هاشمی؛ هم «تاریخ» هم «شناسنامه» انقلاب
در آستانه چهارمین سالگرد عروج ملکوتی آیت الله
آرمان ملی- حمید شجاعی: شاید کمتر کسی در طول سالهای انقلاب، پیش از انقلاب و پس از آن مانند مرحوم آیت الله هاشمیرفسنجانی مورد هجمه، تخریب و اهانت قرار گرفته است. نگاهی به اینگونه مواضع از سوی جریانات تندرو نشان میدهد که بودند بسیاری از افرادی که در برخی مقاطع مورد هجمه و تخریب قرار گرفتهاند، اما پس از مدتی آتش این هجمهها فروکش میکرد. با این حال آیت الله هاشمی تنها شخصیتی بود که مظلومانه از سوی همه جریانات سیاسی مورد هجمه و تخریب قرار گرفت. از ابتدای دهه ۷۰ تا میانههای دهه ۸۰ اصلاحطلبان تندرو و از میانههای دهه ۸۰ تا همین اواخر دهه ۹۰ اصولگرایان تندرو به آیت الله هاشمی تاخته و هماکنون نیز میتازند. اما آیت الله در اظهارنظری نقض و ظریف در خصوص این هجمهها با روییگشاده میگفت: «هر کس بد ما به خلق گوید/ ما چهره او نمیخراشیم». همین صبر هاشمی بود که بسیاری از مخالفانش را به سطوح آورد. سردار سازندگی در تمامی سالهای عمرش نشان داد به چیزی جز خدمت به مردم، کشور، نظام و انقلاب نمیاندیشد. تفاوتی نداشت؛ چه در زمانی که رئیس مجلس بود، چه در فرماندهی جنگ، چه در زمان ریاستجمهوری و در اختیار داشتن دولت و چه در مقام ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام آیت الله هاشمی به مردم و اعتلای نظام و کشور میاندیشید. با این حال امروز، که در آستانه چهارمین سالگرد عروج ملکوتی آیت الله قرار داریم، زمانی که به شرایط جامعه در حوزههای مختلف بهخصوص مشکلات مردم نگاهی میافکنیم، ناخودآگاه جای خالی مرد بحرانها را با تمام وجود حس میکنیم. چه اینکه بسیاری بر این باورند اگر امروز هاشمی در قید حیات بود مسلماً شرایط کشور بسیار بهتر از این بود و مسائل مورد مناقشه نیز با درایت و تدبیر حل و فصل میشد. آنچه مسلم است اینکه برای برونرفت از این شرایط میتوان به آرای عقاید و اندیشههای آیت الله مراجعه کرد.
صبوری رمز موفقیت
یک فعال رسانهای در مورد روایتهای مرحوم آیت الله هاشمی از تاریخ انقلاب و برخی منتقدان، که این روایتها را تحریف تاریخ میخوانند، اظهار داشت: شاید بهتر از بهکار بردن تعبیر «تاریخ انقلاب» درباره آیت الله هاشمی، تعبیر «شناسنامه انقلاب» باشد که بعضی از بزرگان درباره آقای هاشمی به کار میبردند. بعد از رحلت ایشان در برخی از تسلیتها، تعبیر شناسنامه انقلاب آمده بود که البته این تعبیر قبل از رحلت ایشان هم وجود داشت و خود من هم تعبیر شناسنامه انقلاب را خیلی برای ایشان میپسندم و آن را کاربردیتر از تاریخ انقلاب میدانم. خبر آنلاین نوشت، حجتالاسلام مسیح مهاجری گفت: شناسنامه هر کسی، هویت آن شخص است؛ بنابراین وقتی میگوییم شناسنامه انقلاب یعنی همهچیز انقلاب در این شناسنامه است و وقتی آقای هاشمی شناسنامه انقلاب میشود؛ یعنی همه چیز انقلاب از جمله تاریخ انقلاب را با خود حمل کرده است. وی افزود: معتقدم قبل از اینکه درباره این مخالفتها و علت و چرایی آن صحبت کنیم، باید انواعش را بازگو کنیم. اول، مخالفت متحجرین با ایشان بود، دوم، مخالفت منافقین با آیت الله و سوم مخالفت قدرتطلبها با ایشان. وی افزود: آقای هاشمی کلاً انسانی صبور بود. در سالهای آخر عمر ایشان اوج حملات و مخالفتها با ایشان صورت گرفت و خیلی مظلوم واقع شده بود. بسیاری از خودیها به او حمله میکردند. یک روز وقتی وارد اتاقشان شدم بعد از احوالپرسیها گفتم این روزها شما آماج حملات توپخانهای شدید هستید، با این حملات چهکار میکنید؟، آن روزها یکی از آن مقاطع تند حمله به ایشان بود. ایشان لبخندی زدند و گفتند شیرینی زندگی به همین است، اگر این حملات و مخالفتها نباشند زندگی شیرین نیست و معنایی ندارد. مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی بیان کرد: این یک تعارف نبود، واقعیت بود. من در مراحل مختلف این روحیه و نگاه را از ایشان دیده بودم؛ یعنی صبوری جزو ذات آقای هاشمی بود و همین صبوری بود که باعث شد ایشان سالها در زندان دوام بیاورد، موفق شود و دشمن را شکست دهد. در مراحل مختلف ایشان هر جایی به تناسب آن مقطع و حملاتی که به ایشان میشد، از خود صبوری نشان دادند و رمز موفقیتشان صبوری بود.
