گروه سیاسی: واکنشها به ادعاهای اخیر اسماعیل احمدیمقدم درباره حوادث سال ۸۸ همچنان ادامه دارد. پس از آن که مجید انصاری، از اعضای مجمع روحانیون مبارز، ادعاهای فرمانده پیشین نیروی انتظامی درباره خودش و مجمع روحانیون را کذب محض خواند، دفتر آیتالله هاشمیرفسنجانی نیز با ارسال جوابیهای مطالب مطرح شده توسط احمدیمقدم را به چالش بکشد. در متن جوابیه دفتر آیتالله هاشمی رفسنجانی آمده است: گویا سلسله آرزوهای بازنشستگی سیاسی آیتالله هاشمیرفسنجانی که سالهاست دست و پای اخلاق و انصاف تندروها را بسته، پایانی ندارد. مخصوصاً در فصول انتخابات که رنگ و لعابهای خصمانه نو و جدیدی به خود میگیرد و جریان عصبانی تخریبگر، بر اساس اندیشههای ماکیاولی که «رسیدن به هدف، هر وسیلهای را توجیه میکند»، هر کسی را که به عللی مانند ماجرای «بنیاد تعاون» و «شرکت سرمایهگذار قدر» ذرهای ظرفیت داشته باشد، به خدمت میگیرند تا با سوءاستفاده از مسئولیتهای ملی، تهمتها، شایعات و دروغهای سیاسی خود را مستند جلوه دهند. متأسفانه تازهترین مصداق این شیوه مذموم، سخنان سردار اسماعیل احمدیمقدم است که صراحتاً بوی «کینهورزی» میدهد.[1]
پس از گذشت سالها از وقایع سال ۸۸، از زبان آقای احمدیمقدم فاش شد که آن چه را آقای احمدینژاد در شب مناظره با مهندس موسوی، از جلسات و هماهنگیها و حمایتهای واهی و خیالی آقایان هاشمیرفسنجانی، سیدمحمد خاتمی، مهندس موسوی و ناطقنوری گفته بود، بر اساس گزارشهای فرمانده نیروی انتظامی وقت بوده است که توسط ایشان مجدداً تکرار شده، تنها تفاوت آن اتهامات و این دروغها، اضافهشدن نام حجتالاسلام والمسلمین حاج سیدحسنآقا خمینی است که اگر نگوییم کارکردی تبلیغاتی برای حضور آن یادگار فرهیخته امام راحل در انتخابات اسفند ماه خبرگان دارد، باید پذیرفت که در طول این شش سال به اطلاعات سردار احمدیمقدم اضافه شده! وگرنه اگر آقای احمدینژاد آن روزها از حضور ایشان نیز در جلسات تخیلی خبر داشت، مطمئناً از فرصت مناظره استفاده میکرد و ایشان را نیز از تهمتهای خود بینصیب نمیگذاشت.
گذشته از برخی تعابیر و اصطلاحاتی که جناب آقای احمدیمقدم بهخاطر نگاه کردن خویش در آیینه سیاسی آیتالله هاشمیرفسنجانی بر زبان آورد و معلوم شد که ادبیات گفتاری فرمانده ناجا، مخصوصاً در مقطع اتفاقات ۸۸ چگونه بود، درخصوص ادعا و دروغ آشکار برگزاری جلسات منظم! با حضور آقایان سیدمحمد خاتمی، مهندس میرحسین موسوی، حاج سیدحسنآقا خمینی و علیاکبر ناطقنوری در دفتر آیتالله هاشمیرفسنجانی باید گفت که مستند به اسناد تصویری و شنیداری فراوانی که دوستان آقای احمدیمقدم از مدتها قبل از انتخابات ۸۸ و تا سالها پس از آن از تمام رفتوآمدهای ساختمان مجمع تشخیص مصلحت نظام تهیه میکردند، آقایان خاتمی، موسوی و سیدحسن خمینی، یکبار و آن هم پس از انتخابات سال ۸۸ به دیدار آیتالله هاشمیرفسنجانی آمده بودند که در آن جلسه توصیه اکید رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به آنان حرکت در مسیر قانون بود و شاید آنچه از آقای ناطق نوری و جلسات ایشان با آیتالله هاشمیرفسنجانی گفتهاند، مربوط به روزهای جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام است که از سالها پیش، پس از جلسه مجمع، حضرات آیات و حججالاسلام والمسلمین واعظ طبسی (تولیت آستان قدس رضوی)، موحدی کرمانی (نماینده سابق ولیفقیه در سپاه پاسداران)، هاشمیشاهرودی (رئیس سابق قوه قضائیه)، درّینجفآبادی (دادستان سابق کل کشور)، امامیکاشانی (رئیس مدرسه عالی شهید مطهری)، ناطق نوری (رئیس دفتر بازرسی ویژه دفتر مقام معظم رهبری)، ابراهیم امینی (امامجمعه وقت قم و دبیر سابق مجلس خبرگان رهبری) و دکتر حسن روحانی (دبیر سابق شورای امنیت ملی و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک) در جلسهای دیگر، به مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حوزوی میپردازند که هنوز هم با تغییراتی ادامه دارد.
