از مراجعت از جهاد سازندگی در برابر بیمارستان حافظ از شیشه عقب مورد حمله واقع شدم. به مجرد آنکه در گردن احساس سوختگی کردم متوجه توطئه شدم خودم را به کف ماشین انداختم راننده از فریاد من متوجه پیش آمدی گردید از ماشین پایین آمد یک نفر به نام محبی که همراهم [بود] تیری شلیک کرد کسانی که قصد ترور داشتند به فکر اینکه به مقصود رسیده اند با موتور فراری شدند به هر حال به راننده گفتم فورا مرا به منزل برسان و آنها را تعقیب نکن. به منزل رسیدم و از منزل به شهربانی و سپاه و بیمارستان تلفن نمودند. آمبولانس فورا آمد و مرا به داخل آمبولانس در حالتی که خون از گردن می ریخت و لباس ها آلوده شده بود به بیمارستان بردند ولی بحمدالله با اینکه تیر در حساس ترین محل بدن خورده بود ولی صدمات به کم ترین حد بود و پس از چند روز بستری شدن به منزل منتقل گشتم.

 

تصاویر ضمیمه