۳ مقطع مواضع آیت الله
مسیح مهاجری در خصوص روحانیون مخالف و منتقد آیت الله هاشمی گفت: آقای یزدی خیلی به آقای هاشمی نزدیک بود و از آقای هاشمی استفادههای زیادی کرد. برای مثال در یک دوره از انتخابات کاندیدا شده بود و میخواست رأی بیاورد، اما مشکلاتی هم در افکار عمومی برایشان پیش آمده بود. آن زمان از آقای هاشمی خواست عکس آقای هاشمی در آن اعلامیه تبلیغاتی کنار عکس خودش باشد تا با استفاده از آن عکس برد تبلیغاتی بیشتری پیدا کند و رأی بیاورد که آقای هاشمی موافقت کردند و اینطور هم شد، ولی از یک مقطعی ایشان در مقابل قرار گرفت. آقای مصباح هم در زمانی که آقای هاشمی رئیسجمهور بودند خیلی از آقای هاشمی کمک مالی گرفتند البته نه شخصی؛ بلکه امکانات برای موسسهای که ساختند میگرفتند یا برای دانشجوهایی که برای تحصیل به خارج فرستادند. وی بیان کرد: من دیدم که بعضیها در صحبتهایشان مواضع آقای هاشمی را به ۳ مقطع تقسیم کردند که من هم همان ۳ مقطع را عرض میکنم که تقریباً درست است. در دهه ۷۰ آقای هاشمی رئیسجمهور بود؛ یک سیاستمدار مجری بود، در عین اینکه انقلاب را کنار نگذاشته بود؛ یعنی یک انقلابی سیاستمدار بود. بعد از ریاستجمهوری از دهه ۸۰ به بعد، در این مقطع ایشان یک نظریهپرداز منتقد بود؛ یعنی انقلابی، سیاستمدار، نظریهپرداز و منتقد؛ انقلابی بودن و سیاستمدار و مجری بودن را در خود داشت. از دهه ۸۰ به بعد نظریهپردازی شد که دارای روحیه انقلابی و اطلاعات و تجربیات اجرائی بود و در عین حال مسائلی را در کشور میدید که احساس میکرد باید اینها را هم نقد کند؛ نقاد هم شده بود. به طور طبیعی آن کسی که در کنار است و این آدم را میبیند احساس میکند او تغییر کرده است، ولی واقعیت این است که او همان آدم است؛ همان آدم انقلابی است و همان آرمان و هدف را دارد، منتهی در هر یک از این مراحل با تجربیاتش و مواجه شدن با واقعیات به مسائلی میرسد که باید حرفهای قبلی خودش را یا کامل یا تعدیل کند. آقای هاشمی در ۳ مرحله متفاوت بوده است؛ منتهی همیشه آدمهای نقاد باید هم واقعیتهای مقاطع مختلف را ببینند و جامعنگری کنند و هم منصفانه حرف بزنند. اگر این دو صفت را آدمی که بخواهد در مورد شخصی نظر دهد، رعایت کند؛ یعنی هم جامعنگر باشد و تمام اقتضائات مقاطع را ببیند و هم منصفانه حرف بزند، آن وقت دیگر نمیگوید که آقای هاشمی تغییر کرده است؛ بلکه میگوید آقای هاشمی تکامل پیدا کرده است. مهاجری در خصوص جای خالی آیتا.. هاشمی تصریح کرد: دولت آقای روحانی این روزها حسابی مورد حمله قرار گرفته و تقریباً میشود گفت اکثر مردم از دولت بد میگویند. معتقدم اگر آقای هاشمیرفسنجانی بودند جلوی این وضع را میگرفتند. ایشان بانفوذ و تدبیری که داشتند و با نگاه عمیق و تجربهشان به آقای روحانی و دولت کمک میکردند و جلوی این پیشامد را میگرفتند. بنابراین یکی از مواردی که من کاملاً جای ایشان را خالی میبینم، غبطه میخورم و میگوییم ای کاش ایشان بودند همین مسائل اصلی کشور است.