هاشمی کیست و چرا هنوز از او می ترسند؟
رضا سلیمانی (مدیر وقت روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام)
کیستی و چیستی شخصیتی چون هاشمی رفسنجانی سؤالی است که، اگرچه خود ایشان و طرفداران و مخالفانش به کرات درباره آن سخن گفتهاند، اما انگار تمامی ندارد و هنوز از او میترسند و این مرد کهنهکار سیاست، وقتی لب به سخن میگشاید بلافاصله مورد تجزیه و تحلیل دوست و دشمن قرار میگیرد و حتی وقتی به دلایلی نتواند یا نخواهد سخن بگوید، سکوتش نیز تیتر اول خبرگزاریها و روزنامهها میشود. به راستی او کیست یا چیست که 33 سال تمام در سیاست ایستاده و حتی در سن 76 سالگی هم نمیگذارند از پای بنشیند. عجیب اینکه دشمنانش در اوج کینه و حقد، از یک سو بر تمام شدن تاریخ مصرف و جایگاهش داد سخن میدهند و از سوی دیگر از کوچکترین موضعگیری، حرکت و واکنشش نمیتوانند بگذرند و سعی میکنند همواره برای فرار از ضعفها، کاستیها و ناتوانی خود با بهانه و بیبهانه او را دشمن و طرف دعوای خود معرفی کنند و از این راه خود را مهم جلوه دهند.
کیستی این شخصیت، در خطبههای نماز جمعه تهران و از زبان دبیر شورای نگهبان مبهمتر شد، وقتی به رغم اینکه رئیس جمهور و چند شخصیت سیاسی دیگر نیز به عبارت «انتخابات آزاد» تکیه کردند، با صراحتی هر چه تمامتر- و البته با ادبیاتی ناتمام و دور از شأن یک خطیب نماز جمعه- از او به عنوان «کله گنده» و «گردن کلفت» یاد کرد. «اجرکم عندالله»
دو اصطلاحی که بر سبیل کنایه در فرهنگ فارسی معانی منفی دارند، اما مطمئناً هدف آیتالله جنتی تأکید بر آن معانی نبود. چرا که او با 90 سال سن، خیلی خوب میداند که زنده بودن او برای امام مساوی با زنده بودن نهضت است و برای رهبری هم «هیچ کس هاشمی نمیشود.»
اگر غیر از این بود و سخنش در افکار عمومی بیخاصیت بود، خطیب جمعه در خطبههایی که باید به مهمترین مسائل عبادی و سیاسی روز بپردازد، اینگونه به تحلیل یک تعبیر او از «انتخابات آزاد» نمیپرداخت، پس اعتراف کنید هنوز هم هاشمی از مهمترین شخصیتها در جمهوری اسلامی ایران است که حرف امروز او در انتخابات 5 ماه دیگر کشور تأثیرگذار خواهد بود. ولی شاید نمیتوانید یا نمیخواهید به این مهم اذعان کنید.
البته نکته مهمی که در این هیاهو، کم رنگ شده و کسی به آن نمیپردازد، تأکید مقام معظم رهبری بر «دلسوزی» آیتالله هاشمی رفسنجانی برای انقلاب است که در بیانات اخیر نیز بر آن تأکید شده و این نکته، پاسخ کیستی و چیستی ایشان است. مطمئناً خود هاشمی رفسنجانی این روزها این بیت معروف حافظ شیراز را زمزمه میکند که:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
برخلاف برخی تازه به دورانرسیدههای دوآتشه که حتی یک سیلی هم برای دفاع از انقلاب نخوردهاند، او برای همین انقلاب شکنجه شده و 7 سال از بهترین روزگار جوانی را پشت میلههای زندان، حتی در انفرادیهای کمیته مشترک ضدخرابکاریهای ساواک گذرانده است. او به قول مقام معظم رهبری، برای همین انقلاب بارها تا مرز شهادت پیش رفته است. حتی اگر خودخواهی هم باشد، نمیتواند نسبت به انقلاب اسلامی و اتفاقات امروز و فردای آن بیتفاوت باشد. شاید به قول آیتالله خامنهای در خیلی از مسائل با شخص اول کشور اختلاف سلیقه داشته باشد، اما پایان کیستی و چیستی او در انقلاب اسلامی و جدائیش از رهبر «یک توهم» است.
البته تلاش برای منزوی کردن و به فراموشی سپردن هاشمی رفسنجانی سابقهای طولانی به عمر مبارزه علیه طاغوت، منافقین و منحرفان و کجاندیشان دارد و به همین دلیل امام(ره) در سال 1360 یادآوری کرده بودند که: «خدا انصاف بدهد به آنهایی که انحصارطلب بودند و میخواستند بهشتی و خامنهای و رفسنجانی را از صحنه خارج کنند.»
حتی در زمان رهبری آیتالله خامنهای هم بسیار تلاش کرده و میکنند که هاشمی فراموش شود، اما رهبری فرزانه در تاریخ 12/5/1372 با این توصیفات، چیستی ایشان را برای همیشه در انقلاب اسلامی جاودانه کرد: «مردی بزرگ از سابقین اول انقلاب و از حواریین و انصار دیرین امام راحل. عالمی متفکر، سیاستمداری هوشمند، فقیهی زمانشناس، مجاهدی خستگینشناس، برادری مهربان برای ضعیفان و مدیری کاردان برای کشور»
برای کیستی او هم چه زیبا گفته است که «بنده از سال 36 ایشان را از نزدیک میشناسم و در میدانهای مختلف، با هم و در کنار هم بودهایم. با هم کار و با هم فکر کردهایم. این آزمایش برای ایجاد اعتماد در انسان کافی است. من در همه این مدت، ایشان را در راه خدا، در راه حقیقت، در راه اعتلای کلمه دین و پیشبرد اهداف اسلامی مشاهده کردم و هرگز ایشان را از این راه جدا و منحرف ندیدم. (بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 12/5/1372)
منبع: انتخاب