یکی از آفات مشترکی که قدرتمندان و روحانیان را گرفتار می کند، «ریا و تزویر» است. ریا غالبا با نفاق و تزویر همراه است. قدرتمندان غالبا خود را فداکار و دلسوز مردم نشان می دهند، در حالی که از رهگذر قدرت به دنبال منافع شخصی و گروهی خویش اند. چنان که به گفته استاد شهید مطهری، برخی از روحانیان نیز به خاطر ارتزاق از طریق مردم، گرفتار این آفت می شوند. همان گونه که آفت قدرت پنهان کردن حس قدرت طلبی و منفعت طلبی خویش، و ریاکاری است، آفت خطرناکی که روحانیان را تهدید می کند، زهد نمایی و تقوانمایی برای جلب توجه بیشتر مردم است.
آنان که با مقوله قدرت و نظام روحانیت آشنا هستند، می دانند این آفت خطرناک اخلاقی تا چه اندازه این دو قشر را تهدید می کند و چگونه بسیاری را در دام خویش گرفتار می سازد. وارستگی از این آفت اخلاقی بسیار دشوار و نیازمند تزکیه نفس و تربیت روح آدمی است. چه بسیار وارستگان از آفات دیگر اخلاقی در دام این آفت گرفتارند. ریا گذشته از آن که اعمال نیک انسان را تباه می کند، در قدرتمندان و عالمان دینی پیامدهای منفی خطرناکی در جامعه دارد. فروافتادن پرده ریا و آشکار شدن نیت واقعی ریاکاران ذی نفوذ اجتماعی در جامعه اسلامی ما، چه بسیار ایمانها را که نسوزانده و دینداران را به ورطه بی دینی سوق نداده است!
خدا رحمت کند شهید مطهری را که ریشه این آفت را حکومت عوام و چگونگی تأمین بودجه روحانیت می دانست و می گفت: «حکومت عوام، منشأ رواج فراوان ریا و مجامله و تظاهر و کتمان حقایق و آرایش قیافه و پرداختن به هیکل و شیوع عناوین و القاب بالا بلند در جامعه روحانیت ما شده که در دنیا بینظیر است. حکومت عوام است که آزادمردان و اصلاحطلبان روحانیت ما را دل خون کرده و میکند.» (مجموعهآثاراستادشهیدمطهری،ج24،ص 499) آن گاه نمونه هایی از خون دل خوردن های حضرات آیات سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ عبدالکریم حائری و سید حسین بروجردی را نقل می کرد. در چنین فضایی است که برای عده ای عناوین موضوعیت پیدا می کند و اگر به او «حجت الاسلام» بگویند، برآشفته می شود. زیرا اعتبار او در میان عوام به عنوان «آیت الله» بسته است!
در جامعه ای که ریاکاری رواج داشته باشد، وجود انسان وارستة از ریا که اتفاقاً هم صاحب قدرت بوده و هم عالم دینی، و از دو سو در معرض این آفت اخلاقی بوده، چقدر ارزش دارد. در میان دین داران ثروتمند زهد فروشی سکه رایج است، چه بسیارند آنان که خود را بی اعتنا به دنیا نشان می دهند، ولی شیفته دنیایند. درون شان با بیرون شان تفاوت بسیار دارد. دیوارهای بیرونی بیتشان ساده، ولی اندرونی شان مجلل و با شکوه است. چرا؟ برای آنکه اگر عوام بفهمند آقا زندگی خوبی دارد، از او رو بر می گردانند و باورشان را به او از کف می دهند!
نیاز به توضیح ندارد که ثروت نه تنها بد نیست، بلکه ثروتی که از راه مشروع کسب شده باشد، بسیار خوب و راهگشای زندگی دنیا و بسا موجب سعادت در آخرت است. سخن در ریا و نفاق است. هاشمی از دیندارانی بود که هرگز ریا نمی ورزید. همگان از پیش از انقلاب از ثروت و مکنت وی آگاه بودند. هرگز ثروتش را پنهان نکرده و نمی کرد. آنان که او را به اشرافیت متهم می کنند، تصور نادرستی از تعالیم دینی دارند. گمان می کنند مؤمن باید همواره فقیر باشد. آنچه ایمان اقتضا دارد، زندگی فقیرانه نیست، بلکه رعایت «مواسات» با جامعه است. امامان معصوم نیز از نظر سطح زندگی یکسان نبودند.
هاشمی مانند دیندارانِ ثروتمند و دارای مکنتی نبود که در میان مردم گردن کج کرده و وانمود می کردند که زاهدند و در عسرت زندگی می کنند. چنان که از صاحب منصبانی نبود که ریا و تزویر پیشه کنند، خود را رجایی زمانه و ساده زیست معرفی نمایند، رأی مردم را بستانند، شعار پاکدستی دهند و اختلاس های میلیاردی در دولت شان برملا شود. او دولتمردی بود که در ایام نوروز هم که برای استراحت به کیش سفر می کرد، برنامه ای را تدارک می دید تا حضورش در کیش علنی شود و مردم مطلع شوند که او کجا رفته است. وقتی هم که به او اعتراض می کردند که چه لزومی دارد که شما سفرتان را علنی کنید تا دلواپسان بهانه پیدا کنند؟ می گفت: من اهل ریا و تزویر، و پنهان کاری و زهد فروشی نیستم. مردم باید بدانند مسئولان چگونه زندگی می کنند.مراسم باشکوه تشییع پیکر مطهر او نشان داد که مردم حتی اگر چند صباحی فریب ریا و تزویر را بخورند، بالاخره مردان مخلص و وارسته از ریا و تزویر را شناخته و ارج می نهند. سلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیّا.