مقدمه
رابطۀ من با آقای هاشمی به سه دورۀ زمانی تقسیم میشود:
دورۀ نخست از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۵۷
اینجانب مبارزات سیاسی خودم را در قالب حزب ملل اسلامی در سال ۱۳۴۱ آغاز کردم. حزبی که رهبری آن به عهدۀ خودم بود و خاستگاه فکری آن چپ اسلامی با رویکرد مبارزۀ مسلحانه و به قصد براندازی نظام شاهنشاهی بود. من توانسته بودم دو نفر از روحانیان کرمان یعنی آقای حجتی کرمانی و شهید باهنر را جذب تشکیلات خود کنم. آنان همشهری آقای هاشمی بودند و از فعالیت ایشان که در این زمان در قم و در زمرۀ پیروان و مریدان امام خمینی بود خبر داشتند. آقای هاشمی در چارچوب اسلام فقاهتی سیاسی فعالیت میکرد و با تأسی از سیرۀ سیاسی مراد خود، امام خمینی (ره)، به فعالیت حزبی و صدالبته مسلحانه باور نداشت. من در سال ۱۳۴۴ به زندان افتادم و تا ۱۳۵۷ در زندان ماندم. ایشان در خاطراتش روایتی کوتاه از فعالیت حزب ملل و جریان دستگیری ما را آورده است. در این دورۀ طولانی آقای هاشمی چندبار بهصورت متناوب زندانی شد. هرچند در زندان برخورد مستقیم چندانی با هم نداشتیم، در سطح کلان جزو جریان مذهبی محسوب میشدیم. در زندان، من ازنظر فکری چند قدم به آقای هاشمی نزدیکتر شدم و در رویکرد خود، یعنی براندازی نظام با فعالیت مسلحانه، تجدیدنظر کردم؛ اما همچنان به چپ اسلامیِ عدالتمحور باور داشتم، درحالیکه آقای هاشمی به اندیشههای چپ مذهبی دلبستگی چندانی نداشت.
دورۀ دوم از پیروزی انقلاب تا سال ۱۳۶۳
با پیروزی انقلاب اسلامی دورهای جدید در زندگی همۀ انقلابیون آغاز شد. در این زمان آقای هاشمی حلقۀ پیوند من با برخی از نهادهای انقلابی ازجمله حزب جمهوری اسلامی شد. من مدتی استاندار اصفهان بودم و از تهران دور بودم تا اینکه با ورود به مجلس شورای اسلامی از نزدیک در کنار ایشان قرار گرفتم. در این دوران در بیشتر موارد جهتگیریهای سیاسی من در چارچوب دیدگاههای فکری ایشان قرار میگرفت.
دورۀ سوم از شکلگیری دائرة المعارف بزرگ اسلامی در سال ۱۳۶۳ تا درگذشت ایشان در ۱۳۹۵
من فکر تأسیس دائرةالمعارف را پیش از هرکس نخستینبار با آیتالله هاشمی در دفتر کارشان در مجلس شورای اسلامی مطرح کردم و او هم در خاطرات خود از آن سخن گفته است. ایشان از اندیشۀ دائرةالمعارف استقبال کردند. آقای هاشمی در کنار فعالیت سیاسی و اجرایی یک دائرةالمعارفنویس هم بود و بیش از هرکسی ناخواسته مواد تاریخی و پروندههای علمی را برای دائرةالمعارفنویسان فراهم کرد. بالاتر از آن، هاشمی خودش یک دائرةالمعارف بود. ناظمالاسلام کرمانی، همشهری آقای هاشمی، مورخ انقلاب مشروطیت بود و آقای هاشمی هم مورخ انقلاب اسلامی. هیچ نویسنده، تاریخنگار و دائرةالمعارفنویسی برای نگارش تاریخ انقلاب و جنگ بینیاز از نوشتههای آقای هاشمی نیست. هرکس بخواهد درآینده دائرةالمعارف انقلاب، دائرةالمعارف جنگ، دائرةالمعارف رجال ایران از ۱۳۳۲ تا ۱۳۹۵ و دهها دائرةالمعارف تخصصی دیگر مربوط به ایران پس از انقلاب را بنویسد ناچار است پیش از هرچیز دیگری به نوشتهها، مصاحبهها و دیگر آثار مربوط به هاشمی مراجعه کند. همگان با هاشمیِ سیاستمدار و مدیر اجرایی آشنایی دارند؛ اما کسی با هاشمی دائرةالمعارفنویس و نقش او در آیندۀ دائرةالمعارفنویسی در ایران آشنا نیست و من مایلم در این یادداشت بیشتر به این بخش از شخصیت هاشمی بپردازم. در آخرین ماههای حیات ایشان من بیش از هر زمانی حس میکردم که چقدر از نظر فکری به او نزدیک شدهام. بهعبارتی، پس از ۵۵ سال، دو راه متفاوت در گذر زمان به یک مقصد مشترک رسیدند.