درباره آمدن آقای مهندس موسوی به صحنه انتخابات نیز شاید آقای احمدیمقدم عمداً چشمهایش را به روی واقعیتهای سیاسی آن روزها بسته، چون آن گونه که ادعا میکند و میگوید از یک سال قبل واحد بررسی و رصد رسانهها را در نیروی انتظامی به راه انداختیم، اگر به صفحات روزنامه کیهان و چند روزنامه همسوی آنان در آن روزها نگاهی انتظامی میکرد، متوجه میشد که با تعابیر «نخستوزیر امام»، «نخست وزیر ارزانی»، «نخست وزیر دفاع مقدس» و... چه تلاشهایی میشد که آقای مهندس موسوی به جای آقای خاتمی بیاید و کار به جایی رسیده بود که حتی یکبار رهبر معظم انقلاب به آقای هاشمیرفسنجانی فرمودند که عدهای از شما گله دارند که آقای خاتمی را تشویق میکنید که بیایند، برای این که آقای مهندس موسوی نیاید؛ البته با توضیحات آقای هاشمی، رهبری معظم توجه فرمودند که اینها دروغ میگویند.
آقای احمدیمقدم در بخش دیگری از مصاحبه خویش به دروغهای دیگری درباره آقای مهدی هاشمی و حمایت از اراذل و اوباش اشاره کرد که به کرات در برخی خبرگزاریها و روزنامههای مدعی اخلاق منتشر شد و تنها سند آنان اعترافات برخی زندانیان بود که اگر چه مقام معظم رهبری بهکرات فرمودند که اعترافات دستگیرشدگان درباره دیگران هیچ وجاهت قانونیای ندارد، اما گویا این جماعت که در این مقطع آقای احمدیمقدم سخنگوی آنان شده است، به هیچ یک از سخنان شرعی، فقهی، اخلاقی، اسلامی و انسانی دلسوزان واقعی نظام توجه نمیکنند و آنچه برایشان مهم است، انتخابات پیشرو است که از همین الان از بیم اقبال مردم به آیتالله هاشمیرفسنجانی، تمام رشتههای خود را پنبه میبینند و به همین خاطر متوسل به هر کار غیراخلاقی و حرفهای دروغ میشوند.
امیدواریم سایر گزارشها و اطلاعات فرمانده سابق نیروی انتظامی کشور نیز با این حال و روز نباشد و آن چه را که آقای احمدیمقدم از جلسات سیاسی و مسائل دیگر گفتهاند، صرفاً با اهداف سیاسی و انتخاباتی باشد، وگرنه بسیار جای تأسف است که فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، مهمترین تصمیمات انتظامی خویش را بر اساس گزارشهای دروغ گرفته است. نکته دیگر در مصاحبه فرمانده سابق ناجا، میزان پایبندی ایشان به ادب گفتاری، آن هم درباره شخصی است که در طول هشت سال دفاع مقدس، فرمانده ایشان بود و جای تأمل است که همه این توهینها، تهمتها، دروغها و بینزاکتیها را درباره کسی میگوید که خودش تأکید میکند که «سیاست بیت رهبری حفظ آقای هاشمی است» و این نشان از «کیاست و هوش» جناب آقای احمدیمقدم است که «مطلبی را میگوید، اما پس از مدتی، مطلب دیگری میگوید که صحبت اولش را نقض میکند».
[1]- آقای احمدی مقدم که در آن مقطع به خاطر انبوهی از اقدامات غیر قانونی بوی گرفتاری را میشنید، به توصیه تندروها خواست خود شیرینی کند تا شاید فرجی حاصل شود. او که گویا انشای دیگران را در مصاحبه میخواند، گفته بود: آقای هاشمی در انتخابات ۸۴، از ستاد انتخاباتی کل کشور و بسیاری دیگر از جمله من به این عنوان که در انتخابات مداخله کردم و نظامیان حق این کار را ندارند، شکایت کرده بود. ایشان توسط رئیس ستادش آقای مرعشی شکایتی به دادسرای نظامی کرده بود. شکایتش این بود که من در سخنرانیام گفتهام «کارگزاران مسائل فرهنگی را فدای پیشرفت اقتصادی کردهاند و البته در اقتصاد هم دستاورد بزرگی نداشتهاند.» آقای هاشمی بعد از انتخابات خیلی عصبانی بود. تصمیم گرفتم پیش ایشان بروم. قبل از دیدار با دفتر حضرت آقا هماهنگ کردم که به آقای هاشمی چه بگویم بهتر است. سیاست بیت رهبری حفظ آقای هاشمی است. پیش آقای هاشمی که رفتم به ایشان گفتم شما شکایتی از من کردهاید؟ گفت: «من خبر ندارم!» خودش را به آن راه زد. ولی گفت به من گفتهاند که شما ۵۲ درصد رأی آوردهای. گفتم این آمار را وزارت اطلاعات به شما گفته است. ما هم در نظرسنجیهایمان آمار داشتیم که میزان آرای شما ۶۲ درصد است. منتها در مرحله دوم. به طور مثال بین هاشمی و محسن رضایی نظرسنجی کردیم که آرای آقای هاشمی ۶۲ درصد بود یا بین هاشمی و معین، هاشمی ۵۱ درصد بود. به آقای هاشمی گفتم در نظرسنجیای که شش ماه مانده به انتخابات درباره آرای هشت کاندیدای مرحله اول انجام دادیم، آرای شما در میان هشت نامزد ۳۶ درصد بود. پس از مدتی آرام آرام آرای شما پایین آمد تا همان ۲۱ درصدی شد که رأی آوردید. هر چقدر که به زمان انتخابات نزدیکتر میشدیم آرای شما کاهش پیدا میکرد. هیچ وقت از ۳۶ درصد بالاتر نبود. وزارت اطلاعات به شما نگفته است که این ۶۲ درصد نظرسنجی برای مرحله دوم بوده است. این ارقام قابل استناد نیست. به هاشمی گفتم جریان اجتماعی به سمت احمدینژاد رفته بود و تقصیر خود شما بود. طبیعی است که بسیجیها به شما رأی نمیدهند. گفت: «چرا؟» گفتم: «فیلم درست کردی، پسرت مهدی اسمش را گذاشته مارمولک ۲!» منظورم فیلم انتخاباتیاش بود. وقتی این جریان را گفتم به فکر فرو رفت. اگر یادتان باشد در فیلم انتخاباتی هاشمی، ایشان در میزگردی با دخترها و پسرها نشسته بود. در آنجا آقای هاشمی گریه میکند! تا ایشان گریه میکند میگویند «کات، فیلم خراب شد. از نو!» آقای هاشمی عصبانی میشود و میگوید: «یعنی چه؟ من را مسخره کردید. مگر گریه کنم چه اتفاقی میافتد؟!» پسرش میگوید: «بابا غصه نخور ما در حال ساخت مارمولک ۲ هستیم»! (با خنده) در آن دیدار به آقای هاشمی گفتم وقتی در فیلم انتخاباتیتان میگویید برای پوشش، لخت نبودن کافی است! وقتی حتی یک سفر استانی نرفتی و متکبرانه گفتی ما اینجا برندهایم، کاری نداریم که برویم، روشن است که به بسیجیها بگوییم یا نگوییم به شما رأی نمیدهند. بسیجی دنبال آرمان امام است. در آن دیدار آقای هاشمی چند بار با کنایه به من میگفت فامیلتان احمدینژاد! گفتم من با آقای احمدینژاد نسبتی ندارم. اما دو سه بار حرفش را تکرار کرد. متوجه شدم به شایعه فامیلبودن من با احمدینژاد اشاره میکند. به ایشان گفتم اصلاً احمدیمقدم با احمدینژاد چه طوری شناسنامهای باجناق میشوند؟ خندهدار نیست؟ همسر من اهل کردستان است و ما هیچ نسبتی با آقای احمدینژاد نداریم. بچهمحل بودهایم ولی حتی یادم نمیآید او را در محل دیده باشم. در شهرداری با او آشنا شدم. این شایعات مال بیبیسی است. البته آقای روحانی هم یک بار همین مطلب را به من گفت اما آقای هاشمی از شما تعجب میکنم که چنین حرفی میزنید! به نظر من آقای هاشمی، آن فرد باهوش گذشته نیست. زمانی که بررسی میکنی، متوجه میشوی مطلبی را میگوید اما پس از مدتی مطلب دیگری میگوید که صحبت اولش را نقض میکند. مشخص است که کیاست گذشته را ندارد و البته بالارفتن سن هم اثر دارد. تصور آقای هاشمی این بود که من با احمدینژاد خیلی صمیمی هستم و دلیل روی کار آمدنش بنده هستم... در انتخابات سال ۸۸ در کنار کمیته صیانت از آرا، جلاییپور هم با عنوان «پویش ۸۸» جوانان را سازماندهی میکرد. از همان الگوی بسیج در توجیه چهره به چهره استفاده میکردند. پویش ۸۸ یکی از ستادهایی بود که در آن جوانان را برای تظاهرات، شبکهسازیهای میدانی میکردند. از برنامهریزی برای هنرمندان، ساختن فیلم و بخشهای دیگر توسط آنها اطلاع داشتیم. از طرفی پیش از انتخابات جلساتی در دفتر آقای هاشمی تشکیل میشد که بخش راهبردی در آنجا بود. این جلسات با حضور خاتمی، هاشمی، میرحسین، ناطق و سیدحسن خمینی تشکیل میشد و برنامهریزیها در آنجا بود. در آنجا روی یک کاندیدا با هم توافق کردند. البته ابتدا موسوی در جلسات عضو نبود، زمانی که کاندیداتوری او قطعی شد به جمعشان اضافه شد. برگزاری جلسات مشخص میکرد که آنها در حال سازماندهی هستند تا با تمام قوا در میدان حاضر شوند....