قبل و بعد از پیروزی انقلاب، بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی راهبردهای توسعۀ ملی را به مناسبتهای مختلف با شفافیت ابلاغ میکردند؛ راهبرد ملی در زمینۀ فقرزدایی و رفع محرومیت در مناطق روستایی، با هدف کاهش شکافهای طبقاتی و خودکفایی در محصولات اساسی کشاورزی و تولید مواد غذایی در کشور و تقویت استقلال اقتصادی جزو راهبردهای توسعۀ ملی بود.
تشکیل نهاد انقلابی جهاد سازندگی و آغاز توسعۀ روستایی
با پیروزی انقلاب اسلامی و با تدبیر رهبر فقید آن، نهاد انقلابیِ جهاد سازندگی برای تحقق هدفی راهبردی تشکیل شد. مهمترین مأموریت این نهادْ انتقال پیام انقلاب اسلامی به جامعۀ روستایی و توسعۀ آن جامعه با هدفِ تقویت پایگاه انقلاب بود.
نهاد انقلابیِ جهاد سازندگی، باتوجهبه ساختار نهادی و انقلابی خود، توانست با جذب نیروهای خلاق، جوان، باانگیزه، آمادۀ خدمت، بانشاط و ایثارگر تحقق اهداف یادشده را امکانپذیر کند. رخداد جنگ تحمیلی و ضرورت بهکارگیری همۀ ظرفیتهای انقلابی و آمادگی برای مقابله با دشمن بعثی موجب شد بخشی از مأموریتهای جهاد سازندگی معطوف به فعالیتهای مهندسیرزمی در جنگ شود و از این راه، به مردم و انقلاب اسلامی خدمت کرد.
وزارت جهاد سازندگی و دوران سازندگی
پس از پایان جنگ تحمیلی و رحلت امام (ره)، این راهبرد نهتنها ناتمام رها نشد، بلکه با تشکیل دولت سازندگی بهدست آیتالله هاشمی رفسنجانی و نیز تجربیات مشارکت نهاد جهاد سازندگی در جنگ تحمیلی و همزمان با فعالیتهای بیشماری که در هشت سال تلاش در مناطق روستایی و تحقق مدیریت جهادی انجام شده بود، این نهاد برای انجام مأموریتهای راهبردی آمادهتر شد و در معرض دید و قضاوت مدیریت کلان کشور قرار داد.
فعالیتهای گسترده و ژرف این نهادْ از چشم تیزبین آیتالله هاشمی رفسنجانی پنهان نماند و سرآغاز رویکردی بنیادین و تزریق نیروی جدید به جهاد سازندگی برای تداوم راهبرد سازندگی و توسعۀ ملی در عرصۀ مناطق روستایی و همچنین توسعۀ بخش کشاورزی قرار گرفت.
در همین راستا، شرکت سهامی شیلات از وزارت کشاورزی، که شرکتی دولتی با کارکرد تصدیگری بود، به نهاد جهاد سازندگی منتقل شد و به یکی از بخشهای فعال و مولد اقتصادی کشور تبدیل شد و فعالیتهای نوینی در این زمینه شکل گرفت. تغییر ساختار شرکت دولتی شیلات به شرکتی حاکمیتی و سیاستگذارْ منجر به مشارکت بخش خصوصی و توسعۀ فعالیتهای صیادی و شروع فعالیتهای آبزیپروری با تلاش جهادگران و هدایت و حمایت رئیس قوۀ مجریه، موجبات تحولی راهبردی در بخش شیلات و آبزیان کشور را فراهم آورد. مدیریتِ فعالیت شیلات در آبهای شمال، جنوب و آبهای داخلی و نیز تولید غذای سالم همراه با سرمایهگذاریهای حاکمیت در فراهمسازیِ بستر پرورش آبزیان همگی با رویکرد راهبردی صورت گرفت که باعث شد امروز آن اهداف تحقق یابند و اینها ناشی از برنامهریزی و تصمیمگیری راهبردی دولت سازندگی بود.
فعالیتهای عمرانی در مناطق روستایی کشور و ارائۀ خدمات زیربنایی برای محرومترین اقشار در روستاها و سازماندهی تجارب تلاشگران در عرصههای سازندگی روستاها پس از جنگ تحمیلی، بستر تحقق راهبردهای امام (ره) را در این حوزه فراهم ساخت. رئیس دولت وقت، با نگاه عالمانه، عمیق و راهبردی، اهمیت تأثیرگذاری توسعه در رفع فقر و محرومیت جامعۀ روستایی را میدانست و بدان ایمان راسخ داشت؛ حمایت وی از جهادسازندگی باعث شد این فعالیتها زمینهساز یکی از بزرگترین و بااهمیتترین خدمات زیربنایی در کشور گردد. بنابر تأیید سازمانهای بینالمللی و صاحبنظرانِ داخلی و خارجی، فعالیتهای عمرانی در مناطق روستایی در این مدت کوتاه «کمنظیر و شاید بینظیر» بوده است. بنابراین، در صورت تکمیل سایر حلقههای توسعه در مناطق روستایی بهوسیلۀ سایر دستگاههای مسئول، قطعات گمشدۀ جورچین توسعۀ ملی تکمیل میشد و مسیر انقلاب اسلامی در تحقق ارزشمندترین اهداف توسعه و پیادهسازی راهبردهای توسعۀ متوازن و پایدار بهدرستی هموار میشد. توسعۀ امور زیربنایی و منحصربهفرد در روستاها، که در دولت آیتالله هاشمی رفسنجانی با حمایت از جهادسازندگی محقق گردید، ناشی از رویکرد فکری وی با محوریت محرومیتزدایی در سراسر کشور بود. همچنین موفقیت چشمگیر جهاد سازندگی در توسعۀ فعالیتهای شیلات و آبزیانْ زمینههای گسترش خدمات جهاد سازندگی را در سایر فعالیتهای کشاورزی که خاستگاه آنها در روستاهای کشور بود، نیز فراهم ساخت.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در طراحیِ راهبرد تلفیق فعالیتهای جهادسازندگی در عمدهترین موضوعات توسعهای مناطق روستایی نقش بسزایی ایفا کرد و در تحقق منافع روستاییان نقش مؤثری داشت. در همین راستا، در اوایل اجرای اولین برنامۀ توسعۀ اقتصادی و اجتماعی کشور (سال ۱۳۶۹)، افزونبر انتقال وظایف شیلات به جهاد سازندگی براساس قانون تفکیک وظایف، مدیریت منابع طبیعی و امور دام و طیور نیز از وزارت کشاورزی منفک و به جهاد سازندگی منتقل گردید.
بدون تردید این امر در راستای یک راهبرد تعریفشده ازسوی رئیس دولت سازندگی حمایت میشد. آثار ناشی از توسعۀ فعالیتهای دام و طیور که باعث تغییر جهت کشور از وابستگی به خارج در تأمین گوشت و لبنیات بود، به توسعۀ زیرساختهای تولیدی و اتّکا به تولید ملی، آن هم در زمانی کوتاه، منتج گردید. جداشدن زیربخش دام و طیور از وزارت کشاورزی وقت و الحاق آن به نهادی جوان و پویا با قابلیتهای استفاده از رویکردهای نوآورانه، متأثر از اندیشۀ راهبردیِ رئیس قوۀ مجریه بود.
امروز بخش قابلتوجهی از نیازهای غذایی تأمین شده و امنیت غذایی کشور، بهرغم دو و نیم برابرشدن جمعیت، بهبود چشمگیری یافته است و این دستاوردهای واقعیِ ارزشمند را نباید از رویکرد فکری آیتالله هاشمی رفسنجانی جدا و مجزا تحلیل کرد. تأمین نیازهای امروز، که با دست توانای روستاییان فراهم شده است، را میتوان در ارتباط با ایجاد زیرساختهای اولیه برای مشارکت جامعۀ روستایی در تحقق این راهبرد ارزیابی کرد. البته این مهم به باورِ مردممحوریِ فعالیتهای رئیس دولت سازندگی برمیگردد.
درک عمیق آیتالله هاشمی رفسنجانی درخصوص اجرای راهبرد محرومیتزدایی، فقرزدایی و توانمندسازی روستاییان باعث شد تا فعالیتهای استقلالمحور در حوزۀ عمران و توسعۀ روستایی تحقق یابد و برای تأمین غذا به تولید ملی اتکا شود که بستر اجرای آن در نهاد انقلابی جهاد سازندگی بنیان گذاشته شده بود. ازاینروی، لازم است اندیشههای مدیریتی رئیس فقید دولت سازندگی با رویکردهای مدیریتِ نوین ایشان تحلیل شود.
اندیشههای مدیریتی سردار سازندگی
در یک نگاه کلی میتوان گفت که تشکیل، توسعه، بلوغ و تکامل نهاد جهاد سازندگی بهعنوان «پلت فرم» اجرای یک راهبرد بنیادین که ناشی از دیدگاه رهبری نظام در بهبود سطح رفاه محرومترین و فرودستترین طبقۀ اجتماعی ایران (روستاییان) بود، اجرایی شد.
درک اثربخشی این راهبرد و فراهمکردن بستری برای اجرای آن، ناشی از مهارت و فضیلت ذهنی آیتالله هاشمی رفسنجانی برای معماری امور مدیریتی کشور در حوزهای مختلف بود. در نگاهی ژرف، عمدهترین ویژگیهای رویکرد فکری وی را میتوان به ترتیب ذیل نام برد:
تفکر مبتنیبر نگرش خلاق.
تفکر مبتنیبر نگرش سیستمی.
تفکر مبتنیبر نگرش دوراندیشی زمان واقعی (آیندهنگری و آینده پژوهشی).
تفکر مبتنیبرجستجوی مستمر منابع بالقوه.
تفکر در جستجوی مزیتهای قابلتحقق.
اندیشۀ کلاننگر و نتیجهگرایی در عمل.
افزونبر ویژگیهای یادشده، او در طرحِ پرسش و استفاده از آن در جای مناسب مهارتِ راهبردی داشت که قدرت فوقالعادهای برای طرح سؤالات چالشی برای ایشان فراهم میکرد. این ویژگیهای فکری که در رویکردهای مدیریت نوین «تفکر راهبردی» نامیده میشود، بنیان اندیشۀ مدیریتی ایشان بود.
اصول و مبانی اندیشههای هاشمی رفسنجانی، با تکیهبر کارکردهای هشتگانۀ این رویکرد فکری، بدین شرح است:
تفکر راهبردی سازمان را بهسمت هدفگیری و هدفگرایی سوق میدهد.
تفکر راهبردی پرسشهای ناگفته و پاسخهای نایافته را خلق و طرح میکند.
تفکر راهبردی سازمان را بر عوامل متمایز یا ممتازکننده متمرکز میکند.
تفکر راهبردی در هر رخداد و روندی در جستوجوی فرصت یا منفعتهای راهبردی است.
تفکر راهبردی همیشه خاطرههای متعددی از آینده را در ذهن سازمان ایجاد میکند.
تفکر راهبردی سازمان را به قاعدهشکنی در سیستم خلق ارزش وامیدارد و ترغیب میکند.
تفکرراهبردی دایرۀ انتخابها و گزینههای پیش روی سازمان را گسترش میدهد.
تفکر راهبردی بازی بردـ بردـ برد (برد چندجانبه) برای سازمان و ذینفعان فراهم میکند و همیشه در جستوجوی چرخهای زاینده و پاینده است.
آیتالله هاشمی همواره در جستوجوی ساختاری برای تحقق هدف والای رفع محرومیت از مناطق روستایی، تأمین استقلال نسبی تولید مواد غذایی، ارتقای امنیت غذایی و توانمندسازی جامعۀ روستایی بود. او خوب میدانست که اجرای هر راهبرد نیازمند سازمانِ راهبردپذیر است و البته پرواضح است که زمینه و بستر تحقق آن اهداف والا را در ساختارهای سنتی نمیتوان یافت و ازسویدیگر باور راستین وی آن بود که با نقشههای کهنه نمیتوان سرزمینهای جدید را کشف کرد؛ بهاینترتیب، توسعه و تکامل نهاد جهاد سازندگی بهصورت جدی در دستور کار دولت سازندگی قرار گرفت.
قطعهای از جورچین مدیریتی، که لازم بود برای تحققِ آن راهبرد یافت شود، چگونگی دستیابی به تمام اهداف، یعنی محرومیت زدایی، استقلال غذایی و توانمندی سازی جامعۀ روستایی است که این مهم با تلفیق فعالیتهای عمران روستایی و فعالیتهای تولیدی در مناطق روستایی شکل عملیاتی به خود گرفت. درواقع، آیتالله هاشمی عوامل تحقق هدف را «ریز» کرد و بدینترتیب امکان اجرای کارآمد راهبرد انقلاب اسلامی را در مناطق روستایی فراهم آورد.
درواقع، بستر اجرای این راهبرد اثربخشْ با تأسیس نهاد جهاد سازندگی که سازمانی فرایندگرا، نتیجهگرا، مشارکتپذیر و نوآور بود فراهم آمد. همچنین اجرای کارآمد با راهبرد «ریزکردنِ» عوامل تحقق که بهصورت مجزا پیریزی شده بودند، محقق شد.
ملاحظات و توصیههای تشکیلاتی آیتالله هاشمی
در پایان، باید یادآور شد که آیتالله هاشمی دربارۀ نهاد جهاد سازندگی نهتنها همواره به توسعه و حفظ آن توجه داشت، بلکه جهادگران را به آن توصیه میکرد و رهنمون میشد که در اینجا بهصورت کوتاه بدان اشاره میشود:
جهاد سازندگی همواره باید، افزونبر داشتن جهتگیری توسعهای، چابک حرکت کند.
ازآنجاکه همواره در جهادسازندگی بین آرمان و واقعیت تفاوت اساسی وجود دارد، بنابراین، انگیزه برای تحولْ باید بهسرعت و چالاکی ایجاد شود.
جهاد باید قادر باشد که همواره بحران را به مسئله و مسئله را به فرصت تبدیل کند.
شکلگیری دیدگاههای جدید و گفتوگو پیرامون مباحث نوین در جهاد، بخشی از فرهنگ و گفتمان جهادی است.
دلکندن از باورهای قدیمی و فراگیری دیدگاههای جدید از اصول اولیۀ جهاد سازندگی است.
خونگرفتن به الگوهای رایج حتیٰ پس از تبدیل جهاد سازندگی به وزارت جهاد سازندگی لازم است.
تمرکز جدی به رویکرد نهاد جهاد سازندگی در توسعۀ فردی و توسعۀ قابلیتهای منابع انسانی، که عمدتاً از نیروهای جوان تشکیل شده بود، ضرورتی اجتنابناپذیر برای اجرای برنامهها شمرده شد.
انعطافپذیری سازمانی، تصمیمگیری عقلانی و واکنش سریع در اجرا ازجمله ویژگیهای نهاد جهاد سازندگی است که همواره باید پایدار بماند.
نتیجهگیری
با نگاه به چهار دهه عمر جهاد سازندگی و درک تصویر درست و واقعی از اوضاع دو شاخصِ «ساختار کالبدیزیستیِ مناطق روستایی» و «سطح رفاه ساکنان این مناطق» در قبل و بعد از انقلاب اسلامی و همچنین مقایسۀ آن با اوضاع امروز، ازنظرِ کارکرد اثربخش روستاییان در تأمین غذا، ارتقای امنیت غذایی و کمک به استقلال اقتصادی کشور ــ که حاصل تلاش نظام جمهوری اسلامی با محوریت جهاد سازندگی در این مناطق بود ــ این مهم تحقق نمییافت مگر اینکه راهبرد توسعۀ این مناطق درست طراحی و اجرا میشد و البته نقش آیتالله هاشمی رفسنجانی در این راستا بیبدلیل و انکارناپذیر است.
[۱]. استادیار و عضو هیئتعلمی مؤسسات آموزشی و پژوهشی وزارت جهاد کشاورزی .