دایرةالمعارفنویسی و انقلاب
نکتۀ نخست که چندان به آن توجه نمیشود، رابطۀ بین دائرةالمعارفنویسی و انقلاب است. هرچند در ایران پس از اسلام کتابهایی با عنوان دانشنامۀ علایی (تألیف ابوعلی سینا، میان سالهای ۴۱۲ تا ۴۲۸ق، در حکمت) و دانشنامۀ جهان (تألیف غیاثالدین علیبن علی امیران الحسینی در سال ۸۷۹ ق، در حکمت طبیعی) یا منابع دائرةالمعارفی مانند کتابهای طبقات و معجم نوشته شدهاند؛ نخستین دائرةالمعارف به سبک جدید در اروپا، دائرةالمعارف روشمند علوم، هنرها و صنایع بود که در ۲۸جلد بهدست دنی دیدرو (درگذشتۀ ۱۷۸م) تهیه شد. او و دیگر اصحاب دائرةالمعارف، مانند ولتر، مخالفان انقلابی استبداد و کلیسا در فرانسه بودند. دیدرو و یارانش بهترین راه را برای تحقق اهداف اصلی انقلاب، روشنگری در جامعه از راه نگارش دائرةالمعارف میدانستند. بهعبارتدیگر، شرط لازم برای تحقق انقلاب نوشتن دائرةالمعارف بود. وقتی که از دیدرو دربارۀ علت این کار میپرسیدند، پاسخ او این بود که یکی از راهکارهای تقویت انقلاب در متن جامعه فرهنگسازی است و بهترین وسیله برای این کار نگارش دائرةالمعارف است. ویل دورانت، نویسندۀ تاریخ تمدن، دائرةالمعارف دیدرو را انقلابی قبل از انقلاب فرانسه نامیده است. به نظر میرسد، یکی از علل علاقۀ نیروهای انقلابی در جامعۀ ما به دائرةالمعارف داشتن چنین نگاهی بوده است. آنچه مرا بهعنوان یک انقلابی بهسمت دائرةالمعارف کشاند بهنوعی همین هدف بود؛ چون احساس میکردم که گسترش دانایی در میان جامعه، وظیفهای انقلابی است و هیچچیز حتیٰ کتاب، مقاله و دیگر ابزارهای مکتوب و شفاهی نمیتواند مانند دائرةالمعارف، آگاهی را به شکل بستهای مختصر، همهجانبه، تاریخمحور، بیطرفانه و در چارچوبی مشخص به جامعه عرضه کند. دائرةالمعارف مانند موجودی زنده است که همواره در گونههای بعدی تحول و تکامل مییابد و حاصل اندیشۀ جمعی است و بنیانی معرفتی و پیشرو دارد. به نظر میرسد، آقای هاشمی نیز از همان دوران زندان دارای نگاه دائرةالمعارفی بوده است و این نگاه او در قالب پژوهشهای قرآنی به سبک دائرةالمعارفی تجلی پیدا کرده است؛ کاری که تا آخر عمر ادامه داد.
هاشمیِ دایرةالمعارفنویس
به باور من آقای هاشمی در کنار فعالیت سیاسی و اجرایی یک دائرةالمعارف نویس هم بود و بیش از هر کسی، بدون اینکه نیت و خواستۀ پیشینی در کار باشد، مواد تاریخی و پروندههای علمی را برای دائرةالمعارفنویسان فراهم کرد. مهمترین ویژگی دائرةالمعارف، چنانکه از اسمش پیداست، پرداختن به مجموعهای از معارف یا علوم و رشتههای مختلف است و ازاینمنظر، مجموعۀ کتابهای آقای هاشمی میتوانند، صبغهای دائرةالمعارفی پیدا کنند. با نگاهی به آثار و تألیفات ایشان میتوان مفهوم دائرةالمعارفبودنشان را بیشتر توضیح داد. نخست در حوزۀ تاریخی (تاریخ ایران، اسلام، جهان و فرهنگ و تمدن اسلامی) که سنگبنای هر دائرةالمعارفی است، آقای هاشمی سابقهای دیرین دارد. از نخستین تألیفات ایشان در هرچهار زمینه میتوان از امیرکبیر قهرمان یا مبارزه با استعمار، جهان در عصر بعثت، اسرائیل و فلسطین و تاریخ (آشنایی با تمدن و فرهنگ اسلامی) نام برد. باوجوداین، مهمترین کار تاریخی ایشان مجموعهای شانزدهجلدی است: دوران مبارزه (۱۳۱۳ تا ۱۳۵۷)؛ انقلاب و پیروزی (مقطع سال ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸)؛ انقلاب در بحران (۱۳۵۹)؛ عبور از بحران (۱۳۶۰)؛ پس از بحران (۱۳۶۱)؛ آرامش و چالش (۱۳۶۲)؛ بهسوی سرنوشت (۱۳۶۳)؛ امید و دلواپسی (۱۳۶۴)؛ اوج دفاع (۱۳۶۵)؛ دفاع و سیاست (۱۳۶۶)؛ پایان دفاع، آغاز بازسازی (۱۳۶۷)؛ بازسازی و سازندگی (۱۳۶۸)؛ اعتدال و پیروزی (۱۳۶۹)؛ سازندگی و شکوفایی (۱۳۷۰)؛ رونق سازندگی (۱۳۷۱) و صلابت سازندگی (۱۳۷۲). باتوجهبه اینکه آقای هاشمی نگارش خاطرات روزانه را تا زمان وفات در سال ۱۳۹۵ ادامه داده است، میتوان انتظار داشت که ۲۳ جلد دیگر از این خاطرات در آینده منتشر شوند. باتوجهبه این موضوع، میتوان با اطمینان گفت که این مجموعه بزرگترین منبع برای تاریخ ایران عصر انقلاب و پس از انقلاب خواهد شد. از دیگر کتابهای تاریخی آقای هاشمی که حاصل گفتوگوهای تاریخی ایشان با افراد مختلف است، میتوان به بیپرده با هاشمی رفسنجانی (گفتوگوی قدرتالله رحمانی با هاشمی)؛ حقیقتها و مصلحتها (گفتوگو مسعود سفیری با هاشمی)؛ هاشمی بدون روتوش (گفتوگوی صادق زیباکلام با هاشمی)؛ هاشمی در سال ۸۸ (اثر رضا صنعتی)؛ در آینه (چهار گفتوگوی صریح و صمیمی غلامعلی رجایی با هاشمی)؛ صراحتنامه (گفتوگوی امیرعباس تقیپور، امیر لعلی و آرش محبی با علیاکبر هاشمیرفسنجانی) و پیشینه و کارنامۀ مجمع تشخیص مصلحت نظام (گفتوگوی عباس بشیری با آقای هاشمی) اشاره کرد.
در اینجا ذکر این نکته خالی از لطف نیست که ناظمالاسلام کرمانی، همشهری آقای هاشمی، مورخ انقلاب مشروطیت بود و آقای هاشمی هم مورخ انقلاب اسلامی. هیچ نویسنده، تاریخ نگار و دائرةالمعارفنویسی برای نگارش تاریخ انقلاب و جنگ بی نیاز از نوشتههای آقای هاشمی بهویژه روزنوشتههای او نیست. هرکس بخواهد درآینده دائرةالمعارف انقلاب، دائرةالمعارف جنگ، دائرةالمعارف رجال ایران از ۱۳۳۲ تا ۱۳۹۵ش و دهها دائرةالمعارف تخصصی دیگر مربوط به ایران پس از انقلاب را بنویسد، ناچار است، پیش از هر منبع دیگری به نوشتهها، مصاحبهها و دیگر آثار مربوط به هاشمی مراجعه کند. یکی از پیامدهای مهم انتشار خاطرات آقای هاشمی این بود که بسیاری دیگر از شخصیتهای انقلاب به خاطرهنویسی تمایل پیدا کردند؛گروهی هم در واکنش به این خاطرات یا تصحیح و تکمیل آنها خاطره نوشتند و بههمینسبب ادبیات تاریخی گستردهای دربارۀ انقلاب و پس از آن تولید شد. ازایننظر هم، آقای هاشمی خدمت بزرگی به تاریخنگاری انقلاب کرد.
