حدیث دیگران
  • صفحه اصلی
  • حدیث دیگران
  • پرسش‌هایی از فرماندهان جنگ و آیت‌الله

پرسش‌هایی از فرماندهان جنگ و آیت‌الله

جعفر شیرعلی نیا

  • تهران
  • یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۶
اگر رویکرد نقادانه به جنگ و عملکردهای ما در دوران دفاع مقدس، شکل نگیرد، اشتباهات می‌تواند مدام تکرار شود و مدام به ما ضربه بزند.

بسم الله الرحمن الرحیم. آرزوی رحمت و شادی برای روح آیت‌الله هاشمی رفسنجانی دارم. آخر جلسه است و احتمالا دوستان خیلی خسته باشند. من هم قصد ایجاد خستگی بیشتر برای دوستان ندارم. یک زاویه نگاهی را می‌خواهم مطرح کنم. البته مطالبی را برای جلسه امروز آماده کرده بودم و بنا بود صحبت‌هایی داشته باشم و ضمنا قصد داشتم بخش‌هایی از مصاحبه‌ای که با مرحوم آیت‌الله هاشمی داشتم، بخش‌هایی که منتشر نشده بود را بخوانم اما ظاهرا وقت خیلی کم است و به اشاره‌ای می‌گذرم. 
در مواجهه با آنچه از تاریخ جنگ و همچنین عملکرد مسئولان، فرماندهان و مدیران جنگ می‌خوانیم، سه نوع موضع‌گیری می‌توانیم داشته باشیم؛ نگاه اول، نگاه تمجید است؛ تمجید رشادت‌ها و فداکاری‌ها که ما الحمدلله تا حدود زیادی به آن عمل کردیم و البته گاهی آنقدر افراط کردیم که گاهی در مقابل یک جریان تخریبی هم شکل گرفته است. یعنی گاهی آنقدر شخصیتی را به اوج بردیم که طرف مقابل برای اینکه مقابله کند، یکسری مسائل غیرواقعی را برای تخریب مطرح می‌کند. 
نگاه دوم، توصیف است؛ اینکه شرایط واقعه را توضیح دهیم و به نوعی توصیف کنیم.
در جلسه امروز، آنچه لابه‌لای سخنرانی‌ها و بیانات دیدم، از جنس این دو نگاه بود؛ بخشی تمجید بود و بخشی هم توصیف شرایط. عزیزان و فرماندهانی که در جلسه سخنرانی کردند، توضیح می‌دادند که تصمیم‌ها در چه شرایطی گرفته شده است. مثلا اگر بعد از فتح خرمشهر ما این تصمیم را گرفتیم به این دلیل بوده و شرایط این‌طور اقتضا می‌کرد. در این توضیح و توصیف هم البته یک بخش مغفول وجود دارد که مربوط به اسناد خارجی درباره جنگ ایران و عراق است که شمارشان هم زیاد است ولی ما در توصیف شرایط آن روز از آنها غافل هستیم؛ مثلا آرشیو ملی بریتانیا بیش از 100هزار سند کاملا مرتبط با جنگ دارد. اینهاست که می‌تواند شرایط را دقیق‌تر توصیف کند ولی در این بخش هم متأسفانه به توصیف شرایط به روایت داخلی اکتفا کرده‌ایم. 
اما نگاه سوم که نگاه خیلی مظلوم و البته لازمی‌ست و خیلی از افراد به آن ورود نمی‌کنند، نگاه نقادانه است. 
ببینید دوستان، درست است که رشادت‌های بسیاری صورت گرفته است،  درست است که تصمیمات هریک در موقعیت خود توجیهات مختلفی داشته‌اند و این می تواند ما را قانع کند؛ اما بی‌آنکه بخواهیم اشخاص را زیر سؤال ببریم، بالاخره هر تصمیمی که در آن زمان گرفته شده، یک شرایط تجربه‌اندوزی است که اگر بررسی و نقد نشود، می‌تواند منجر به تکرار اشتباهات شود. ما اگر بخواهیم تجربه‌اندوزی کنیم و بعضی اشتباهات را تکرار نکنیم، باید به سمت نقد و بیان اشتباهات در کنار بیان قوت‌ها حرکت کنیم. باید بدانیم کجا با اطلاعات کم عمل کردیم، کجا پی اطلاعات نرفتیم؛ اینهاست که می‌تواند برای راه پیش رو به جامعه ما کمک کند. 
اگر رویکرد نقادانه به جنگ و عملکردهای ما در دوران دفاع مقدس، شکل نگیرد، اشتباهات می‌تواند مدام تکرار شود و مدام به ما ضربه بزند. 