دومین حوزۀ دائرةالمعارفگونهای که آقای هاشمی در آن ورود کرده است، حوزۀ مطالعات قرآنی است. ازجمله کتابهای او در این زمینه که در زندان تألیف آنها را آغاز کرد، فرهنگ قرآن، معجم موضوعات و مفاهیم قرآن، فرهنگ قرآن: کلید راهیابی به موضوعات و مفاهیم قرآن کریم و تفسیر راهنماست. کتاب فرهنگ قرآن او دراصل نوعی دائرةالمعارف است و چنانکه در مقدمۀ آن آمده در گروه دائرةالمعارفها قرار گرفته و برای تهیۀ آن از روشهای دائرةالمعارفنویسی، مانند گزینش مدخل، تهیۀ پرونده علمی، ارزیابی و نظارت علمی، هماهنگسازی سرفصلها، مقابله و بازبینی و ویرایش استفاده شده است (فرهنگ قرآن،۲/۵).
نگارش ۳۳ جلد فرهنگ قرآن و بیست جلد تفسیر موضوعی قرآن، کاری سترگ در حوزۀ فهرستنویسی و دائرةالمعارفنویسی است. ایشان چندسال پیش در جلسۀ تقدیر از خدمات قرآنیاش در دانشگاه آزاد دراینباره گفت:
بنده هدفم ایجاد کلید قرآن بود یعنی کلیدی که هرکسی میخواهد در رابطه با هر موضوعی و آیات مربوط به آن در قرآن تحقیق کند، آن را یکجا ببیند. البته در آینده نام این اثر که ذیل آن کلید مطالب قرآن است، فرهنگ گذاشته شد… در این کتاب هر موضوعی با آیات مربوط با قرآن کریم در یکجا جمع شده است و چنین چیزی تقریباً در دنیا وجود ندارد. (سایت خبرگزاری بینالمللی قرآن،[۲] کد خبر: ۳۵۴۲۶۴۸)
افزونبر این دو حوزۀ مهم مطالعاتی، آقای هاشمی در حوزۀ اندیشه و معرفت دینی جدید هم ورود کرده است. ازجمله آثار او در این زمینه، میتوان به کتابهای تحقیقی کوتاه پیرامون معجزه ؛ ارتجاع چیست و مرتجع کیست؟؛ جهان بینی اسلامی؛ انقلاب یا بعثت جدید؛ آزاداندیشی اسلامی و روشنفکری دینی؛ روحانیت و لیبرالیسم شریعتی؛ جایگاه مساجد در نظام اسلامی از منظر قرآن و رمزهای عاشورا-درنگی بر فلسفه قیام امام حسین علیهالسلام اشاره کرد؛ در حوزۀ مسائل اجتماعی و اقتصادی هم او نویسندۀ کتابهایی مانند عدالت اجتماعی و سیاست اقتصادی است؛ در حوزۀ مسائل زنان هم میتوان از دو کتاب مشهور او، یعنی زن و عدالت اجتماعی و زهرا (س) بزرگ زن جهان بشریت، نام برد. باوجوداین، ذکر این نکته لازم است که اگر در آینده مجموعۀ کامل سخنرانیها، نوشتهها و مصاحبههای ایشان چاپ شود، ابعاد متنوع و متعدد دیگری از شخصیت علمی ایشان روشن خواهد شد
در حوزۀ ترجمه از زبان عربی هم آقای هاشمی از دهۀ چهل فعال بوده است و نخستین کار او در این زمینه، ترجمۀ کتاب القضیه الفلسطینیه نوشتۀ اکرم زعتیر با عنوان سرگذشت فلسطین یا کارنامۀ سیاه استعمار بوده است. در چند دهۀ گذشته نیز بسیاری از نوشتههای ایشان به زبان عربی ترجمه شده است که ازجمله آنها میتوان به مذاکرات هاشمی رفسنجانی عهد الکفاح ؛ المکاسب الاقتصادیه للثورها الاسلامیه و سماحه الهاشمی ارفسنجانی فی عصر المجابهه مذاکرات المخاض السیاسی اشاره کرد.
دائرةالمعارفنویسی دربارۀ هاشمی
به نظرمیرسد میتوان برای فردی انقلابی که تألیفاتش دائرةالمعارفوار و زندگیاش بهنوعی دائرةالمعارف انقلاب هم محسوب میشود، دائرةالمعارف نوشت؛ هرچند موضوع این یادداشت آیتالله هاشمی است، نمیتوان در این حوزه از نقش تاریخی و دورانساز مقام معظم رهبری یاد نکرد که به باور من دائرةالمعارفی دیگر خواهد بود و مسلماً پرداختن به آن خارج از موضوع این مقاله است. در سنت کلاسیک دانشنامهنویسی اسلامی و ایرانی دهها نوع دانشنامۀ عمومی و تخصصی درحوزۀ رجال با عناوین طبقات، موسوعه و معجم نوشته شدهاند؛ اما تاکنون سنت دانشنامهنویسی به نام یک شخص که در چارچوب آن اشخاص و وقایع مرتبط با او مدخلیابی شوند، چندان رواج نداشته است. دربارۀ جناب آقای هاشمی، باید گفت که حجم گفتهها و نوشتههای ایشان و گفتهها و نوشتههای دیگران دربارۀ او چنان گسترده است که مطالعۀ آنها به زمانی بسیار نیاز دارد و باید برای جمعآوری آنها در چارچوب سنت گردآوری پروندۀ علمی اقدام کرد.
گام اول برای نگارش هر دائرةالمعارف یا دانشنامهای تهیۀ پرونده علمی است. باتوجهبه اینکه هاشمی حداقل از ۱۳۴۰ در متن مبارزه بوده و پس از انقلاب هم هرگز حاشیهنشین نشده و همیشه نفر دوم نظام بوده است، پروندۀ علمی او بسیار مطول و قطور خواهد بود. البته آنچه تاکنون هم تهیه شده و شامل کتابها، روزنوشتها، خاطرات، متن پیادهشدۀ مصاحبه، نطقها و خطبههای ایشان به اندازه کافی زیاد است.
برای تشکیل چنین پروندهای که مقدمۀ واجب برای نگارش هر دانشنامهای است، راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
گردآوری آنچه دیگران (اعم از موافق و مخالف) در همۀ این سالها درکتابها، روزنامهها، نشریات، سایتها، وبلاگها، کانالهای تلگرامی، صداوسیما و سایر رسانههای نوشتاری، صوتی و تصویری داخلی و خارجی دربارۀ هاشمی گفته و نوشتهاند. به نظر میرسد هیچکس در تاریخ انقلاب بیش از هاشمی مورد قضاوت موافق و مخالف قرار نگرفته است. بخشی از این مسئله هم بیشتر به روحیه او بر میگشت که دوست داشت سینه خود را سپر کند و اجازه ندهد مخالفانْ مستقیماً امام و رهبری را نشانه بروند. از این زاویه میتوان دهها هزار صفحه مطلب کاغذی و دیجیتال و بیشتر از آن نطقهای صوتی و تصویری مدافعان و مخالفان او را گردآوری کرد. در این زمینه، آرشیو صداوسیمای جمهوری اسلامی و آرشیو رادیو و تلویزیونهای خارجی، مانند بیبیسی، سیانان، صدای امریکا، الجزیره و دهها رادیو تلویزیون خارجی دیگر از اهمیت زیادی برخوردارند.
اسناد موجود دربارۀ آقای هاشمی در همۀ آرشیوهای داخلی و خارجی.