امروز به اندازه کافی از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و مسائل جنگ، با نگاه اول و دوم یعنی تمجید و توصیف شنیدید؛ اما من از دوستان انجمن اندیشه و قلم می‌خواهم به سمت نگاه نقادانه و ایجاد فرصت تجربه‌اندوزی حرکت کنیم. 
سردار علایی درست می‌فرمایند که ما خیلی موفقیت‌ها داشتیم اما اگر فقط بخواهیم با این نگاه ببینیم واقعا دچار شکست خواهیم شد. برخی تجربیات را مدام تکرار می‌کنیم برای اینکه اینها نقد نشده است. 
من فقط اشاره‌ای به حضور آیت‌الله هاشمی در جنگ از مقطع خاصی که ایشان به نوعی فرمانده جنگ شدند، می‌کنم. شاید بتوانیم بگوییم ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر با شرایطی آن زمان ما و با دیپلماسی بسیار ضعیفی که آن زمان داشتیم و به نوعی از تحلیل شرایط جهانی محروم بودیم و با توجه به بی‌تجربگی ما، یک تصمیم کاملا درست بوده است؛ اما آنگاه که از دل حوادث، به جلساتی رجوع کنیم که مسئولان با حضرت امام خمینی(ره) داشتند، به تعبیر آقایان سیداحمد خمینی و سیدحسن خمینی (که همچنان بر این نظر خود اصرار دارند)، می‌بینیم امام موافق بودند جنگ در همان نقطه فتح خرمشهر تمام شود. در آن جلسه امام مواردی را مطرح می‌کنند و می‌گویند که اگر جنگ ادامه پیدا کند، ما مجبور می‌شویم وارد خاک عراق شده و به مردم عراق آسیب بزنیم، فضای جهانی علیه ما تغییر می‌کند و دشمنان پشت سر صدام مجتمع می‌شوند و کشورهای عربی هم تمام‌قد به حمایت از عراق درخواهند آمد. اما این چهار نگرانی را مطرح می‌کنند. بعد وقتی منابع را جست‌وجو می‌کنید، می‌بینید در روند قانع کردن امام(ره)، تنها در آن جلسه به یکی از نگرانی‌های امام پاسخ داده می‌شود. من از آقای هاشمی هم پرسیدم که این چهار شرط و نگرانی امام چطور رفع شد؟ از پاسخ‌های ایشان متوجه شدم که در آنجا فقط برای یکی از نگرانی‌ها فکر شده است؛ در واقع برای اینکه مردم عراق آسیب نبینند، ما در جاهایی وارد شویم که مردم عراق حضور نداشته باشند. 
پرسش اینجاست که دیگر نگرانی‌های امام چطور رفع شده است؟ چرا این یک نقطه ضعف است. 
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌گفتند امام در جریان اعزام نیرو به لبنان نبودند، آقای محسن رضایی هم می‌گویند امام در جریان اعزام نیرو به لبنان نبودند، آقای خامنه‌ای هم می‌گویند امام در جریان نبودند؛ این نشانه یک ضعف بزرگ است. چطور می‌شود، نیرو و یگان نظامی از تیپ 27 محمد رسول‌الله و بخشی از ارتش جمهوری اسلامی ایران در کشور دیگری حضور پیدا کند، اما رهبر مملکت اصلا در جریان نباشد؟ اینها نقاطی هستند که باید مورد بحث قرار گیرند. البته نه برای اینکه آقای رضایی یا آقای هاشمی را زیر سؤال ببریم. باید ببینیم این اتفاق در چه شرایطی افتاده است؟ آیا امکان دارد اتفاقات مشابه دیگری هم در جنگ یا بعد از آن، از همین جنس افتاده باشد؟ آیا امکان دارد ما دوباره در این شرایط قرار بگیریم؟ اگر بیاییم با مخفی کردن برخی زوایا بخواهیم مسائل را در پیشگاه مردم توجیه کنیم، قطعا از کسب تجربه محروم خواهیم بود. 
مثلا درباره موضوع حزب توده، من با آقای هاشمی مصاحبه کردم. آقای هاشمی می‌گفتند ما در جریان برخورد با حزب توده در آن مقطع خاص اشتباه کردیم. می‌گفتند ما تحت تأثیر گزارش‌هایی که رسید احساس کردیم اتفاقات مهمی در جریان است ولی بعد دیدیم اینطور نبود. چطور می شود در یک مقطع خاص اطلاعاتی می‌رسد و ما را ملزم به برخوردی می‌کند که بعد متوجه می‌شویم آن برخورد لازم نبوده؟ من معتقدم اگر این مسائل بررسی نشود، قطعا نمی‌توانیم در موارد مشابه عملکرد درستی داشته باشیم. 