مصاحبه با همۀ کسانی که در همه این سالها با هاشمی رفتوآمد و همکاری صمیمانه و نزدیک داشتهاند و میتوانند بسیاری از روایات نو و بکر را دربارۀ او نقل کنند. علاقۀ اصلی مردم درحالحاضر و آینده، شناخت نیمۀ پنهان هاشمی است که این نیمه را میتوان از مصاحبه با نزدیکان او کشف کرد.
یکی از مهمترین ویژگیهای هاشمی گستردگی ارتباطات و حجم وسیع ملاقاتهای مردمی ایشان در سراسر زندگی بدون بازنشستگیاش بود. شاید او در طول زندگی سیاسیاش دههاهزار دیدار با شخصیتهای مختلف داخلی و خارجی داشته است. آنچنانکه از خاطرات ایشان مشخص میشود، آقای هاشمی در همۀ جمعهایی که حضور دارد، صرف نظر از موضوع و مخاطب سخنرانی میکند. این سخنرانیها وگاه گفتوگوها، که در حوزههای متنوعی هم بوده، اهمیتی بسیار دارند. همۀ کسانی که میزبان یا مهمان آقای هاشمی بودهاند، این قابلیت را دارند که روایتهای خود را به شکل مکتوب در بیاورند. برای نمونه، کار بسیار خوبی که با عنوان حاشیهنگاری دیدارهای آیتالله هاشمی رفسنجانی در سالهای ۱۳۹۱-۱۳۹۲، بهکوشش محمد محمودی و زهرا شدوش انجام شده و نشر ثالث آن را در سال ۱۳۹۵ چاپ کرده است، میتواند الگوی خوبی برای سایر دیدارهای ایشان باشد.
سالهای حضور در مجلس شورای اسلامی در مقام ریاست مجلس و نطقهای پیش از دستور و حیندستور و اظهارنظرها و پیشنهادهای ایشان در حین جلسه و پس از جلسه. هرچند برخی نطقهای پیش از دستور ایشان در مجلس اول جمع آوری شدهاند، این کار ناقص است و باید همۀ این نطقها و دیگر سخنان ایشان در همۀ دورههای نمایندگی گردآوری شوند.
سخنان ایشان در مجلس، هنگام معرفی کابینههای اول و دوم (۱۳۶۸-۱۳۷۶) و دفاع از وزیران و دیگر زمانهایی که به مجلس رفتهاند.
نطقهای پیش از دستور و سخنان او در مجلس خبرگان رهبری.
نطقها و سخنان ایشان در شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی امنیت ملی (غیرمحرمانهها)، مجمع تشخیص مصلحت نظام و دیگر شوراها و مجامع کشوری و لشکری که رئیس یا عضو آن بودهاند.
سخنان و بحثهای مختلف آقای هاشمی درجلسات هیئت دولت در زمان ریاست جمهوری.
مصاحبههای متعدد ایشان با رسانههای صوتی و تصویری و روزنامهها و نشریات مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دینی (داخلی و خارجی). در این زمینه هم هرچند برخی مصاحبههای ایشان در فاصلۀ سالهای ۱۳۶۰-۱۳۶۳ بهکوشش مهندس محسن هاشمی گردآوری و چاپ شدهاند، باید تأکید کرد که حجم آنها به نسبت چاپنشدهها بهمثابۀ قطره و دریاست.
مستندهایی که در ایام انتخابات و دیگر دورههای زمانی پس از انقلاب از زندگی ایشان ساخته شده و در شبکههای مختلف پخش شده است.
۱۲٫گردآوری تاریخ شفاهی هاشمی به شیوهای علمی ازطریق گفتوگو با همۀ وزیران و استانداران و منصوبان او پس از انقلاب و یاران و نزدیکان او در سراسر عمرش و حتیٰ مخالفان شناخته شده او.
گردآوری سخنرانیهای ایشان هنگام بازید از نهادهای مختلف، وزارتخانهها، کتابخانهها، مرکز دائرةالمعارف و … که در آرشیو آن مؤسسات نگهداری و باید به شکل متمرکز گردآوری شود. با استفاده از کتاب خاطرات او میتوان آدرس همۀ جاهایی را که هاشمی به آنجا رفته است، پیدا کرد و از آن نهاد اصل سخنرانی را گرفت.