آقای هاشمی یادداشت‌هایی بین عملیات کربلای چهار و کربلای پنج نوشتند که بیانگر حالت تردید و نگرانی ایشان است. خود ایشان هم نوشتند که من تا به‌حال در جنگ به این حالت دچار  نشده بودم. ما در خیبر، والفجر مقدماتی، بدر و عملیات‌های مختلف تا والفجر هشت، یکسری اتفاقات خیلی تلخ داریم؛ من از ایشان پرسیدم آیا شما این حالت یا اتفاقات تلخ جنگ را با امام(ره) هم در میان گذاشتید؟ آیا امام از عمق تلخی‌های صحنه نبرد اطلاع داشتند؟ ایشان گفتند امام کانال‌های مختلفی برای کسب اطلاع و خبر داشتند. این سؤال می‌تواند در همین جا با این پاسخ تمام شود که «بله امام اطلاع داشتند». اما اندیشمندان و دانشگاهیان ما اگر جسارت پرسش داشته باشند، باید بپرسند چرا این اطلاعات میدانی از کانال‌های رسمی به امام(ره) نرسیده است؟ من یک نکته‌ای در زندگی حضرت امام در برخوردشان با مسئولان دریافتم و آن اینکه درست است که اطلاعات از کانال‌های مختلفی به ایشان می‌رسید ولی به نظر می‌رسد اتکای امام برای تصمیم‌گیری‌های بزرگ به کانال‌های رسمی است. یعنی خبرهای دیگر را که از تلخی‌ها و غیره می‌رسد، با اخبار کانال رسمی محک می‌زدند.
این یک تجربه است؛ اینکه کانال‌هایی که به رهبران و مدیران اطلاع‌رسانی می‌کنند، نباید با این توجیه و استدلال که اطلاعات از کانال‌های مختلف به رهبر می‌رسد، بخشی از اخبار و اطلاعات را سانسور کنند. اگر با این دلیل که رهبری اطلاع دارد، بخش‌های مهمی از جنگ را روایت نکردیم، آخر جنگ گریزناپذیر بوده است. 
در سال‌هایی از جنگ، انتقاد از جنگ قاچاق می‌شده است. در خاطرات آقای هاشمی در روز 20 یا 21 فروردین 66 می‌خوانیم (نقل به مضمون)، امروز آقای روحانی با من صحبت می‌کردند نظر داشتند که جنگ را تمام کنیم و حتی منتظر عملیات سرنوشت‌ساز هم نباشیم. اما آقای روحانی به دلیل اینکه نظرش با نگاه امام هماهنگ نیست ابا دارد نظرش را صریح بگوید؛ اینها نشان‌دهنده یک فضاست، نشانه یک جو است. اگر ما اینها را بررسی نکنیم عقب می‌مانیم.
در سال 63 کتابی در سپاه چاپ می‌شود؛ در صفحات پایانی این کتاب یک برگه آکاردئونی بوده که با نموداری تقاضاهای صلحی را که در آن سال از ما شده بود اطلاع‌رسان می‌کند. باید دید مفهوم صلح در آن زمان چه بوده است؟ عزیزان ما امروز در جلسه گفتندکه هیچ‌کدام از مسئولان حاضر نبودند حتی یک روز جنگ ادامه پیدا کند اما وقتی اینگونه اسناد را بررسی می‌کنیم به نظر می‌رسد بعضی جریانات آنگونه که می‌گویند نیست. 
من برای این جلسه بحث‌های مفصلی داشتم ولی آخر مراسم رسیدم، انشاءالله وقت دیگری باشد که بتوانم دیدگاه‌هایم را مفصل بیان کنم. ولی تقاضا دارم برای کمک به جمهوری اسلامی و کمک به نسل‌های آینده، برای اینکه نقاط قوت‌مان را بشناسیم و از آنها استفاده کنیم و نقاط ضعف را بشناسیم و اشتباهات‌مان را تکرار نکنیم بیش از آنکه دو نگاه تمجید و توصیف را میدان بدهیم، به فضای نقد اهمیت دهیم. 
اگر در جامعه‌ای نقد، قاچاق و زیرزمینی شود و شناسنامه نداشته باشد، ناگهان به فضایی می‌رسیم که شبیه بهار 67 است و حقیقت یکباره بیرون می‌زند؛ آنجاست که به شرایط سختی دچار خواهیم شد. 
 

همایش آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و هشت سال دفاع مقدس
16 مهر 1396
کتابخانه ملی ایران
منبع: از دفاع تا رفاه