جستوجوی هاشمی در خاطرات چاپشدۀ رجال، مانند خاطرات آیتالله منتظری، آیتالله انواری، ابراهیم یزدی، مهندس بازرگان و دیگر بزرگان انقلاب؛ همچنین مجموعۀ آثارمختلف، مانند مجموعۀ آثار امام، مقام معظم رهبری، شهید مطهری و دیگر بزرگان.
سریالها، فیلمها و مستندهای تلویزیونی که دربارۀ انقلاب، جنگ و پس از آن تهیه و پخش شده و در آن از آقای هاشمی هم یاد شده است.
مراسم مختلفی که به مناسبتهای مختلف در بیت امام و رهبری برگزار شده و آقای هاشمی در آن سخن گفته است.
مجموعۀ نامهها و مکاتبات آقای هاشمی با اشخاص و نهادهای مختلف.
مصاحبههای رادیو و تلویزیونی دربارۀ نتایج سفرهای مختلف داخلی و خارجی پس از پایان سفر و کنفرانسهای مشترک مطبوعاتی با سران کشورهای خارجی.
نطقهای مراسم مختلف در طول سال، مانند دفاع مقدس، ۲۲ بهمن و دیگر.
نطقهای مختلف در سفر به شهرستانهای گوناگون و در هنگام افتتاح پروژههای مختلف.
متن مذاکرات و گفتوگوها با مسئولان کشورهای خارجی در مسافرتهای خارجی و هنگام مسافرتهای آنان به ایران (غیرمحرمانهها).
متن سخنرانی در دانشگاهها و مراکز آموزشی و پژوهشی بهمناسبت اهدای جوایز، آغاز سال تحصیلی، روز دانش آموز، روز دانشجو، روز معلم و دیگر ایام. برای نمونه در صفحه ۵۰۳ خاطرات سال ۱۳۶۸ آمده است: «ساعت هشتونیم صبح برای شرکت در مراسم سومین جشنوارۀ خوارزمی به هتل استقلال رفتم. جوایز مبتکران و مخترعان را دادم و سخنرانی کردم.»
آرشیو شخصی و خانوادگی آقای هاشمی شامل مجموعۀ فیلمها و گفتوگوها در هنگام دیدوبازدید و مسافرت هم میتواند بخشی از ابعاد ناشناختۀ ایشان را بازگو کند.
خطبههای ایشان در نماز جمعه؛ البته بخشی از خطبههای ایشان چاپ و منتشر شدهاند.
پیامهای صادره ازسوی ایشان به مناسبتهای مختلف مانند نوروز، ۲۲ بهمن و از این سنخ.
از همه مهمتر آرشیو صداوسیما و خبرگزاری جمهوری اسلامی و ایرنا که بسیاری از آنچه در بندهای گذشته ذکر شد و بندهایی که بهخاطر محدودیت این نوشتار از ذکر آنها صرف نظر شد، در آنها موجود است.
آرشیو دوران حیات آقای هاشمی، آرشیو مفصل صوتی و تصویری از اوست و بررسی این آرشیو و پیادهکردن و چاپ همۀ آن میتواند خدمت بزرگی باشد. برای آنکه روشن شود او تا چه اندازه میتواند به دائرةالمعارف نویسی خدمت کند، کافی است فهرست اسامی رجالی که در نوشتهها و گفتههای او آمدهاند، بررسی شود؛ آن وقت مشخص خواهد شد که خاطرات او بهنوعی دانشنامۀ رجال پس از انقلاب است و در آن میتوان اطلاعاتی دستاول دربارۀ این رجال یافت.
در خاتمه ذکر این نکته لازم است که هم در دفتر کار آقای هاشمی و هم در منزل ایشان کتابخانۀ بزرگی با کتابهای متنوعی وجود داشت و دائرةالمعارفها بخش ویژۀ این کتابخانه بودند. پس از درگذشت ایشان کتابخانۀ شخصی مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی با بیش از هفتهزار جلد کتاب بنابر وصیت خودشان به دانشگاه ولیعصر رفسنجان اهدا شد.
[۱]. رئیس مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی
[۲] www.igna.ir